خلاصه داستان قسمت ۲۵ سریال ترکی پشت پرده ازدواج + عکس

در این مطلب از سایت جدولیاب برای دوستداران سریال های ترکیه ای خلاصه داستان قسمت ۲۵ سریال ترکی پشت پرده ازدواج را قرار داده ایم. برای خواندن این مطلب با ما همراه باشید. این سریال به کارگردانی Yusuf Pirhasan و تهیه کنندگی Asena Bülbüloğlu در ژانری درام ، حقوقی ، داستانی تولید شده است. نویسندگان این اثر ترکیه ای oğlu و Toprak Karaoğlu و Ayşe Canan Ertuğ می باشند.

قسمت ۲۵ سریال ترکی پشت پرده ازدواج
قسمت ۲۵ سریال ترکی پشت پرده ازدواج

قسمت ۲۵ سریال ترکی پشت پرده ازدواج

وورال با دیدن ایلول و اون پسر عصبی میشه و میگه بسه دیگه بریم کارمون تموم شد صنم میگه چی؟ یعنی چی؟ تا نگی چیشده هیچجا نمیام! وورال میگه مگه نمیبینی؟ نیومده پیش ننه اش، اومده پیش دوست پسرش! میرای از ژاله خداحافظی میکنه و میگه امشب باید برم خونه مادربزرگم مادر و پدرم میرن بیرون سالگرد ازدواجشونه سپس از اونجا میره. صنم دنبال وورال میره و بهش میگه نمیخوای بگی چیشده؟ من وکیلتم! وورال میگه اون دوست پسرش بود قبلا هم مچشو با همون گرفته بودم و واسه همین میخواستم ازش جدا بشم صنم جا میخوره و میگه پس چرا تو پرونده همچین چیزی نیست؟! وورال میگه چون نمیخوام این موضوع بیاد وسط آلینا خیلی ناراحت میشه طاقت یه اشکشم ندارم! صنم در آغوشش میگیره و میگه باشه یه راه دیگه پیدا میکنیم. سرگن پیش ژاله میره و میگه معلوم هست داری چه غلطی میکنی؟ ژاله میگه عشقم؟ چیشده؟ سرگن با عصبانیت میگه چرا این اخبارو علیه آزرا منتشر کردی؟ ژاله انکار میکنه و میگه کار من نیست داره بهت دروغ میگه که رابطه مارو بهم بزنه! سرگن میگه ما؟ هیچ مایی وجود نداره اینو بدون تو یه سرگرمی بودی جای من فقط پیش زن و بچه هام هستش یکبار دیگه همچین کاری کنی اونموقع من میدونم با تو! سپس از اونجا بیرون میره که ژاله دنبالش میره و جلوی خونه جلوشو میگیره و در آغوشش میگیره و میخواد رابطشونو درست کنه اما سرگن از خودش جداش میکنه و میگه دیگه هیچی بین ما نیست و از اونجا میره ژاله عصبی میشه و با خودش میگه آزرا میدونم چیکارت کنم سپس به خانه میره. آزرا آنها را از دور میبینه و خونه ژاله را پیدا میکنه. گونش به زیرزمین میره و نامه های چولپان و پدرش را میبینه و شروع میکنه به خواندن. چولپان به اونجا میره که میبینه داره اونارو میخونه گونش در حالیکه شوکه شده به مادرش میگه اینا حقیقت داره؟ چولپان جا میخوره.

