خلاصه داستان قسمت ۱۴ سریال ترکی یاقوت کبود + تصویر
در این مطلب از بخش فرهنگ و هنر در سایت جدولیاب خلاصه داستان قسمت ۱۴ سریال ترکی یاقوت کبود را برایتان قرار داده ایم با ما همراه باشید. سریال ترکی یاقوت کبود (Safir) با بازی ایلهان شن و اوزگه یاعیز جدیدترین سریال شبکه ATV ترکیه است. سمیح باعجی کارگردانی این سریال را برعهده دارد. این سریال ترکی از سریالهای جدید ۲۰۲۳ در ژانر عاشقانه و خانوادگی است. سمیه باغچی کارگردانی سریال را بر عهده دارد. این سریال به داستان ناپدید شدن خانواده گولسوی در جادههای خطرناک پر از آزمونهای شور، اشتیاق، انتقام و قلدری میپردازد که یک شبه تغییر میکند.ایهان شن، اوزگه یاعیز، بوراک برکای آکگول، ایپک توزجواوغلو و… از بازیگران سریال یاقوت کبود هستند. آتش گولسوی با بازی ایلهان، فرایه ییلماز با بازی اوزگه، یامان گولسوی با بازی بوراک نیز کاراکترهای اصلی سریال میباشند.
قسمت ۱۴ سریال ترکی یاقوت کبود
فرایه بعد از دانشگاه سر قرار با آتش میره و میگه اتفاقی افتاده؟ او میگه نه قرار امشب قبل از شام همه چیزو به مامانم بگم گفتم قبلش بهت بگم در جریان باشی فرایه میگه پس امشب میرم پیش هازال خونه نباشم بهتره آتش میگه من دارم سعی میکنم همه چیزو بهتر کنم دلیل نداره فرار کنی کسی نباید با تو بدرفتاری کنه پس دلیلی نداره جایی بری. تو آشپزخانه جمیله سیلی تو گوش آلینا میزنه و میگه تو خجالت نمیکشی منو زنده زنده تو خاک کردی؟ و باهاش دعوا میکنه که آلینا میگه دست از سرم بردار گلفم خانم گفت اینجوری بگیم به همه چون خجالت میکشه بگه عروسش دختر خدمتکارشونه میفهمی؟ تو همیشه میگفتی خودتو نجات بده اما الان داری چیکار میکنی؟ گریه میکنی و عصبی شدی که به چیزهایی که میخواستی ترسیدی؟ اتاق و جایگاه بهتر میخواستی؟ تو اصلا واسه من چیکار کردی؟ کاری کردی؟ نه! یامان خودش عاشق من شده اومده باهام ازدواج کرده وگرنه تو که باور نمیکردی اصلا! سپس بعد از کمی دعوا کردن از اونجا میره.
شب سر میز شام جمیله میاد و از همه پذیرایی میکنه که عمر میگه از این به بعد فقط غذا درست کن درست نیست بیای اینجا پذیرایی کنی دخترت عروسمونه جمیله میگهمن مشکلی ندارم آقا عمر از خدمت کردن به دخترهام خسته نمیشم چند وقت دیگه فرایه هم میاد سر این میز میشینه گلفم جا میخوره و میگه چرا باید بیاد؟ سپس به آتش نگاه میکنه و از عمر میپرسه شما خبر داشتین؟ او تایید میکنه و میگه به تصمیمش احترام گذاشتم آلینا هم شوکه شده و گلفم با عصبانیت میره. آتش میره تا آرومش کنه که یامان با عمر بحث میکنه و در آخر میزاره میره. گلفم با آتش در حال حرف زدنه و میگه این نشدنیه نباید با اون ازدواج کنی سپس بهش میگه تو با بقیه پسرهای فرق داری تورو بیستر دوست دارم این وضعیتو نمیتونم تحمل کنم یامان که به اونجا رفته با شنیدن این حرفا جا میخوره و گلفم وقتی یامان را میبینه میخواد قضیه را جمع کنه و میگه من عصبی بودم یه چیزی گفتم یامان میگه چیزی نیست حقیقتی که میدونستمو از زبون خودت شنیدم و از خونه بیرون میره.
آتش وقتی جمیله را تنها گیر میاره تهدیدش میکنه که از فرایه و خانواده خودش دور باشه و مراقب حرف هایی که میزنه باشه وگرنه اون روشو میبینه. چند روز گذشته و یامان به خونه نیومده و خبری ازش نیست آلینا حسابی استرس گرفته و بهم ریخته ست. در خونه سرایداری جمیله و نسرین از حال شیرینی درست کردنن چون شب قراره واسه فرایه خواستگار بیاد آلینا با کلافگی میره اونجا و میگه اینجا چخبره؟ هرچی خونه رو میریزه بهم، شیرینی هایی که جمیله درست کرده را رو زمین میریزه جمیله بهش اعتنایی نمیکنه که آلینا حرصش گرفته و میگه چرا اصلا به من توجه نمیکنی؟ جمیله با خونسردی نگاهش میکنه و میگه از مرده چه توقعی داری؟ فرایه اومده اونجا تا ببینه چیشده که آلینا باهاش بحث و دعوا میکنه جمیله به فرایه میگه تو برو حاضرشو واسه شب آماده باشی اگه میخوای برو آرایشگاه او میگه نه خودم آماده میشم و میره آلینا از توجه او به فرایه عصبی میشه….