خلاصه داستان قسمت ۳۳۱ سریال ترکی خواهران و برادران + تصویر
در این مطلب از سایت جدولیاب برای طرفداران خلاصه داستان قسمت ۳۳۱ سریال ترکی خواهران و برادران را گذاشته ایم، برای خواندن این مطلب ما را همراهی کنید. سریال ترکیه ای Kardeslerim خواهران و برادران به کارگردانی سرکان بیرینجی داستان یک خانواده را روایت میکند. خانوادهای که علیرغم تمامی مشکلات و سختی ها سعی دارند هر طور شده کنارهم باشند و با تکیه بهم از پس سختیهای زندگی بربیایند. این سریال خانواده بودن،کنارهم بودن،بدی و خوبی را نشان میدهد. نویسندگی این اثر گول ابوس سرمچی می باشد. بازیگران این سریال جذاب عبارتنداز؛ Celil Nalçakan – Halit Özgür Sarı – Ahu Yağtu – Cüneyt Mete – Fadik Sevin Atasoy – Su Burcu Yazgı Coşkun و …
قسمت ۳۳۱ سریال ترکی خواهران و برادران
لیدیا به کافه مدرسه رفته که صرب از تیپ و ظاهرش تعریف میکنه لیدیا تشکر میکنه سپس صرب بهش میگه که میدونه او ازش خوشش میاد لیدیا میخنده و میگه اینو از کی شنیدی؟ صرب میگه وقتی آسیه به سوسن میگفت شنیدم لیدیا میگه من اونجوری گفتم به آسیه که به گوش سوسن برسه بتونم راحتتر به عمر نزدیک بشم صرب میخنده و میگه خودم متوجه شده بودم سپس خودشو سرزنش میکنه که چرا اون حرفا رو باور کرده بود و خودش متوجه این قضیه نشده بود! سر صحنه فیلمبرداری شنگول از اینکه اورهان و بازیگر زن به همدیگه کلمات محبت آمیز میزنند واکنش نشون میده و ازشون میخواد تا از اون حرفا نزنن اورهان بهش میگه اونا همش توی سناریو نوشته شده و ازش میخواد آروم باشه و الکی حساس نشه. بچهها سر یک میز نشستن و سوسن برای آنها ماجرای اومدن عمر به پشت پنجره اتاقش و افتادنش از روی نردبان را تعریف میکنه سپس با عمر به طرف کتابخانه میخوان برن که صرب پشت پا می اندازد، استاد بوراک که خودش این صحنه را دیده با صرب دعوا میکنه و میگه او را به کمیته انضباطی میبره صرب بهش میگه فکر کنم یادت رفته که اینجا مال ماست!
شوال به اونجا میاد و از اینکه استاد بوراک از عمر حمایت کرد عصبی میشه و ازش میخواد به اتاق کارش برن آنجا به بوراک میگه باید عمر را به کمیته انضباطی معرفی کنه اما استاد بوراک میگه من خودم دیدم صرب این کارو کرد عمر کاری اصلاً نکرد! شوال بهش میگه باشه اگه این کارو کنی پای عواقبشم باید باشی! سپس بوراک از آنجا میره. سر صحنه فیلمبرداری شنگول مدام به هر چیزی گیر میده و وقتی خانم بازیگر اورهان را میبوسد از کوره در میره و با اون زن دعوا میکنه کارگردان کلافه شده و به اورهان میگه زنگ میزنم آژانس یه نفر دیگرو بفرستند شما با خانومت میتونی بری اورهان از دست رفتارهای شنگول کلافه و عصبی شده. در مدرسه یاسمین حرفهای تولگا را با تلفن میشنوه و میفهمه که بعد از مدرسه میخواد بره پیش شخصی به نام برنا جون او درباره این اسم از اوگولجان میپرسه اوگولجان جا میخوره و میگه در جریان نیست. فاطما در کلوب پیش اکف میره و میگه یک تلفن همراه با اجاق گاز احتیاج داره آکف از اینکه او ازش باج میگیره عصبانی و کلافه است ولی ناچاراً قبول میکنه.
سوزان و یامان برای یک جلسه کاری رفتن که سوزان حوصلش سر میره و خسته میشه یامان دست او رو میگیرد و از جلسه بیرون میبرد سپس با هم میرن تا شام بخورند. اوگولجان تولگا را در کوچه میبیند که با یک پیرزن در حال رفتنه او درباره برنا ازش میپرسه که تولگا میگه همین پیرزن بود هر از گاهی بهش کمک میکنم تو خرید خونه، اوگولجان بهش میگه یاسمین تصور کرده دوست دختر داری و بهت حسادت کرده. آیبیکه و برک در حال آماده کردن یک ماشین عروس هستند که بعد از کامل شدن داخلش مینشینند و درباره مراسم عروسی و آینده با هم صحبت میکنند آنها خودشان را در لباسهای دامادی و عروس در سلیقههای مختلف تصور میکنند. شب اورهان و شنگول از فاطما درباره اجاق گاز و موبایل سوال میپرسند که پولشو از کجا آورده فاطما میگه از آکف خواستم حقوقمو کمی زودتر بده اونم قبول کرد شنگول از اینکه آکف به حرفهای او عمل میکنه حسودیش میشه. اورهان با کلافگی به همه میگه که شنگول باعث شد ۵۰ هزار لیر از دست بره به خاطر گیرهایی که داد اخراجمون کردن شنگول میگه اون زن رفتارهای زننده داشت و نمیتونستم باهاشون کنار بیام. بچهها به رستوران شبانهای میرن که آسیه و آلینا آنجا اجرای زنده دارند سپس دو به دو بلند میشن و با همدیگه شروع به رقصیدن میکنند. سوزان و یامان بعد از خوردن شام به پیشنهاد یامان به بار میرن و شروع به رقصیدن و خوشگذرونی میکنند….