خلاصه داستان قسمت ۳۵ سریال ترکی پشت پرده ازدواج + عکس
در این مطلب از سایت جدولیاب برای دوستداران سریال های ترکیه ای خلاصه داستان قسمت ۳۵ سریال ترکی پشت پرده ازدواج را قرار داده ایم. برای خواندن این مطلب با ما همراه باشید. این سریال به کارگردانی Yusuf Pirhasan و تهیه کنندگی Asena Bülbüloğlu در ژانری درام ، حقوقی ، داستانی تولید شده است. نویسندگان این اثر ترکیه ای oğlu و Toprak Karaoğlu و Ayşe Canan Ertuğ می باشند.
قسمت ۳۵ سریال ترکی پشت پرده ازدواج
آزرا تو جلسه دردش میگیره که ییلدریم ازش حالشو میپرسه و میخواد تا بره استراحت کنه اما آزرا میگه الان نمیشه همان موقع نیران وارد اتاق جلسه میشه که ییلدریم و آزرا شوکه میشن. کورای بهش میگه وکیل عزیزم شما میشناسین همو؟ نیران میگه بله ییلدریم شوهر سابقم و آزرا عامل جداییمون! کورای میگه پر از سورپرایزی وکیل عزیزم. سپس نیران میگه تلویزیونو روشن کن، همان موقع مصاحبه کورای را نشون میده. کورای همخوانی میکنه و درجواب سوال مجری که گفت بعد از خبر بارداری همسرتون خبر طلاقتون پخش شد دلیلش چی بوده میگه راسیتش این مشکلات کوچیک تو همه ی خانواده ها هست ولی مشکلات ما بعد از قرارداد دوبی شروع شد همسر عصبی شده بود آخه میدونین بچه را مانع پیشرفت میدونه حتی ۴سال پیش هم تازه آلبوم آماده شده بود که بچه دیگه مونو سقط کرد! ملیسا با شنیدن این حرفها گریه میکنه و میگه پست فطرت من سقط میخوام بکنم یا تو مجبورم کردی؟ کورای میگه گفته بودم زندگیتو به آتیش میکشم سپس فیلمی نشون میده بهشون که داره به زور به بچه اش غذایی میده که دوست نداره و ازش میخواد غذارو خوب و خوشمزه نشون بده که ازش فیلم بگیره ملیسا حسابی شوکه شده و به کورای میگه تو یه شیطانی! آزرا با دیدن اون فیلم حالش بد میشه و دل درد شدیدی میگیره ییلدریم و ملیسا سریعا اونو از اونجا میبرن به بیمارستان. سه روز بعد؛ آزرا رو تخت خوابش دراز کشیده و در حال گریه کردنه. چولپان از لای در میبینه و ناراحت میشه سپس به آشپزخانه میره و به بچه ها میگه که باید وارد عمل بشین و ازشون میخواد تا صبحانه آماده کنن و ببرن برای آزرا. وقتی میرن گونش میپرسه به نظرت جواب میده؟ چولپان میگه شک نکن! وقتی پدرتون منو گذاشت و رفت کمرم شکست اصلا حالم خوب نبود تا اینکه شماها واسم صبحانه درست کردین اون موقع یادم افتاد که تو چه راه اشتباهی هستم و فهمیدم که چجوری باید روپا بشم.
نیران به زندان پیش کورای که تازه از زندان آزاد شده میره که خبرنگارها به سمتشون میرن کورای با همون چهره خندان ساختگیش جلوی دوربین میره و نیران ازش طرفداری میکنه سپس سوار ماشین میشن و نیران ازش میخواد تا خشمشو کنترل کنه که همه چیزو خراب نکنه. آزرا با دیدن صبحانه ای که بچه هایش آماده کرده لبخند میزنه و بغلشون میکنه سپس بلند میشه تا آماده بشه. چولپان تو سالن نشسته که بچه ها میان و میگن مامان آزرا میخواد بری پیشش. چولپان وقتی میبینه به خودش رسیده او را در آغوش میگیره که همان موقع زنگ در به صدا در میاد. ییلدریم با دسته گل میره به طرف خانه آزرا رفته که همان موقع سرگن هم رسیده. چولپان درو باز میکنه و با آنها روبرو میشه سپس بهشون میگه برن داخل. بچه ها با دیدنشون به طرفشون میرن. آزرا با دیدن دسته گل ییلدریم تشکر میکنه و ازشون تعریف میکنه و به سرگن اصلا اهمیت نمیده و به میرای میگه ببره گلو بزاره تو گلدان. ییلدریم از پرونده ملیسا میگه که وقتی چولپان اسم نیران را میشنوه با تعجب میگه نیران؟ سرگن میگه چیشده چولپان خانم؟ واسه اولین بار ترسیدین! چولپان میگه من نترسیدم فقط یادش افتادم بهم ریختم این زن درستی نیست تو یه پرونده باهاش بودم که منو شکست داد نمیدونم چجوری هنوز که هنوزه نمیدونم چون ۱٪ هم امکان نداشت اون ببره همه چیز علیه اش بود! تکنیکش هم اینه که خودشو دست خالی نشون میده! سرگن به ییلدریم میگه تو از کجا میشناسیش؟ ییلدریم میگه همسر سابقمه قبلا اینجوری نبود اینجوری شده! سپس ییلدریم میخواد پیش ملیسا بره که آزرا هم میگه منم میام و باهم میرن سرگن از این موضوع ناراحته که مدام با ییلدریم اینور اونور میره و به او اعتنایی نمیکنه!
یه مرد بعد از سفر کاریش به خانه میره که از حرف های طوطی سخنگوی متوجه میشه همسرش بهش خیانت میکنه سپس سریعا با طوطی به طرف دفتر صنم میره. صنم بعد از شنیدن ماجرا بهش میگه طوطی دلیل خوبی برای خیانت نیست باید مدرک جمع کنیم پس شما یه مسافرت کاری دیگه باید برین سپس خانه و زنتونو زیر نظر بگیرین اون مرد میگه باشه خیلی سخته ولی سعی میکنم. وورال و آلینا در حال بازی کردن هستن که زنگ در خانه اش به صدا در میاد. وورال میبینه که پیک واسش نامه آورده او بعد از تحویل پاکت میخواد بازش کنه که متوجه میشه از آزمایشگاه ست و نمیتونه پاکتو باز کنه. او سریعا به صنم زنگ میزنه و میگه جواب آزمایش اومده من نمیتونم بازش کنم فکر نمیکردم انقدر سخت باشه ولی نمیتونم به کمکت احتیاج دارم صنم میگه باشه من همین الان راه میوفتم میام. آرمان به چولپان زنگ میزنه و میگه که بالاخره کار سرهان تموم شد بیارش اینجا تا پوزه اش را به خاک بمالیم. چولپان به دفتر سرهان میره و با خودش میگه کارت ساخته ست دلقک! سپس درو باز میکنه به داخل بره که ندیم را اونجا میبینه و شوکه میشه. چولپان میخواد از اونجا بره که سرهان میگه تو که غریبه نیستی بیا تو! ندیم بهش میگه آبجی شنیدم شما هم از ییلدریم خوشتون نمیاد! چولپان میگه اصلا! ندیم میگه اون عوضی بچه منو ازم گرفته منو هم انداخت زندان باید به حسابش برسم! چولپان شروع میکنه کمی از ییلدریم بد گفتن و خودشو جوری نشون میده که انگار دشمن اونم هست…….
بیشتر بخوانید:
خلاصه داستان قسمت اول تا آخر سریال ترکی پشت پرده ازدواج + عکس