خلاصه داستان قسمت ۲۶ سریال ترکی یاقوت کبود + تصویر
در این مطلب از بخش فرهنگ و هنر در سایت جدولیاب خلاصه داستان قسمت ۲۶ سریال ترکی یاقوت کبود را برایتان قرار داده ایم با ما همراه باشید. سریال ترکی یاقوت کبود (Safir) با بازی ایلهان شن و اوزگه یاعیز جدیدترین سریال شبکه ATV ترکیه است. سمیح باعجی کارگردانی این سریال را برعهده دارد. این سریال ترکی از سریالهای جدید ۲۰۲۳ در ژانر عاشقانه و خانوادگی است. سمیه باغچی کارگردانی سریال را بر عهده دارد. این سریال به داستان ناپدید شدن خانواده گولسوی در جادههای خطرناک پر از آزمونهای شور، اشتیاق، انتقام و قلدری میپردازد که یک شبه تغییر میکند.ایهان شن، اوزگه یاعیز، بوراک برکای آکگول، ایپک توزجواوغلو و… از بازیگران سریال یاقوت کبود هستند. آتش گولسوی با بازی ایلهان، فرایه ییلماز با بازی اوزگه، یامان گولسوی با بازی بوراک نیز کاراکترهای اصلی سریال میباشند.
قسمت ۲۶ سریال ترکی یاقوت کبود
عمر هنوز حواس پرتیش ادامه داره که آتش بغلش میکنه و سعی میکنه آرومش کنه اما موفق نمیشه که با درماندگی کنارش رو تخت میشینه. سرپ با دست راست وورال به اسم بشیر که تمام کارهای وورال را میکنه حرف میزنه و بهش میگه که فهمیده کار اوکان بوده اما چیزی به وورال نمیگه و ازش میخواد به اون کمک کنه چون زندگی که داره لایقش نیست. آتش تا صبح کنار پدربزرگش رو صندلی نشسته و همونجوری خوابیده و خواب روزی که با پدرش تصادف کرده بود را میبینه. فرایه اصلا از نگرانی نخوابیده که وقتی اوکان صبح زود بهش زنگ میزنه و میگه میتونه یامان را ببینه سریعا هازال را از خواب بیدار میکنه و میگه پاشو باید بریم بیمارستان میتونم ببینمش هازال سریعا حاضر میشه و اونا میرن. آتش از خوابی که ایده یکدفعه از خواب میپره و بهم میریزه و میره به تراس تا هوایی بخوره. ف ایه و هازال به بیمارستان رفتن که اوکان میگه هنوز به هوش نیومده ولی میتونی بری ببینیش فرایه به داخل میره و با دیدن یامان تو اون وضعیت گریه میکنه. اوکان و هازال باهم کمی بحث و کل کل میکنن که گلفم به اونجا میاد و از اوکان گلگی میکنه که چرا بهش خبر نداده میتونه پسرشو ببینه اوکان به بهونه اینکه هنوز دارن داخل ازش نمونه واسه آزمایش میگیرن میبرتش تا با فرایه روبرو نشه و با هازال هم درگیر نشه.
فرایه دست یامان را میگیره و میگه خیلی خوشحالم که حالت خوبه زود خوبشو و از اونجا میره که بعد از رفتنش یامان چشماشو باز میکنه و گریه میکنه. هازال با دیدن فرایه میگه گلفم اومده سریع بریم تا مارو باهم نخورده! آتش به شرکت رفته که وقتی وورال میخواد به اونجا بره نگهبان جلوشو میگیره و میگه آقا آتش اجازه ورود شمارو بهمون ندادن وورال با کلافگی از اونجا میره. دکتر پیش آتش میاد و میگه این نشونه های اولیه آلزایمره باید ببریش یکسری آزمایش بگیرین آتش حال مادرشو میپرسه که او میگه مگه باید چیزیشون باشه؟چند ماه پیش چکاب کردن حالشون خوبه همه چیز نرماله آتش متوجه میشه که مادرش بهش درباره مریضیش دروغ گفته که به دکتر میگه حتما اشتباه کردم. موقع بیرون رفتن هازال و فرایه از بیمارستان با جمیله و آلینا روبرو میشن که آلینا میگه شما اینجا چیکار میکنین؟ هازال میگه اوکان گفت بیایم نزدیک دانشگاه بودیم گفتیم بیایم ببینیم حال یامان چطوره و میرن. آلینا به داخل میره و با گلفم دعواش میشه سپس ار بیمارستان بیرون میرن که آلینا میگه برای اینکه عصبانیتم بخوابه حالم خوب بشه میرم خرید و با سرپ راهی میشه. جمیله اوکان را میبینه و میره پیشش و باهاش بحث میکنه جمیله درآخر میگه باشه الان میرم خونه وورال و سوار تاکسی میشه و میره. آتش به خانه محسن پدر فرایه رفته و با فرایه حرف میزنه و میگه که وقت گرفته واسه عقد برای یه ساعت دیگه من به فکر توعم و میخوام زودتر تموم بشه فرایه قبول میکنه سپس آتش به خانواده فرایه میگه و شروع میکنن به حاضر شدن سپس به طرف شهرداری راهی میشن…