خلاصه داستان قسمت ۱۶ سریال ترکی یاقوت کبود + تصویر
در این مطلب از بخش فرهنگ و هنر در سایت جدولیاب خلاصه داستان قسمت ۱۶ سریال ترکی یاقوت کبود را برایتان قرار داده ایم با ما همراه باشید. سریال ترکی یاقوت کبود (Safir) با بازی ایلهان شن و اوزگه یاعیز جدیدترین سریال شبکه ATV ترکیه است. سمیح باعجی کارگردانی این سریال را برعهده دارد. این سریال ترکی از سریال‌های جدید ۲۰۲۳ در ژانر عاشقانه و خانوادگی است. سمیه باغچی کارگردانی سریال را بر عهده دارد. این سریال به داستان ناپدید شدن خانواده گولسوی در جاده‌های خطرناک پر از آزمون‌های شور، اشتیاق، انتقام و قلدری می‌پردازد که یک شبه تغییر می‌کند.ایهان شن، اوزگه یاعیز، بوراک برکای آک‌گول، ایپک توزجواوغلو و… از بازیگران سریال یاقوت کبود هستند. آتش گولسوی با بازی ایلهان، فرایه ییلماز با بازی اوزگه، یامان گولسوی با بازی بوراک نیز کاراکترهای اصلی سریال می‌باشند.
قسمت ۱۶ سریال ترکی یاقوت کبود
فرایه با دوستاش اومدن و فرایه سوار ماشین آتش میشه که اوکان میگه من دخترهارو میارم سپس به داملا میگه تو با آلینا و یامان بیا آنها فکر میکنن اوکان میخواد با هازال تنها بشه اما او میخواد تو این فرصت باهاش حرف بزنه درباره فرایه. فردی به اسم سرپ به خانه وورال رفته که وورال با دیدنش خوشحال شده و میگه چه مردی شدی! باده با دیدنش تعجب میکنه و جا میخوره و از پدرش میپرسه این واسه چی اومده؟ وورال میگه بهش احتیاج داشتم و میره. اوکان با هازال حرف میزنه و سعی میکنه بفهمه ماجرای فرایه و آتش چی بوده؟ اما چیزی نمیفهمه که در آخر هازال میگه تو از من چی میخوای؟ اوکان میگه جفتمون نمیخوایم آبروریزی بشه پس من جلوی داداشمو میگیرم که کاری نکنه تو هم جلوی فرایه را سپس باهم دست میدن و میگن قبوله و از اونجا میرن. آنها به رستورانی رفتن که شب تولد فرایه اونجا بودن سپس آلینا میگه که اولین بار شب تولد فرایه اومده بودیم اینجا آتش میگه خوب خوش گذشت؟ آلینا میگه اولش آره ولی آخرش خوب نبود سپس ماجرای دعوا کردن آنها میگه که یامان میگه کمتر حرف بزنی بهتره و باهاش دعوا میکنه. حرف از مراسم و ماه عسل میشه که آتش میگه به زودی میریم وقت میگیریم واسه عقد ماه عسلم شاید رفتیم خارج از کشور.
یامان میگه کارخانه داره میره تو خط تولید احتمالا بابابزرگ نزاره برین یه جای نزدیک و اسم جاییو میگه که قبلا با فرایه رفته بوده فرایه حسابی حالش بده ولی بروز نمیده سپس یاد خاطره اش با یامان میوفته که از اونجا خیلی خوشش اومده بود سپس به آتش میگه ولی من از جزیره خوشم نمیاد آتش میگه باشه میریم ایتالیا. هوا تاریک شده و موزیک پخش میشه تو سالن که آلینا میخواد برن برقصن چون میخواد برقصه ولی کسی بلند نمیشه که آتش دست فرایه را میگیره و بلندش میکنه و میرن که یامان با حرص و عصبانیت دنبالشون میرن که بقیه هم بلند میشن. یامان آهنگی که دو نفره تو جزیره باهاش رقصیدنه به دی جی میگه و اون آهنگ پخش میشه که فرایه یاد اون شب میوفته. فرایه با آتش، یامان با آلینا و اوکان با هازال شروع میکنن به رقصیدن که یامان از آتش میخواد پارتنرشونو عوض کنن سپس وقتی یامان با فرایه میرقصه دم گوشش بهش میگه چیشد؟ چرا حرف نمیزنی؟ سپس در آخر میگه برای امشب بسه ولی از این به بعد باید منتظر شب و روزهای سختری باشی. گلفم پیش جمیله میره که او بهش میگه تا کی میخوای مخفی کنی؟ بالاخره که میفهمن من مادر آلینام! سپس بعد از کمی کل کل و دعوا گلفم از اونجا میره. یامان تو خوردن نوشیدنی زیاده روی کرده که آتش میگه من دخترارو میبرم سپس اوکان پیش یامان میمونه و میگه میدونی چه استرسی من کشیدم؟ یامان گریه میکنه و میگه اصلا حالم خوب نیست اصلا خوب نیستم اوکان میگه چیکار کنم واست؟ یامان میگه منو بنداز جلوی یه ماشین راحت شم!…
