خلاصه داستان قسمت ۲۰ سریال ترکی پشت پرده ازدواج + عکس

در این مطلب از سایت جدولیاب برای دوستداران سریال های ترکیه ای خلاصه داستان قسمت ۲۰ سریال ترکی پشت پرده ازدواج را قرار داده ایم. برای خواندن این مطلب با ما همراه باشید. این سریال به کارگردانی Yusuf Pirhasan و تهیه کنندگی Asena Bülbüloğlu در ژانری درام ، حقوقی ، داستانی تولید شده است. نویسندگان این اثر ترکیه ای oğlu و Toprak Karaoğlu و Ayşe Canan Ertuğ می باشند.

قسمت ۲۰ سریال ترکی پشت پرده ازدواج
قسمت ۲۰ سریال ترکی پشت پرده ازدواج

قسمت ۲۰ سریال ترکی پشت پرده ازدواج

در موسسه حقوقی آرمان یه جلسه بین وکلا تشکیل شده که یکی از وکلا از ورشکستگی چولپان جوهر میگه آزرا جا میخوره و میگه یعنی چی؟ اینا همش شایعه ست! سپس با عصبانیت به ییلدریم میگه که تو بهشون گفتی؟ ییلدریم جا میخوره که اون وکیل میگه نه من از بقیه شنیدم! آزرا ازش عذرخواهی میکنه که ییلدریم میگه عادت کردم مهم نیست. آزرا وقتی جلسه تموم میشه به تمام حرف های صنم درباره ورشکستگی مادرش فکر میکنه و غصه میخوره که آرمان پیشش میره و میگه شایعه نبوده امروز تو رستوران دیدم مادرتو حرف از فروش دفترش بود به اون مرتیکه سرهان گولای! آزرا ناراحت میشه که آرمان بهش میگه این خبر که تو روند پرونده تاثیری نداره نه؟ آزرا میگه معلومه که نداره آرمان میگه خوبه فقط خواستم مطمئن بشم و میره. یالین تو پارک نشسته که صنم میره پیشش و میگه نگو که منو نمیبخشی و ازم دلخوری یالین میگه نه بابا آبجی صنم همچین چیزی نیست صنم میگه میدونی ما دخترهای چولپان چجوریم؟ کسی نمیتونه ازمون دل بکنه و میخنده سپس بهش میگه که من فکر میکردم گونش عاشقت نیست ولی اشتباه میکردم خیلی عاشقته کچلم کرده! و به گونش اشاره میکنه و میگه این دختر خیلی باهات حرف داره سپس میره تا باهمدیگه حرف بزنن. گونش و یالین باهمدیگه آشتی میکنن که صنم خوشحال میشه و میگه من کار مهمی دارم باید برم خرس بخرم و میره. وقتی ساعت کاری تموم میشه جیلان خداروشکر میکنه که ییلدریم پیشش میره و میگه روز اول کاری خوب بود؟ جیلان با خوشحالی میگه خیلی هر لحظه خداروشکر میکنم شوکت شوهر جیلان از دور اونو نگاه میکنه و میگه دیگه انقدر پرو شدی که با مردهای دیگه خوش و بش میکنی؟ میدونم چیکارت کنم! جیلان آزرا را صدا میزنه که او بهش میگه بیا برسونمت اما جیلان میگه باید برم بیمارستان گواهی بگیرم آزرا میگه بیا باهم بریم بهونه ای بشه منم چکاپ بدم.

