خلاصه داستان قسمت ۳۴ سریال ترکی معجزه صد ساله + عکس

در این مطلب از سایت جدولیاب خلاصه داستان قسمت ۳۴ سریال ترکی معجزه صد ساله را مطالعه می فرمایید. با ما همراه باشید. سریال ترکی معجزه صد ساله ( Yuz Yillik Mucize ) که صد سال معجزه نیز نامیده می‌شود، به کارگردانی هیلال سارال و نویسندگی نوران اورن شیت، اکین آکچای، لیلا اوسلو اوتر، پلدا الحسینی در ژانری درام‌ و رمانتیک ساخته شده است. بیرکان سوکولو و ابرو شاهین نقش های اول این سریال را برعهده دارن. این سریال روزهای فرد ساعت ۲۰:۰۰ از شبکه جم تیوی و یه ساعت بعد از شبکه جم تیوی پلاس پخش می شود.

قسمت ۳۴ سریال ترکی معجزه صد ساله
قسمت ۳۴ سریال ترکی معجزه صد ساله

قسمت ۳۴ سریال ترکی معجزه صد ساله

زرین سریع میره بالاسر کمال و میگه حالش خیلی بده نبضش داره کند میشه و سریعا به آمبولانس زنگ میزنن هاریکا همراهشون میره و تو مسیر. باهاش حرف میزنه و میگه تازه اول راهیم منو تنها نزار. تورگوت میرسه اونجا و با دیدن امبولانس به زرین میگه چیشده؟ او میگه آقا کمال تیر خورد! تورگوت جا میخوره و میگه چی؟ زرین ازش میخواد دنبال آمبولانس برن. بعد از رفتن انها ثریا تو خونه حالش بد شده که پلیس به اونجا میاد و میپرسه ماجرا چیه؟ چیشده؟ هاریکا ماجرارو تعریف میکنه و ازشون میخواد جانانو پیدا کنن زودتر آیسل به اونجا میاد و میپرسه چیشده میرای و سرای واسش تعریف میکنن که ساجده میگه اون زنی که با مژده خانم اومد اینجا جانان به آقا کمال شلیک کرد آیسل شوکه میشه و میگه چی؟ و  خودشو سرزنش میکنه و میگه تقصیر من بود و سریعا به طرف بیمارستان راهی میشه. کمال تو اتاق عمله که تو عالم کما فردی به نام مهندس کمال پیشش میره و میگه پاشا باهاتون کار داره. تو مسیر رفتن کمال به مهندس میگه این جنگل باید هرچی زودتر نهال هاش کاشته بشه و به بهره برداری برسه تا پاشا به خواسته اش برسه و دعای مردم پشت سرش باشه.

کمال وقتی میره پیش پاشا بهش تعظیم میکنه و باهاش شروع میکنه به حرف زدن. کمال حین عمل نبضش رو به کندی میره و به جایی میرسه که بهش شوک میزنن، در عالم کما بعد از رفتن پاشا هاریکا پیش کمال میره و ازش میپرسه اگه بهش یه شانس زندگیه دیگه بدن چیکار میکنه؟ او میگه واسش بیشتر تلاش میکنم هاریکا میگه پس بجنگ و واسش تلاش کن. آیسل وقتی به بیمارستان رسیده به تورگوت میگه همش تقصیر منه! من مقصر این اتفاقم اما تورگوت باهاش حرف میزنه و آرومش میکنه. هاریکا از تورگوت میپرسه این جانان کیه؟ چرا این کارو کرد؟ تورگوت ازش میخواد برن بیرون حرف بزنن. او واسش تعریف میکنه که جانان نوه خلیل ابراهیمه هاریکا میگه کسی که اول فهمید کمال پیر نمیشه؟ او تایید میکنه سپس بعد از کمی حرف زدن پشت اتاق عمل میرن. دکتر با شوک موفق میشه کمال را به زندگی برگردونه. پرستار بیرون میاد و بهشون میگه عمل موفق آمیز بود و منتقل میشن به مراقبت های ویژه اما ۲۴ ساعت اول خیلی حیاتی و خطرناکه. کمال از اتاق بیرون میاد و آنها با دیدنش خوشحال میشن. تورگوت با دیدن افرادی مشکوک اونارو میفرسته تا از اونجا برن.

مزین تو خونه پیش ثریا میره و سرزنشش میکنه که چرا همچین کاری میخواسته بکنه و اصلا به اون فکر نکرده؟ ثریا بعد از گوش دادن به حرفاش تو بغلش میره و شروع میکنه به گریه کردن و میگه کمال به خاطر من الان این بلا سرش اومده اگه اون نبود الان من مرده بودم و اینجا نبودم! و گریه میکنه. مزیّن به اتاق ثریا میره و باهاش تو اتاقش میخوابه. آیسل به خونه میره که ساجده میپرسه چیشد؟ او میگه هیچی هنوز تو مراقبت های ویژه ست باید دعا کنیم واسش. ثریا صبح فردا تو خواب حرف میزنه و از اشرف میخواد خوب بشه و چیزیش نشه مزیّن بیدارش میکنه و میگه اشرف اتفاقی واسش نمیوفته خوب میشه ثریا که بیدار شده میگه تو میدونستی مامان؟ مزیّن میگه آره ثریا میگه از کجا فهمیدی که اشرف اصلا پیر نمیشه کمال خود اشرفه؟ مزیّن میگه مادرها همه چیزو میفهمن فقط چیزی نمیگن چون میخوان خود بچه شون تجربه کسب کنه و از ثریا میخواد تا خوشبخت بشه ثریا بهش قول میده که خوشبخت زندگی کنه و حالش خوب باشه….

بیشتر بخوانید:

خلاصه داستان قسمت اول تا آخر سریال ترکی معجزه صدساله

۰ ۰ آرا
امتیازدهی به مقاله

ایمیل برای اطلاع رسانی
بهم خبر بده
guest

0 نظرات
Inline Feedbacks
نمایش تمام کامنتها
دکمه بازگشت به بالا