خلاصه داستان قسمت ۳۱۸ سریال ترکی خواهران و برادران + تصویر
در این مطلب از سایت جدولیاب برای طرفداران خلاصه داستان قسمت ۳۱۸ سریال ترکی خواهران و برادران را گذاشته ایم، برای خواندن این مطلب ما را همراهی کنید. سریال ترکیه ای Kardeslerim خواهران و برادران به کارگردانی سرکان بیرینجی داستان یک خانواده را روایت میکند. خانوادهای که علیرغم تمامی مشکلات و سختی ها سعی دارند هر طور شده کنارهم باشند و با تکیه بهم از پس سختیهای زندگی بربیایند. این سریال خانواده بودن،کنارهم بودن،بدی و خوبی را نشان میدهد. نویسندگی این اثر گول ابوس سرمچی می باشد. بازیگران این سریال جذاب عبارتنداز؛ Celil Nalçakan – Halit Özgür Sarı – Ahu Yağtu – Cüneyt Mete – Fadik Sevin Atasoy – Su Burcu Yazgı Coşkun و …
قسمت ۳۱۸ سریال ترکی خواهران و برادران
شنگول که حالش بهتر شده سوزان میگه من حرفهای نباهت خانم و آکیف را شنیدم و گفتم کار شوال بوده آکیف میگه منو نباهت درباره یه خبر مربوط میشد به یه کلاهبرداری صحبت میکردیم بحث به سادو کشید و به شوخی گفتیم کسی که این کارها ازش برمیاد شواله شنگول هم اینو شنیده و اشتباه برداشت کرده شنگول سریعاً تایید میکنه آکیف ازش میخواد تا به شوال زنگ بزنه و ازش معذرت خواهی بکنه. شب شوال به آکیف زنگ میزنه و بهش میگه که شنگول ازم معذرت خواهی کرد آکیف میگه دیگه لازم نیست نگران باشی ماجرا رو حل کردم. در خانه تولگا ماهر درباره عشقش به یاسمین ازش سوال میکنه تولگا میگه عشق نیست فقط قبلاً ازش خوشم میومد ماهر بهش میگه اگه میدونستم حتی اون روز باهاش به سینما هم نمیرفتم تولگا میگه هرچی بوده واسه قدیم بوده سعی میکنه او را مجاب کنه که از یاسمین فاصله نگیره اما ماهر میگه پرونده این داستان همین جا بسته میشه. صبح روز بعد اورهان با شنگول به خاطر رفتارهای اخیرش باهاش بحث میکنه و بدون خوردن صبحانه از آنجا میره فاطما با شنگول کل کل میکنه و میگه پسرم بخواد به راحتی طلاقت میده شنگول کلافه میشه.
اورهان به کلوب رفته که آکیف با دیدنش میگه بهتره دیگه نزاره شنگول مست کنه و به خاطر رفتارهاش میخندن برک و الیف به مدرسه میرن که برک از صحت حرفهای شنگول بهشون میگه و ادامه میده که هر کس با خواهر من بدرفتاری کنه با من طرفه. ماهر با یاسمین صحبت میکنه و میگه اونقدری که تو از من خوشت میاد من ازت خوشم نمیاد بهتره یه شانس دیگه به تولگا بدی یاسمین فکر میکنه که تولگا به ماهر چیزی گفته به خاطر همین با عصبانیت پیش تولگا میره و ازش میپرسه چی به ماهر گفته که راضی نیست باهاش وارد رابطه بشه؟! تولگا میگه من چیزی نگفتم یاسمین میگه نباید تو منو دوست داشته باشی این همه چیزو خراب کرده و با عصبانیت میره. در کلاس لیدیا برای اذیت کردن اوگولجان ازش تعریف میکنه گه آیبیکه میگه جدیشون نگیر وقتی الیف میاد لیدیا باهاش بحث میکنه سپس رو به اوگول جان میگه حق داشتی واقعا شبیه پسرهاست الیف وقتی میفهمه اوگولجان پشت سرش همچین حرفی زده ناراحت میشه سپس باهاش دعوا میکنه و میگه دست از سرم بردار من خودم دوست پسر دارم انها باور نمیکنند و لیدیا میگه خب اون کیه؟ الیف بیمقدمه سمت تولگا میره و میگه منو تولگا با همیم همگی تعجب میکنند و یاسمین میگه این امکان نداره تولگا برای اینکه بهش بفهمونه حرف ماهر اشتباه بوده تایید میکنه و از کلاس بیرون میرن که یاسمین شوکه میشه….