خلاصه داستان قسمت ۳۱۶ سریال ترکی خواهران و برادران + تصویر
در این مطلب از سایت جدولیاب برای طرفداران خلاصه داستان قسمت ۳۱۶ سریال ترکی خواهران و برادران را گذاشته ایم، برای خواندن این مطلب ما را همراهی کنید. سریال ترکیه ای Kardeslerim خواهران و برادران به کارگردانی سرکان بیرینجی داستان یک خانواده را روایت میکند. خانوادهای که علیرغم تمامی مشکلات و سختی ها سعی دارند هر طور شده کنارهم باشند و با تکیه بهم از پس سختیهای زندگی بربیایند. این سریال خانواده بودن،کنارهم بودن،بدی و خوبی را نشان میدهد. نویسندگی این اثر گول ابوس سرمچی می باشد. بازیگران این سریال جذاب عبارتنداز؛ Celil Nalçakan – Halit Özgür Sarı – Ahu Yağtu – Cüneyt Mete – Fadik Sevin Atasoy – Su Burcu Yazgı Coşkun و …
قسمت ۳۱۶ سریال ترکی خواهران و برادران
ماشین پلیس میاد و عمر را با خودش میبره. آسیه امل را خونه میزاره و با اورهان میره کلانتری. اورهان سرزنشش میکنه که چرا خودشو کنترل نکرده. انها پیش سوزان میرن و او بهشون میگه باید برن رضایت بگیرن تا بیاد بیرون سپس میگه من میرم با پدر اون بچه حرف بزنم. اکیف به شوال زنگ میزنه و آدرس رستورانی که یامان اونجاست را بهش میده و میگه تنهاست میخوای برو پیشش. راننده ای که یامان فرستاده بود بره دنبال ثریا به اونجا میره و ثربا سوار میشه. سوزان جلوی در خونه، اون مرد شاکی را با یه زن دیگه میبینه و بعد از رفتن اون زن میره جلو و بهش میگه اگه رضایت ندی و جلوی همه فردا از امل عذرخواهی نکنی من عکسایی که ازت گرفتمو به زنت نشون میدم اون مرد با کلافگی قبول میکنه. ثریا به رستوران میرسه و با دیدن اکیف جا میخوره. اکیف بهش میگه هنوز منو نشناختی و واسش تعریف میکنه که با راننده دست به یکی کرده تا بیارتش اونجا و به یامان بگه که ماشینش خراب شده.
ثریا میگه از کجا میدونی میمونم و نمیرم؟ آکیف ادرس رستورانو میده و میگه تصمیم با توعه ثریا میگه گرسنمه و غذا سفارش میده. یامان با راننده تماس میگیره که بهش میگه ماشین خراب شده نتونسته بره دنبال ثریا یامان عصبی میشه و به ثریا رنگ میزنه که اکیف رد تماس میده یامان فکر میکنه از روی دلخوری رد تماس کرده. همان موقه شوال میره پیشش و وانمود میکنه که تصادفی دیدتش و پیشنهاد میده باهم شام بخورن یامان به ناچار قبول میکنه. سوزان عمر را از بازداشتگاه بیرون اورده. اوگولجان و آیبیکه میرن خونه آکیف تا مادرشونو ببینن. اونجا آیبیکه به شنگول میگه که اوگولجان از لیدیا خوشش میاد و اوگولجان عکسشو به مادرش نشون میده سپس آیبیکه میگه ولی الیف از اوگولجان خوشش میاد پثلا تولگا هم از یاسمین ولی یاسیمن از ماهر خوشش میاد شنگول میگه باید به فکر درس و مشقتون باشین نه عشق و عاشقی سپس میگه که به سمینار هم نمیاد چون نمیخواد با اورهان روبرو بشه.
صبح روز بعد آیبیکه به اورهان میگه که مادرش نمیاد فاطما میگه اشکالی نداره خودم میام. نباهت موقع رفتنش شنگول ازش اجازه میگیره که حلمیه بره پیشش او قبول میکنه و میگه از خودتون پذیرایی هم بکنین. مراسم شروع شده و همگی به کلوب رفتن. اورهان مادرشو به آکیف معرفی میکنه و اکیف به او میگه که از فردا میتونه بیاد تو کلوب نگهبان بشه اورهان خوشحال میشه و تشکر میکنه. عمر سوسن را به مادربزرگش معرفی میکنه. حلمیه پیش شنگول رفته و شنگول اول ازش گلگی میکنه به خاطر کاری که کرده اما بعد بهش میگه بیا نوشیدنی بخوریم و خوش بگذرونیم حلمیه قبول میکنه…