فردای آن روز ژاله به دوست خبرنگارش زنگ میزنه و خبر جدایی ملیسا را از شوهرش میگه با تیتری که میخواد. ملیسا با کلاه و عینک به دفتر آزرا میره و او از دیدنش خوشحال میشه. آزرا بهش میگه چیشد که دوباره اومدی و نظرت برگشت؟ ملیسا میگه حق با تو بود دوباره همون رفتارشو انجام داد آزرا میپرسه یعنی دوباره اذیتت کرد؟ ملیسا میگه دوباره؟ باید بگم مثل همیشه! ولی اینبار دیگه فرق داره من حامله ام! آزرا خوشحال میشه و تبریک میگه بهش ملیسا میگه ایندفعه میخوام نگهش دارم به هر قیمتی که شده نمیخوام کورتاژ کنم! آزرا بهش میگه من کمکت میکنم ولی برای امنیت خودت. کورای در استودیو در حال تنظیم آهنگ هست که یکدفعه بهش زنگ میزنن و بهش میگن اخبارو خوندی؟ کورای میگه مهمه نتیجه ست چیشده؟ دوستش میگه ایندفعه را باید خودت ببینی ولی اگه میخوای تیترشو واست میخونم. کورای وقتی ببینه که قصد ملیسا طلاق گرفتنه و وکیلشم آزرا گونای هست حسابی عصبی میشه و با خودش دیگه که اینطور میدونم باید چیکارت کنم! شب سرگن با یه دسته گل به خانه میره که میبینه آزرا حسابی به خودش رسیده و با ظاهری شیک و زیبا منتظر سرگن است که او وقتی وارد خانه میشه از زیبایی همسرش حسابی جا میخوره و به حالتی شوکه شده بهش چشم دوخته سپس آزرا کت و شلواری که برای سرگن انتخاب کرده را نشون میده و میگه برو بپوش که میز رزرو کردم میخام ببرمت همونجایی که ازم خواستگاری کردی! سرگن هل میشه و با خوشحالی میره تا لباس بپوشه. بعد از حاضر شدنش  باهمدیگه از ساختمان بیرون میرن که ژاله آنها را از دور میبینه و به خاطر حال خوبی که دارن چشماش پر از اشک میشه. بعد از رفتن آنها ژاله پنهانی وارد خانه میشه و میگه پس خانه ای که توش احساس خوشبختی میکنین اینجاست!

او تمام اتاق هارو نگاه میکنه و وقتی میرسه به اتاق خواب اونجا میره و میگه بالاخره رسیدم به مهم‌ترین جا سپس رو تخت دراز میکشه و میگه یعنی اینجا میخوابی!؟ سپس جلوی آینه می ایستد و میگه حالا که ازش جدا نمیشی پس من خودم بهت یه آزرا دیگه میدم و شروع میکنه به پوشیدن لباس های آزرا و جلوی آینه با خودش حرف میزنه و به تمام حرف هایی که آزرا تو هتل بهش زده بود جواب میده و در آخر میگه تو لیاقت اون بچه ها را نداری من خودم بزرگشون میکنم اونا دیگه بچه های منن! آزرا به هوای اینکه چیزی جا گذاشته به خونه برمیگرده که ژاله سریعا برق هارو خاموش میکنه و تو یه اتاق پنهان میشه و با یه ظرف تو دستش می ایستد که اگه لازم شد ازش استفاده کنه آزرا کمی شک میکنه اما سرگن بهش زنگ میزنه که کجا مونده آزرا میگه دارم میام و میره. سر میز شام آنها باهمدیگه کمی حرف میزنن سپس آزرا بهش میگه میخوام یه چیزی بگم که واسش ثانیه شماری میکردم که حالم ازت بهم میخوره! من اون شب تو هتل احساسمو کشتم یه هفته تمامه که از نگاه کردنت دست زدنت چندشم میشه و نمیدونی چقدر سخته که وانمود کنی از کسی بدت نمیاد درحالیکه عکسشه! سرگن میگه چطور ممکنه؟ تو بهم گفتی منو بخشیدی؟ منو بردی همونجایی که گفتم واسه اولین بار دوست دارم! همه اینا بازی بود؟ آزرا میگه آره که مدرک بهم بدی! سرگن با دیدن پرونده خودشون جا میخوره و متوجه میشه که خودش کمکش کرده خیلی راحت مدرک جمع کنه! به نفعته توافقی از هم طلاق بگیریم تا موضوع خیانتو تو دادگاه مطرح نکنم و وجه ات جلوی بچه ها خراب نشه! سرگن دلیل این عجله شو میپرسه که آزرا چیز خاصی نمیگه اما ژاله تو جیب پالتویی که از کمد آزرا برداشته پوشیده یه کاغذ پیدا میکنه و با دیدنش میگه تو بارداری؟!….

بیشتر بخوانید:

خلاصه داستان قسمت اول تا آخر سریال ترکی پشت پرده ازدواج + عکس

۰ ۰ آرا
امتیازدهی به مقاله

ایمیل برای اطلاع رسانی
بهم خبر بده
guest

0 نظرات
Inline Feedbacks
نمایش تمام کامنتها
دکمه بازگشت به بالا