خلاصه داستان قسمت ۱۸ سریال ترکی پشت پرده ازدواج + عکس

در این مطلب از سایت جدولیاب برای دوستداران سریال های ترکیه ای خلاصه داستان قسمت ۱۸ سریال ترکی پشت پرده ازدواج را قرار داده ایم. برای خواندن این مطلب با ما همراه باشید. این سریال به کارگردانی Yusuf Pirhasan و تهیه کنندگی Asena Bülbüloğlu در ژانری درام ، حقوقی ، داستانی تولید شده است. نویسندگان این اثر ترکیه ای oğlu و Toprak Karaoğlu و Ayşe Canan Ertuğ می باشند.

قسمت ۱۸ سریال ترکی پشت پرده ازدواج
قسمت ۱۸ سریال ترکی پشت پرده ازدواج

قسمت ۱۸ سریال ترکی پشت پرده ازدواج

صنم هرچی به آزرا زنگ میزنه میبینه که برنمیداره گونش میگه باشه یه پیام صوتی واسش بزار اگه اونم جواب نداد میریم میدزدیمش. آزرا میخواد وارد خونه بشه که پیام را دریافت میکنه بعد از گوش دادنش وارد خونه میشه. همان موقع دوست دختر سرگن بهش زنگ زده و میگه با شوهرم دعوام شده منو از خانه بیرون کرده الان اومدم هتل یا تو میای اینجا یا من میام اونجا! همان موقع آزرا وارد خانه میشه که سرگن هل میکنه و اسم یکی از موکلاشو میگه که فردا باهم صحبت میکنیم. آزرا بهش میگه ماشین کجاست؟ سرگن میگه من که گفتم تو تعمیرگاه گذاشتم آزرا میخنده و میگه فروختی که به باج گیرا پول بدی آره؟ سرگن کلافه میشه و با عصبانیت میگه آره چون نمیخواستم به خاطر هیچی زندگیم از هم بپاشه! آزرا میگه آره خیلی هم موفق شدی پشت سر هم بهم دروغ گفتی! سپس بعد از کمی بحث کردن بهش میگه تو حق نداشتی دوباره حسی که پدرم بهم داده بودو یادآوری کنی و با گریه میشینه. سرگن سعی میکنه اونو آروم کنه سپس بچه هایش میان و میپرسن که چیشده آزرا میگه هیچی حال خاله گونش خوب نیست میرم پیشش شاید یکی دو روزم بمونم میرای بهش میگه خوب کاری میکنی مامان جون همدیگرو آروم میکنین. آزرا با گونش و صنم تو جاده میزنن و رادیو را روشن میکنن که از روی خوش شانسی آهنگ مخصوص خودشون پخش میشه سپس باهمدیگه خوشحال میشن و با آهنگ شروع میکنن به خوندن و حسابی خوش میگذرونن اما یالین تو غم از دست دادن گونش حالش گرفته ست و با دایی اش در حال درد و دل کردن است، از طرف دیگه وورال تو رستوران نشسته و منتظر صنم هستش. سرگن بعد از اینکه آزرا میره حاضر میشه تا به هتل بره. تو جاده ماشین خراب میشه و صنم میخنده و میگه من که گفتم این ماشین مارو تو جاده میزاره!

