خلاصه داستان قسمت ۳۴۱ سریال ترکی خواهران و برادران + تصویر
در این مطلب از سایت جدولیاب برای طرفداران خلاصه داستان قسمت ۳۴۱ سریال ترکی خواهران و برادران را گذاشته ایم، برای خواندن این مطلب ما را همراهی کنید. سریال ترکیه ای Kardeslerim خواهران و برادران به کارگردانی سرکان بیرینجی داستان یک خانواده را روایت میکند. خانوادهای که علیرغم تمامی مشکلات و سختی ها سعی دارند هر طور شده کنارهم باشند و با تکیه بهم از پس سختیهای زندگی بربیایند. این سریال خانواده بودن،کنارهم بودن،بدی و خوبی را نشان میدهد. نویسندگی این اثر گول ابوس سرمچی می باشد. بازیگران این سریال جذاب عبارتنداز؛ Celil Nalçakan – Halit Özgür Sarı – Ahu Yağtu – Cüneyt Mete – Fadik Sevin Atasoy – Su Burcu Yazgı Coşkun و …
قسمت ۳۴۱ سریال ترکی خواهران و برادران
سوسن پیش عمر میره و میگه با مادرم حرف میزنم تا به یامان بگه به سر کار برگردی اما عمر ازش میخواد همچین کاری نکنه سپس سوسن میگه کنسرتی که دوست داشتم امروز روز آخرشه تو استانبول عمر که پول نداره با کلافگی میگه بزار ببینم چی میشه. استاد سر کلاس از ارتباطات صحبت میکنه و از بچهها میخواد دو به دو صفات خوب و بد همدیگرو بگن وقتی به برک میرسد او درباره آیبیکه میگه خودخواهه و عمر هم درباره سوسن میگه دست بزن داره و دستش سنگینه آنها ناراحت میشن و برای عمر و برک قیافه میگیرند ولی یاسمین از تولگا تعریف میکنه که همه متوجه میشن رابطهای بین اونا شکل گرفته. مدیر بوراک سراغ آسیه و ایاس میره و بهشون میگه که بچه های شیفت امروز نمیتونن بمونن شما به جای فردا امروز تو مدرسه بمونین انها قبول میکنند. در بوفه مدرسه برک و عمر پیش سوسن و آییکه میرن که میبینن آنها برایشان قیافه گرفتند به خاطر چیزهایی که گفتن. آسیه و ایاس در حال تمیز کردن کلاسها هستند که آسیه برای اینکه زباله زیادی ریختند حرص میخوره ایاس میگه حتماً تو عزیز دردونه خونه هستی که اصلاً دست به سیاه و سفید نمیزنه او با ناراحتی میگه تا قبل از مرگ پدر و مادرم همین جوری بود ایاس متاثر میشه و عذرخواهی میکنه.
آسیه کمی از زندگیش میگه که عمر گارسونی میکنه و او هرزگاهی برای نظافت خانهها میره ایاس هم از زندگی خودش میگه که چند شرکت تو آنکارا دارند و پدر و مادرش سخت مشغول کارند و اصلاً برای او وقتی ندارند. سپس آسیه احساس سرما میکنه که ایاس کتشو در میاره و میده بهش و برایش چای میخره. آکف با یه دسته گل تو ماشین نباهت منتظرشه که نباهت با دیدنش شوکه میشه و دسته گل را تو سر و صورت اکف میزنه. در کلوب سوزان پیش آکف میره و آکف ازش میخواد تا بین او و نباهت وساطت کنه که او را ببخشد و تو خونه راه بده اما سوزان میگه هر بلایی که سرت بیاد حقته من تو این کارها دخالت نمیکنم و از آنجا میره. در کلوب ثریا پیش نباهت میره و ازش میخواد تا از دست او ناراحت نباشه چون نمیخواست که او را ناراحت کنه ولی از اینکه اکف انقدر او را اذیت میکرد و برای یامان پاپوش درست کرد اون فیلمو برایش فرستاد نگابت میگه نه مشکل آکفه میشناسمش زیاد جذب زنها میشه و آخر برمیگرده پیش خودم ولی این دفعه دیگه از خونه بیرونش کردم سپس پیش یامان میره و میگه خودم میخوام دیگه بالا سر کارم باشم چون یامان با پول من کار میکرد یامان از این خبر به شدت خوشحال میشه.
فاطما چرخ دستی اورهان را تعمیر کرده و برای اوگولجان موتوری خریده که اوگولجان با دیدن موتور میگه من از اینا نمیخواستم فاطما میگه خودم سوار میشم آسیه با امل میخواد بره برای نظافت یه خونه عمر بهش زنگ میزنند و میگن که بیاد حقوقشو بگیره او خوشحال میشه و به آسیه میگه برگشتنی خرید میکنم. برک در خانه پیش آیلا میره و میگه پدرشو شام دعوت کرده سپس به آیلا میگه وقتی پدرمو بخشیدم نمیتونم در حق تو بیانصافی کنم و تو رو نبخشم سپس او را در آغوش میگیره و با همدیگه آشتی میکنند. عمر وقتی حقوقشو میگیره در ایستگاه اتوبوس در حال بستن بند کفششه که یه دزد کیفشو همون موقع میدزده عمر سعی میکنه بهش برسه اما موفق نمیشه و با ناراحتی سر جاش میشینه و گریه میکنه که سوسن بهش زنگ میزنه و میگه یک ساعت دیگه میام دنبالت بریم کنسرت عمر با ناراحتی بهش میگه چه کنسرتی؟ دغدغه من چیه دغدغه تو چیه و تلفنو قطع میکنه که سوسن ناراحت میشه. آسیه وقتی میبینه امل گرسنهاش شده از صاحب خانه میخواد اگه چیزی دارند بده او بخوره صاحبخانه وقتی در حال غذا درست کردن برای خودش بود متوجه میشه تن ماهی یه بوی خاصی میده برای امل با همان تن ماهی ساندویچ درست میکنه و بقیه تن ماهیها رو میده به آسیه تا ببره خونه اش آسیه با خوشحالی تشکر میکنه…