خلاصه داستان قسمت ۱۳ سریال ترکی پشت پرده ازدواج + عکس

در این مطلب از سایت جدولیاب برای دوستداران سریال های ترکیه ای خلاصه داستان قسمت ۱۳ سریال ترکی پشت پرده ازدواج را قرار داده ایم. برای خواندن این مطلب با ما همراه باشید. این سریال به کارگردانی Yusuf Pirhasan و تهیه کنندگی Asena Bülbüloğlu در ژانری درام ، حقوقی ، داستانی تولید شده است. نویسندگان این اثر ترکیه ای oğlu و Toprak Karaoğlu و Ayşe Canan Ertuğ می باشند.

قسمت ۱۳ سریال ترکی پشت پرده ازدواج
قسمت ۱۳ سریال ترکی پشت پرده ازدواج

قسمت ۱۳ سریال ترکی پشت پرده ازدواج

سنگول میگه از کی واسم نقش دوست بازی کردی؟ الچین میگه حدود ۱۱ سال پیش یه دوره ای رابطه ام با میتاد خراب شده بود سنگول میگه درست از همون موقعی که گفتم واسه اینکه تنها نمونی بیا خونه من! الچین با شرمندگی میگه به خدا اصلا نمیدونستیم که انقدر جدی میشه و جلو میره. سنگول میگه چرا جدا نشدی از میتاد؟ الچین میگه چون فعمیدم که حامله ام سنگول میگه فهمیدم که پدر امره آلپایه سپس بعد از کمی حرف زدن سنگول بهش میگه واست یه خبر بد دارم اون شرکتی که واسش دندون تیز کزدی اگه دو روز از عمرم مونده باشه نمیزارم بهت برسه اونجا مال خودمه و میره. ایلول در حمام گریه میکنه و میگه نمیزارم هیچکی تورو ازم بگیره نه صنم نه هیچ کسی دیگه ای من زندگیمو تورو دوست دارم دخترش میگه مگه قرار نبود واسم پنکک درست کنی؟ ایلول میگه بعدا درست میکنم الان حوصله ندارم دخترش میگه اونسری دیدم چجوری درست کردی برم خودم درست کنم؟ ایلول با کلافگی میگه برو هرکاری میخوای بکن او خوشحال میشه و میره آشپزخانه و ماهیتابه را رو گاز میزاره اما دستشوییش میگیره و میره دستشویی. ایلول بعد از حمام قرص خواب میخوره و میخوابه. فاروق به خانه آزرا میره و بعد از آشنا شدن باهمدیگه به داخل میره و با بچه ها تفنگ بازی میکنند. وورال وقتی به خانه ایلول میرسه تا دخترش را بگیره از صدای دخترش متوجه میشه که اتفاقی افتاده و از در آشپزخانه میبینه که اونجا آتیش گرفته او شیشه را میشکند و بچه اش را بیرون میبره و بعد از خاموش کردن آتیش پیش ایلول میره که میبینه خوابه او سرزنشش میکنه و میگه دیگه عمرا بچه ام را بزارم پیش تو اگه گذاشتم بیا تف کن رو صورتم و با عصبانیت میره. آزرا وقتی به خانه میره میبینه اونجا میدان جنگ شده و همگی با هم بازی میکنند سپس فاروق برای بچه ها کتاب قصه میخواند.

