خلاصه داستان قسمت ۲۹ سریال ترکی پشت پرده ازدواج + عکس

در این مطلب از سایت جدولیاب برای دوستداران سریال های ترکیه ای خلاصه داستان قسمت ۲۹ سریال ترکی پشت پرده ازدواج را قرار داده ایم. برای خواندن این مطلب با ما همراه باشید. این سریال به کارگردانی Yusuf Pirhasan و تهیه کنندگی Asena Bülbüloğlu در ژانری درام ، حقوقی ، داستانی تولید شده است. نویسندگان این اثر ترکیه ای oğlu و Toprak Karaoğlu و Ayşe Canan Ertuğ می باشند.

قسمت ۲۹ سریال ترکی پشت پرده ازدواج
قسمت ۲۹ سریال ترکی پشت پرده ازدواج

قسمت ۲۹ سریال ترکی پشت پرده ازدواج

بعد از اینکه قاضی حکم طلاق را میخواد اجرا کنه سرگن بلند میشه و میگه من اعتراض دارم به حکم همگی جا میخورن و بهش نگاه میکنن. سرگن میگه این برگه توافق نامه واسه طلاقو من زمانی امضاء کردم که همسرم بهم نگفته بود حامله است امروز من متوجه شدم که همسرم ازم پنهان کرده بود که بارداره من نمیخوام طلاق بگیرم و زندگیمو دوست دارم قاضی حکم را تغییر میده و به دو هفته دیگه موکول میکنه. همه از جلسه بیرون میان و آزرا با سرگن دعوا میکنه سرگن بهش میگه معلوم هست داری چیکار میکنی؟ چرا ازم مخفی کردی؟ آزرا میگه پس چه توقعی داشتی؟ بپرم بغلت با ذوق بهت بگم باردارم؟ هیچ چیزی این وسط تغییر نمیکنه من نمیخوام باهات زندگی کنم! سرگن باهاش کمی بحث میکنه که چولپان میاد جلو و سرگن را به خاطر حرفاش سرزنشش میکنه و میگه نمیزارم دیگه بیشتر از این آزرا را اذیت کنی! سرگن میگه شما بهتر دخالت نکنین چولپان خانم این یه موضوع شخصیه چولپان میگه شخصی؟ کسی هست تو این دنیا که این موضوعو ندونه؟ ببین الدنگ من چولپان جوهرم یه بلایی سرت میارم که از این کارهات پشیمون بشی! سپس برای اینکه حال سرگن را بگیره به ییلدریم میگه آزرا را از اینجا ببر! ییلدریم میخواد بازوی آزرا را بگیره که سرگن میگه دستتو بکش! آزرا به طرفش حمله میکنه و میگه تو کی هستی؟ به تو چه ربطی داره؟ تو اصلا کی هستی؟ سرگن مدام بهش میگه من طلاقت نمیدم. ژاله که اونجا پشت دیوار پنهان شده حرفاشونو میشنوه و از اینکه سرگن بارداری آزرا را فهمیده و طلاق نمیده کلافه و عصبی میشه. میرای و گونش جلوی در ایستادن و گونش سعی میکنه تا حال میرای را کمی بهتر کنه و آرومش کنه. او بهش میگه ببین میرای به مادرت باید حق بدی پدرت بهش خیانت کرده! میرای میگه نکرده خود مامانم گفت که اینجوری نبوده! گونش میگه آره راست میگی اینجوری گفت بهتون. همان موقع ژاله بیرون میاد که میرای با دیدنش ازش میپرسه اینجا چیکار میکنی؟