ییلدریم به آزرا پیام میده و عذرخواهی میکنه و میگه یخورده تند رفتم ولی لازمه که درباره اون شب بدونم. آزرا بعد از دیدن پیام به شماره ای زنگ میزنه و به خواهراش میگه من باید جایی برم صنم حالشو میپرسه که میگه خوبم و با تاکسی میره. سرگن به دم در اتاق تو هتل میره و در میزنه اما وقتی در باز میشه با آزرا روبرو میشه سرگن جا میخوره. فلش بک؛ “آزرا همان موقع که از ماشین پیاده شد به همون شماره ای زنگ زد که تعداد پیام های پاک شده را میگه به خاطر همین وقتی میبینه یکی اضافه شده اون پیامو گوش میده و متوجه میشه که اون زن الان کجاست سپس به طرف هتل راهی میشه. او زن فکر میکنه که سرگن پشت در هستش ولی وقتی با آزرا روبرو میشه حسابی جا میخوره. اون زن که اسمش ژاله ست میخواد بپیچونه و میگه فکر کنم سوء تفاهمی پیش اومده! اما آزرا میگه نه میدونم که یه زن متعهلی و شوهرت از خونه پرتت کرده بیرون درسته؟ از پیامتم باخبرم که گفتی یا تو میای یا من میام اونجا! تو بچه داری؟ ژاله میگه نه آزرا میگه ولی من دارم اونم ۳تا. تو میخواستی بری خونه من با بچه های من روبرو بشی که چی بگی؟ یعنی قرار بود بچه هام چی ببینن؟ ژاله میگه همینجوری گفتم که سرگن بیاد قرار نبود که بیام. آزرا میگه اصلا واسم مهم نیست که رابطه ات با سرگن ادامه پیدا میکنه یا نه چی بینتون بوده هم واسم مهم نیست فقط بچه هام واسم مهمن به خاطرشون هرکاری میکنم اینو یادت نره! زنگ در به صدا درمیاد و آزرا میره درو باز میکنه” سرگن با دیدنش شوکه میشه که آزرا میگه چیه؟ توقع نداشتی منو ببینی نه؟

سرگن میگه اینجا چخبره؟ وقتی میره داخل آزرا اون زنو از اونجا میفرسته تا بره. سرگن بهش میگه من نمیدونم اون زن بهت چی گفت ولی من واسه کمک اومدم تهدیدم کرد! آزرا داد میزنه و میگه انقدر به من دروغ نگو! تمام پیام هاتونو گوش دادم همه اونایی که پاک کردی! آنها باهمدیگه دعوا میکنن و سرگن میگه من مثل پدرت نیستم من از خانواده ام نمیگذرم! اما آزرا میگه از کجا میدونی که من نمیگذرم؟ سرگن ازش خواهش میکنه تا ببخشتش و درباره جدایی اصلا حرف نزنه اما آزرا از اونجا میخواد بره و میگه به من دست نزن! تو خانواده مونو از هم پاشیدی! بعد از رفتن آزرا، سرگن با درماندگی از هتل بیرون میره که با دیدن ژاله تو حیاط میگه نباید زنگ میزدی من چندبار بهت گفتم زنگ نزن! ژاله میگه نمیخواستم آزرا اینجوری بفهمه معذرت میخوام ولی شوهرم منو از خونه پرت کرده بود بیرون حتی نزاشت چیزی بردارم واقعا ترسیده بودم! واسه همین زنگ زدم بهت سرگن بهش میگه دیگه به من زنگ نزن تا نگفتم! سپس پول بهش میده که ژاله میگه نمیتونم قبول کنم سرگن میگه بگیر ژاله قبول میکنه و میگه باشه ولی بعدا بهت پس میدم سرگن میگه نده نمیخوام که پس بدی! این آخرین دیدار ما بود دیگه نمیخوام ببینمت تموم شد زنگم دیگه نزن فهمیدی؟ من زنمو بچه هامو دوست دارم سپس میره ژاله با خودش میگه به همین خیال باش! صنم سر قرار میره که میبینه وورال نیست سپس با خودش میگه نگاه کن خودش میگه منتظر میمونم ولی رفته! وورال از پشت سر میاد و میگه این وقت اومدنه؟ سپس باهمدیگه میخندن و وورال از اینکه چجوری با ایلول ازدواج کرد میگه بهش. ایلول به آلینا میگه زنگ بزن به بابات که زود بیاد بدون اون نمیخوابی و موفق هم میشه وقتی به وورال زنگ میزنه میگه الان میام و از صنم عذرخواهی میکنه….

بیشتر بخوانید:

خلاصه داستان قسمت اول تا آخر سریال ترکی پشت پرده ازدواج + عکس

۰ ۰ آرا
امتیازدهی به مقاله

ایمیل برای اطلاع رسانی
بهم خبر بده
guest

0 نظرات
Inline Feedbacks
نمایش تمام کامنتها
دکمه بازگشت به بالا