خلاصه داستان قسمت ۳۰ سریال ترکی معجزه صد ساله + عکس

در این مطلب از سایت جدولیاب خلاصه داستان قسمت ۳۰ سریال ترکی معجزه صد ساله را مطالعه می فرمایید. با ما همراه باشید. سریال ترکی معجزه صد ساله ( Yuz Yillik Mucize ) که صد سال معجزه نیز نامیده می‌شود، به کارگردانی هیلال سارال و نویسندگی نوران اورن شیت، اکین آکچای، لیلا اوسلو اوتر، پلدا الحسینی در ژانری درام‌ و رمانتیک ساخته شده است. بیرکان سوکولو و ابرو شاهین نقش های اول این سریال را برعهده دارن. این سریال روزهای فرد ساعت ۲۰:۰۰ از شبکه جم تیوی و یه ساعت بعد از شبکه جم تیوی پلاس پخش می شود.

قسمت ۳۰ سریال ترکی معجزه صد ساله
قسمت ۳۰ سریال ترکی معجزه صد ساله

قسمت ۳۰ سریال ترکی معجزه صد ساله

کمال به عمارت میره و به سرای میگه که از بقیه بره اجازه بگیره تا باهاشون صحبت کنه. کمال به داخل عمارت میره و بهشون میگه برای خداحافظی اومدم زرین میگه کجا؟ کمال میگه یه جای دور برای عذرخواهی و خداحافظی هم یه یادگاری واستون اوردم. سپس پوشه ای به ثریا میده و میگه فقط یه امضا کافیه که سهم من تو این عمارت واسه خودتون بشه سپس به ساجده پوشه ای دیگه میده ساجده میگه دستتون درد نکنه من به کلاس آشپزی احتیاج دارم؟ کمال میگه نه ولی گفتم انقدر غذاهاتون خوشمزه ست که شاید بخواین مربی آشپزی بشین ساجده جا میخوره. به زرین پاکتی میده و میگه تو بیشتر از اتاق عمل و بیمارستان از موسیقی خوشت میاد زرین با دیدن پاکت خوشحال میشه. سپس پاکتی به آیسل میده و میگه شما قبل از کار تو مزون مدیریت یه هتل برعهده داشتین گفتم شاید از کاز تو مزون خسته شده باشین! سپس یه تبلت طراحی به سرای و یه کتاب به میرای میده همگی ازش تشکر میکنن. هاریکا به اونجا میاد و میگه چخبره؟ تو اینجا چیکار میکنی کمال؟ کمال میگه واسه خداحافظی اومدم ساجده میگه البته به موقع هم دارین میرین چون عروسی در پیش داریم هاریکا با جم ازدواج میکنه کمال جا میخوره و خودشو جمع و جور میکنه و به هاریکا تبریک میگه.

او به اتاق مزین میره و بهش هدیه اش را میده. مزین میگه نکنه کلاهه! سپس با دیدن کلاه حسایی خوشحال میشه و میگه تو همیشه وقتی از سفر برمیگشتی واسم کلاه میاوردی البته الان برعکسه! ولی تصمیم درستی گرفتی و بهش میگه که دلش واسش تنگ میشه. کمال سر قبر بچه هاش تو حیاط میره و میگه من هرجا برم شما تو قلبمین. موقع رفتن ثریا پیشش میره و ازش خداحافظی میکنه. هاریکا بهم ریخته و حالش بده که یهو پاکتیو کف اتاقش میبینه سپس متوجه میشه از طرف کماله که منصرف میشه و بدون خوندن میزارتش تو کشو. مژده با لباس عروس به عمارت میاد و با خوشحالی همه را صدا میزنه. مژده بهشون میگه با یه شرکت تدارکاتی هم صحبت کردم همه کارارو خودشون میکنن زرین متوجه میشه که هاریکا زیاد راضی نیست سپس بهم میریزه و به اتاقش میره و به جم زنگ میزنه و میگه تو چجوری میتونی چیزی که بینمون اتفاق افتادو فراموش کنی؟ جم میگه اون یه اشتباه بود، زرین میگه من نمیتونم نگم به هاریکا میگم همه چیزو و قطع میکنه.

جانان به اسم مسئول تدارکات عروسی به عمارت میره و عکس ست های عروسیو بهشون نشون میده. تورگوت به اونجا میاد تا وسایل آیسل را از آنجا ببره اما آیسل میگه فعلا نمیشه عروسیه هاریکاست و ازش میخواد بیاد یه قهوه بخوره. تورگوت و جانانجا میخورن با دیدن همدیگه و وقتی تنها میشن جانان اسلحه میزاره پشت تورگوت و بهش میگه تا اتاق مخفیو بهش نشون بده. وقتی اونجا میرن امپولی به تورگوت میزنه که بیهوش میشه. جانان با دیدن آیسل بهش میگه که تورگوت واسش یه مشکلی پیش اومد رفت. جانان از اونجا میره که به کمال زنگ میزنه و باهاش قرار میزاره. وقتی پیشش میره کمال ازش میپرسه تورگوت کجاست؟ جانان میگه با خیانتش بازم نگرانشی؟ خوبه! سپس بهش با گوشیش نشون میده فیلمی که تورگوت را تو اتاق مخفی انداخته دست و پاشو هم بسته و بمبی کنارشه. کمال نگرانش میشه که جانان با اسلحه به لاستیک های ماشینش شلیک میکنه و با گرفتن گوشیش از اونجا میره. روز عروسیه هاریکاست و در حال اماده شدنه زرین هنوز نمیدونه چجوری باید ماجرارو بهش بگه. کمال خودشو به عمارت میرسونه و مخفیانه وارد میشه….

بیشتر بخوانید:

خلاصه داستان قسمت اول تا آخر سریال ترکی معجزه صدساله

۰ ۰ آرا
امتیازدهی به مقاله

ایمیل برای اطلاع رسانی
بهم خبر بده
guest

0 نظرات
Inline Feedbacks
نمایش تمام کامنتها
دکمه بازگشت به بالا