خلاصه داستان قسمت ۱۹ سریال ترکی یاقوت کبود + تصویر
در این مطلب از بخش فرهنگ و هنر در سایت جدولیاب خلاصه داستان قسمت ۱۹ سریال ترکی یاقوت کبود را برایتان قرار داده ایم با ما همراه باشید. سریال ترکی یاقوت کبود (Safir) با بازی ایلهان شن و اوزگه یاعیز جدیدترین سریال شبکه ATV ترکیه است. سمیح باعجی کارگردانی این سریال را برعهده دارد. این سریال ترکی از سریالهای جدید ۲۰۲۳ در ژانر عاشقانه و خانوادگی است. سمیه باغچی کارگردانی سریال را بر عهده دارد. این سریال به داستان ناپدید شدن خانواده گولسوی در جادههای خطرناک پر از آزمونهای شور، اشتیاق، انتقام و قلدری میپردازد که یک شبه تغییر میکند.ایهان شن، اوزگه یاعیز، بوراک برکای آکگول، ایپک توزجواوغلو و… از بازیگران سریال یاقوت کبود هستند. آتش گولسوی با بازی ایلهان، فرایه ییلماز با بازی اوزگه، یامان گولسوی با بازی بوراک نیز کاراکترهای اصلی سریال میباشند.
قسمت ۱۹ سریال ترکی یاقوت کبود
فرایه وقتی میخواد قضیه را بگه آتش بهش میگه تو برو تو عزیزم و با یامان دعوا میکنه که تو به چه حقی زن منو سوال پیچ میکنی؟ یامان میگه تو حق داری واقعیتو از زبان خود فرایه بشنوی! آتش باهاش بحث میکنه و ازش میخواد دیگه تو این کارها دخالت نکنه و اگه بخواد چیزیو بفهمه خودش میره از فرایه میپرسه و دیگه نباید اینجوری باهاش رفتار کنه همونجوری که به زنش احترام میزاره اونم بابد احترام بزاره یامان با حرص میگه فهمیدم و ازش میخواد دیگه مثل بچه ها باهاش حرف نزنه و میره. یامان به اتاقش رفته و وقتی آلینا پیشش میره و میگه حاضر بشه که برن باهم چون عمر خان سراغشو میگرفته میگه تو برو من میام سپس یامان بی صدا گریه میکنه و به شدت عصبی و حرصیه و برای بهتر سدن حالش آبی به صورت و گردنش میزنه تا مسلط بشه. گلفم پیش فرایه رفته و از داملا و هازال میخواد تنهاشون بزارن. گلفم بهش میگه این چیه تنت کردی؟ عمر خان گفت میخواد همه چیز مثل رسومات پیش بره تو کی باشی که سرخود کاری بکنی! و ازش میخواد لباس بی ارزششو دربیاره و اونو بپوشه.
فرایه میگه بی ارزش نیست خودم دوختم گلفم میگه پس از چیزی که فکر میکردم بی ارزشتره! و بعد از کمی توهین لباسو بهش میده بپوشه که فرایه به اجبار تنش میکنه. مراسم شروع شده و همه در حال رقصیدن که آتش با دیدن وورال که به مراسم اومده عصبی میشه و میخواد از جاش بلند بشه که اوکان جلوشو میگیره. یامان میره جلو و خودشو به فرایه نشون میده که او باز بهم میریزه. وقتی یامان میره هازال سراغش میره و تو مسیر به جمیله هم اشاره میکنه سپس گوشه ای به یامان میگه دست از سر دوست من برمیداری وگرنه من میرم همه چیزو به آلینا میگه و میریزم بهم سپس به جمیله میگه گفتم تو هم بیای که دامادتو جمع کنی تا کاسه ی صبرم لبریز نشده! و میره جمیله به یامان میگه خوب حق داره دختره. است میگه سپس برای اینکه تهدیدش کنه فایل صوتی از خودش و اوکان را پخش میکنه که درباره اتفاقی که واسه بورا افتاده حرف میزدن و در آخر میگه به نظر من دیگهبه فرایه فکر نکن به خانواده ات فکر کن که تک تک از دستشون ندی!
میخوان برای فرایه حنا بزارن دستش که آلینا رفته لباس حنابندان دیگه ای پوشیده و به اونجا اومده همگی جا میخورن و گلم مجبور میشه بگه واسه عروس کوچیکم نتونستم حنابندان بگیرم گفتم دوتا یکی کنم و او هم کنار فرایه میشینه. بعد از تموم شدن مراسم گلفم با باده حرف میزنه و میگه تو باید عروس من میشدی ای کاش اونموقع مخالفت نمیکردم! سپس سارپ به باده اشاره میکنه که باده میگه من باید برم دیگه سپس میره پیش سارپ که اوکان میبینه و میگه اینا چه رابطه ای باهم دارن! سارپ باده را میبوسه و باهم کمی خلوت میکنن. آتش سراغ فرایه رفته تا باهم حرف بزنن آنها باهم به همان اتاقی میرن که سارپ و باده اونجان که سارپ سریعا از اونجا بیرون میره و باده پشت پرده پنهون میشه آتش به فرایه میگه که یامان درباره دوست پسر قبلیت بهم گفت چیزی هست مه خودت بخوای بهم بگی؟….