ژاله میگه کار حقوقی داشتم سپس گونش جا میخوره و میگه ببخشید شما کی هستین؟ ژاله خودشو آزرا مشاوره مدرسه میرای معرفی میکنه سپس وقتی میبینه که آزرا و ییلدریم دارن از دادگاه بیرون میان عذرخواهی میکنه و میگه من برم حالا بعدا حرف میزنیم باشه؟ سپس میره. آزرا وقتی میاد میپرسه اون کی بود؟ گونش میگه مشاوره مدرسه اش آزرا. آزرا از میرای میپرسه و میگه مشاورتون عوض شده؟ نگفته بودی! میرای میگه تو هم خیلی. چیزهارو نگفتی! و میره. دو روز بعد: ژاله به مدرسه ارن پسر آزرا میره و به بهانه اینکه خواهرهایش هم میان سوار ماشینش میکنه میرای یکدفعه میبینه و میگه داری چیکار میکنی؟ و به دنبالش میره تا جلوی رفتنشو بگیره اما موفق نمیشه و ژاله با ارن از اونجا فرار میکنه. ارن مدام گریه میکنه و میگه بزار برم پیش مامانم اما ژاله میگه از این به بعد دیگه من مادرتم باهمدیگه عادت میکنیم. سه روز قبل: میرای با مادرش خوب رفتار نمیکنه که صنم و گونش آزرا را دلداری میدن که همه چیز درست میشه. کورای با ملیسا بحث میکنه که چرا ماجرای بارداریتو جلو خبرنگارها گفتی؟ و درباره ماجرای طلاق ازش میپرسه ملیسا میگه این حسی که تو داری به من عشق نیست! بهد از کمی صحبت کردن کورای بهش میگه باشه من همونی میشم که تو میخوای عوض میشم پدر خوبی برای بچه هامون میشم ملیسا میگه بچه چی؟ قبولش میکنی؟ کورای تایید میکنه و از ملیسا میخواد تا درباره طلاق دیگه حرف نزنه. آزرا و ییلدریم به اونجا میرن و میگن هنوز قانونا ملیسا موکل منه و میخوام باهاش تنهایی صحبت کنم کورای به ییلدریم میگه شما کی هستین؟ ییلدریم میگه من وکیل آزرا خانم هستم سپس به داخل میرن. آزرا ازش میپرسه باز چیشده که منصرف شدی؟ ملیسا تعریف میکنه که گفته عوض میشه به خاطر بچه هاش بعد از چند دقیقه کورای و مادرش به اونجا میرن که آزرا و ییلدریم از اونجا میرن و آزرا به ملیسا میگه بعدا باز هم باهم صحبت میکنیم.

سرگن به خانه ژاله میره و میگه لباس هاتو بپوش باید بریم ژاله میگه کجا؟ سرگن میگه مگه نمیخوای با من آینده داشته باشی؟ پس بپوش بریم ژاله میره سریع لباس هایش را میپوشه و آنها به طرف بیمارستان میرن. ژاله میگه اینجا چخبره؟ واسه چی اومدیم اینجا؟ سرگن میگه نمیتونم باور کنم که بارداری! میریم تو معاینه میشی و من مطمئن میشم ژاله میگه به من شک داری؟ فکر نمیکنی زیاده روی میکنی؟ سرگن میگه نه یا میریم باهم تو یا همینجا راهمون از هم جدا میشه! انها باهم به داخل میرن که دکتر تو سونوگرافی میگه شما اصلا باردار نیستی! سرگن متوجه دروغش میشه ژاله دکتر را به زمین میندازه و از اونجا فرار میکنه سرگن دنبالش میره ولی گمش میکند ژاله پشت دیوار پنهان شده تا سرگن از اونجا بره.گونش برای اینکه حواس بچه ها را پرت کنه اونارو با خودش میبره سینما اما وقتی ازشون درباره فیلم میپرسه بهش میگن الان چه توقعی از ما داری خاله گونش؟ گونش به هوای سر زدن به یالین اونارو برای چند دقیقه تنها میزاره که ژاله سر راهشون میره و به میرای میگه چقدر ما داریم تصادفی امروز همدیگرو میبینیم! میرای میگه داره این تصادفیا عجیب و ترسناک میشه! سپس ژاله بهشون میگه برن با هم کیک بخورن که میرای میگه نه باید زود بریم خونمون خاله جونشون هست باهامون ژاله وقتی میبینه داره به اونجا میاد سریع میره و میگه بعدا همدیگرو میبینیم و میره….

بیشتر بخوانید:

خلاصه داستان قسمت اول تا آخر سریال ترکی پشت پرده ازدواج + عکس

۰ ۰ آرا
امتیازدهی به مقاله

ایمیل برای اطلاع رسانی
بهم خبر بده
guest

0 نظرات
Inline Feedbacks
نمایش تمام کامنتها
دکمه بازگشت به بالا