سرگن وقتی ییلدریم. تنها گیر میاره شروع میکنه به کتک زدنش که ییلدریم هم شروع میکنه به زدنش و باهمدیگه درگیر میشن. شوکت اون دوتا زن را تعقیب میکنه و مردی که ییلدریم سپرده بود حواسش بهشون باشه را کتک میزنه و گوشه ای میندازتش اون مرد وقتی به خودش میاد به ییلدریم زنگ میزنه و خبرشو میده. آنها سریعا به طرف آزرا و جیلان میرن و با شوکت درگیر میشن اون مرد هردوی آن ها را روی زمین میندازه که آزرا با ترس ییلدریمو صدا میزنه سرگن و ییلدرم سوکه شدن و سرگن با ناراحتی به آزرا نگاه میکنه. آزرا وقتی جلو میره و حالشونو میپرسه سرگن میگه خوبیم ییلدریم خوبه و میره. ییلدریم به پلیس زنگ میزنه تا شوکت را ببرن. گونش شب وقتی به خانه میره به مادرش میگه که من با یالین آشتی کردم چولپان علی رقم همیشه خیلی معمولی برخورد کرد و میگه اصلا یه شام درست میکنیم خانوادگی همه بشینیم شام بخوریم حتی پدرتو هم میگیم بیاد گونش حسابی شوکه شده و میگه پس به داداش ییلدریمم میگیم بیاد چولپان قبول میکنه که گونش میگه نه این تو نیستی مامان دیگه دارم میترسم! وورال به خانه میره که ایلول باهاس حرف میزنه و میخواد که دیگه این بازیو تموم کنه و باهمدیگه زندگی کنن به خاطر بچه شان همان موقع زنگ در به صدا در میاد. وورال با دیدن صنم جا میخوره و میگه چیزی شده؟ صنم میگه واست خبرهای خیلی خوبی دارم حتی دیگه میتونی به زندگی مشترک پایان بدی وورال خوشحال میشه و میگه جدی میگی؟ صنم میگه البته اول این خرسو باید بدم به آلینا، ایلول با کلافگی میگه آلینا خوابه! صنم از قصد میزاره رو میز و به وورال میگه بریم یه جا که تنهایی حرف بزنیم.

وورال میگه چیشده؟ صنم میگه بزار آلینا بیاد بعد میگم. ایلول میره آلینارو از خواب بیدار میکنه و میگه بیا بریم یه بازی کنیم بیسیم بازی و آلینارو به حیاط پیش صنم و وورال میفرسته. صنم میگه آهان اومد وورال میگه اینجا چخبره؟ صنم بهش اشاره میکنه که ساکت باشه و بیسیمو پشت لباس آلینا بهش نشون میده و نقش بازی میکنه که یه شاهد پیدا شده که اگه بیاد شهادت بده حضانت بچه ۱۰۰٪ به تو میرسه و یکسری برگه بهش نشون میده و عنوان مدرک که روش نوشته هایی نوشته که وورال از روش میخونه و صداشو ایلول میشنوه و استرس میگیره. موقع رفتن بهش میگه که این یه بازی بود که اگه کاری کرده که حتما کرده خودش بهمون نشون بده وورال میگه چجوری که صنم نشون میده رو عروسکی که اونجا گذاشته دوربین کار گذاشته بوده و از طریق گوشیش میبینه که ایلول به یکی زنگ میزنه و میگه که سریعا از اونجا بره تا کسی دستش بهش نرسه و اونو مامان خطاب میکنه صنم میگه نقشه ام گرفت بدو بریم پیش مامانش آدرسش کجاست؟ وورال با تعجب میگه قبرستون بهم گفته بود هیچکیو نداره همه مردن آنها شوکه میشن. فردای آن روز قبل از دادگاه تیم آلپای به موسسه حقوقی آرمان میرن تا ببینن توافق میشه کرد یا نه. آزرا و سرگن شب گذشته مدرکی پیدا کردن که از طریق شرکت های واسطه پول کلانی از مملکت خارج شده و اونارو در جریان قرار میگذارند چولپان با عصبانیت میره پیش آلپای و میگه مگه نگفتم هرچی هست بهم بگو چیزیو مخفی نکن مردک؟ سپس صنم و چولپان بهش میگه که چاره دیگه ای نداره جز توافق پامون به دادگاه برسه خیلی بد میشه نابود میشیم! آلپای ب کلافگی میگه نمیخوام نمیشه که عضو هیأت مدیره باشه چولپان دلیلشو میپرسه که آلپای میگه چیزهایی هست که نباید بفهمه چولپان میگه باز هم؟ دیگه چی؟ آلچین میخواد دخالت کنه که چولپان بهش اجازه نمیده و به آلپای میگه که چاره دیگه ای نداری و باهاش صحبت میکنن که راضیش کنه….

بیشتر بخوانید:

خلاصه داستان قسمت اول تا آخر سریال ترکی پشت پرده ازدواج + عکس

۰ ۰ آرا
امتیازدهی به مقاله

ایمیل برای اطلاع رسانی
بهم خبر بده
guest

0 نظرات
Inline Feedbacks
نمایش تمام کامنتها
دکمه بازگشت به بالا