بعد از خوابیدن بچه ها وقتی فاروق میخواد بره از سرگن میپرسه به تو خوش گذشت؟ من میفهمم که داری ادای خوش گذروندنو درمیاری یا نه که سرگن میگه نه منم خوبم و میره به بچه ها سر بزنه. آزرا بهش میگه چرا مامان ازت خواست که بری؟ او میگه کنکاش تو گذشته نه زمانو به عقب میگذرونه نه سودی داره و ازش میخواد تا بیخیال این موضوع بشه و ازش تشکر میکنه که گذاشت با نوه هاش خاطره بسازه و میره. فردا صبح جیلان از بیمارستان مرخص میشه و سرگن به امید میگه ما آخر هفته میخوایم بریم گردش و تفریح ولی بچه ها میگن بدون امید نمیان دوست داری بیای؟ امید میگه من از خدامه. آزرا به جیلان میگه تا زمانیکه کامل خوب نشدی از کار کردن خبری نیست و بهش یه مقدار پول میده و میگه رسمه بعد از چند دقیقه حرف زدن از هم خداحافظی میکنن. صنم تو اتاقش هست که منشی میره پیشش و میگه مادرتون کارتون داره صنم میخواد بره پیشش که بگه استعفا میخوام بدم ولی با وورال و آلینا دخترش روبرو میشه چولپان میگه موکلت به کمک احتیاج داره اومده باهات حرف بزنه. صنم با وورال صحبت میکنه و میگه مگه نگفتم بگرد دنبال یه وکیل دیگه؟  وورال میگه کسیو بهتر از تو سراغ ندارم صنم درباره اون عکس میپرسه که چرا پاک نکرده بودی؟ وورال میگه خواستم ولی نتونستم حسم نمیزاشت دوست داشتن دیگه توجیح نداره ولی نمیدونستم که ایلول میره گوشیمو میگرده و ازش عذرخواهی میکنه و ازش کمک میخواد صنم قبول میکنه. ییلدریرم پیش آزرا میره و میگه با دوستم سیری صحبت کردم و خواست باهات صحبت کنه و تلفن را روی بلندگو میزاره و میگه الان صداتو میشنوه. سیری به آزرا میگه فقط به خاطر اینکه ییلدریم ارم خواسته یه کمکی میتونم بکنم بهت اونم اینکه باهاشون صحبت کنی و یه وقت مصاحبه جور کنی آزرا میگه باشه قبوله سیری میگه باید مصاحبه تو برنامه خودش باشه آزرا جا میخوره و میگه محاله نمیشه!

سیری میگه فقط در این صورت میتونم واست کاری کنم ییلدریم میگه آزرا آدمیه که همه را راضی نگه میداره و ازش میخواد تا زود منصرف نشه سپس آزرا قبول میکنه. بعد از بطع تماس آزرا به ییلدریم میگه محاله قبول کنه! ییلدریم میگه تو از پسش بر میای همونجوری که تا الان براومدی و میره. آزرا به شرمین میگه بیاد دفترش، وقتی میرسه بهش میگه شرط سیری را او به شدت مخالفت میکنه و میگه چی؟ غیرممکنه! یه عمر ازش فرار کردیم بعد تو برنامه خودم بیاد مصاحبه بکنه؟ آزرا میگه من باید به عنوان وکیل بهت بگم که با طلاق گرفتنت چه اتفاق هایی می افته! طلاقت مثل طلاق های دیگه نیست! مدت ها میرین تو تیتر رسانه ها، وجه تون خراب میشه به عنوان زوجی که برنامه ای دارن درباره ازدواج و رازهای موفقیتش، پرونده ای که ۵ سال پیش بسته شد دوباره باز میشه و آبروتون میره، اعتبارتونو از دست میدین، از همه مهم تر کارتونو و کسی دیگه بهتون اعتماد نداره و بچه هاتون هم درگیر میشن و عذاب میکشن! بیشتر فکر کنین. بعد از رفتنش آرمان پیش آزرا میره و او بهش میگه که شرمین منصرف شد از طلاق آرمان جا میخوره و ویگه چه پولیو از دست دادیم و میره. صنم و وورال به اتاق کار آزرا میرن که ایلول هم اومده و درباره اتفاق دیروز باهم حرف میزنن. ایلول آشپزخانه را داده درست کردن و به آزرا گفته وورال اومده شیشه آشپزخانه را شکسته و دخترمو دزدیده! وورال میخنده و میگه چی میگی؟ جون بچه ام را نجات دادم اونجا آتیش گرفته بود تو هم تو خواب نازت بودی! سپس ایلول با خدمتکارش تماس تصویری میگیره و میگه آشپزخانه را نشان بدهد و وقتی همه میبینن وورال میخنده و میگه اونجا درست کرده! آزرا میگه مدرک داری که ثابت کنی؟ وورال میگه اون موقع به فکر نجات جون بچه ام بودم! همگی سکوت میکنن…..

بیشتر بخوانید:

خلاصه داستان قسمت اول تا آخر سریال ترکی پشت پرده ازدواج + عکس

۰ ۰ آرا
امتیازدهی به مقاله

ایمیل برای اطلاع رسانی
بهم خبر بده
guest

0 نظرات
Inline Feedbacks
نمایش تمام کامنتها
دکمه بازگشت به بالا