خلاصه داستان قسمت ۳۳ سریال ترکی معجزه صد ساله + عکس

در این مطلب از سایت جدولیاب خلاصه داستان قسمت ۳۳ سریال ترکی معجزه صد ساله را مطالعه می فرمایید. با ما همراه باشید. سریال ترکی معجزه صد ساله ( Yuz Yillik Mucize ) که صد سال معجزه نیز نامیده می‌شود، به کارگردانی هیلال سارال و نویسندگی نوران اورن شیت، اکین آکچای، لیلا اوسلو اوتر، پلدا الحسینی در ژانری درام‌ و رمانتیک ساخته شده است. بیرکان سوکولو و ابرو شاهین نقش های اول این سریال را برعهده دارن. این سریال روزهای فرد ساعت ۲۰:۰۰ از شبکه جم تیوی و یه ساعت بعد از شبکه جم تیوی پلاس پخش می شود.

قسمت ۳۳ سریال ترکی معجزه صد ساله
قسمت ۳۳ سریال ترکی معجزه صد ساله

قسمت ۳۳ سریال ترکی معجزه صد ساله

آیسل رفته به رستوران تورگوت که جانان از تو اتاق انباری بالا مدام به در و دیوار میزنه آیسل میگه سر و صدای چیه؟ تورگوت هل میکنه و میگه هیچی این همسایه ست همش بهش تذکر میدم ولی نمیدونم چیکار میکنه همش همین سر و صداها میاد سپس بحثو سریع عوض میکنه و میگه کی میای خونمو ببینی بیاین اونجا؟ و به این بهونه از اونجا میبرتش. مزیّن میره پیش بقیه که میگه شما دارین چیو ازم مخفی میکنی؟ من نگران حال دخترم شدم! هاریکا میگه نگرانی واسه چی؟ از وقتی از تراپی اومده تو اتاقش رفته با کسی نمیخواد حرف بزنه یخورده تنها باشه بهتره مزیّن قبول میکنه. هاریکا پیش کمال میره که او یکدفعه یاد گذشته میوفته که ثریا بهش گفته بود که اگه یه روز نا امید بشه میخواد مثل آنا شخصیت یه کتاب جلوی قطار خودشو بندازه و بمیره کمال سریعا به ها یکا میگه و با سرعت به طرف راه آهن میرن. وقتی میرسن اونجا ثریا را وسط ریل قطار میبینن ثریا مسگه که من دیوونه شدم برای اینکه به کسی صدمه نزنم باید برم دیگه کمال اعتراف میکنه که اشرفه و چندتا نشونه از گذشته بهشون میده و ثریا شوکه شده که اشرف نجاتش میده.

هاریکا به ساجده زنگ میزنه و خبر میده که ثریا را پیدا کردن و دارن به خونه میان از طرفی مزیّن نامه ثریا را پیدا کرده و میخونه و گریه میکنه. آیسل خونه تورگوت رفته و اونجارو میبینه تورگوت ازش میخواد که با بچه هاش بیان اونجا زندگی کنن و به خاطر دستپخت خوبش میتونه بیاد رستوران اونجا هم کار کنه آیسل میگه پیشنهاد پشت پیشنهاد؟ تورگوت تایید میکنه و میگه که دوست داره باهم باشم و میخواد ببوستش که آیسل میره عقب و میگه الان باید برم خونه. تورگوت میخواد برسونتش و میره حاضر بشه که همان موقع یه پیام واسش میاد که آیسل میخونه و میبینه که یکی نوشته جانان را آماده کن قراره یه سفر یه طرفه بدون بازگشتو تجربه کنه آیسل تو فکر میره. تورگوت اول خودش میره رستوران و به راننده میگه آیسل را هرجا میخواد برسونتش و حساب میکنه آیسل جلوتر پیاده میشه و به رستوران برمیگرده. وقتی به رستوران میره یواشکی صدای جانان را میشنوه که کمک میخواد او به دنبال صدا میره کهاورگوت را میبینه داره به زور دهانشو میبنده و درو روش قفل کرد. یکی از مغازه دارها به اونجا میاد و از تو گوشت کمک میخواد آیسل تو نبودش سریعا پیش جانان میره و اونو آزاد میکنه و ازش میپرسه چرا اونجا نگهش داشته؟ جانان میگه که اونا آدم های خطرناکین نمیدونم چرا ازشون فاصله بگیر و میره.

وقتی هاریکا و کمال میرسن ثریا تو اتاقش استراحت میکنه و کمال تو حیاط با هاریکا نشسته و داره باهاش حرف میزنه و میگه که حسش بهش واقعی بوده و ازش خداحافظی میکنه و میگه من باید برم دیگه هاریکا گریه میکنه و میگه راه دیگه ای نیست؟ او میگه نه و با ناراحتی میره. تورگوت به رستوران میره و میبینه که در بازه او به سرعت میره و میبینه که جانان رفته و با دیدن دوربین مداربسته میفهمه کار آیسل بوده و کلافه میشه، او سریعا به کمال زنگ میزنه که او جواب نمیده. کمال موقع رفتن ثریا صداش میزنه و میگه باهم حرف بزنیم، همان موقع جانان میاد و تهدیدش میکنه که یکی از اونارو میکشه کمال میخواد آرومش کنه که موفق نمیشه و وقتی به طرف ثریا شلیک میکنه کمال خودشو جلوی تیر میندازه و روی زمین می افته….

بیشتر بخوانید:

خلاصه داستان قسمت اول تا آخر سریال ترکی معجزه صدساله

۰ ۰ آرا
امتیازدهی به مقاله

ایمیل برای اطلاع رسانی
بهم خبر بده
guest

0 نظرات
Inline Feedbacks
نمایش تمام کامنتها
دکمه بازگشت به بالا