خلاصه داستان قسمت ۳۷ سریال ترکی زندگی شاهانه من + عکس
در این مطلب از سایت جدولیاب خلاصه داستان قسمت ۳۷ سریال ترکی زندگی شاهانه من را برای دوستداران این سریال قرار داده ایم همراه ما باشید. سریال زندگی شاهانه من به کارگردانی چاغری بایراک و نویسندگی مریچ آسمی در سال ۲۰۲۳ در ترکیه تولید شده است. هلال آلتینبیلک، اونور تونا و ییگیت اوزشنر بازیگران شناخته شده این سریال هستند. این سریال، پر از رمز و راز، روایتگر داستان شوکه کننده شبنم است. شبنم با مشکلات بزرگی به دنیا آمده است و سخت کوشیده است تا آن ها را پشت سر بگذارد و هر آنچه لازم است را برای این کار انجام دهد اکنون او سعی می کند از زندگی خلافکارانه گذشته خود خلاص شود.
قسمت ۳۷ سریال ترکی زندگی شاهانه من
شبنم وقتی به خانه میره دیدم را جلوی در میبینه که بهش میگه من اینجا منتظرت میمونم اونور داخله. شبنم وقتی به داخل میره اونور باهاش حرف میزنه و خبری که منتشر شده را بهش نشون میده و میگه تو بچههارو تو خونه تنها گذاشتی و رفتی پیش دوست پسرت؟ سپس با همدیگه درباره این موضوع دعوا میکنند و اونور میگه تو میخوای با مسعود با بچههای من اینجا زندگی کنی؟ شبنم میگه بعد از طلاق به تو هیچ ربطی نداره! من فقط بچههامو از تو میخوام نه هیچ چیز دیگهای، الانم از خونهام برو بیرون اونور بهش میگه مطمئن باش میرم اما نه تنها با بچههام، سپس به اتاق بچهها میره و وسایل بچهها را جمع میکنه و از خانه بیرون میزنه. شبنم از اونور میخواد بچههارو وارد این ماجرا نکنه و نترسونتشون. آنها جلوی در خونه با هم دعوا میکنند که مسعود از راه میرسد. مسعود با اونور دعوا میکنه و بهش میگه از همه طرف داری به شبنم و بچههاش فشار وارد میکنی تا کی میخوای این روندو ادامه بدی؟ اونور بهش میگه چه جالب دوست پسر شبنم اومده و داره اونو از شوهرش حفظ میکنه! اونا با هم دعواشون میشه که دیدم و شبنم آنها را از هم جدا میکنند اونور به شبنم میگه این اصلاً عاقبت خوبی واست نداره و از اونجا میره.
وقتی به خانه میرسه به آیسل میگه که دیگه وقتشه شبنم و دارودستهاش بفهمن در افتادن با گوموشجوها چه عواقبی داره آیسل میگه باشه ولی اجه را بسپار به من براش پایان خوشی ترتیب دادم. فردای آن روز برای شبنم احضاریه طلاق میاد که بورا وکیل اونور بهش زنگ میزنه و میگه قبل از دادگاه یه جلسه بزاریم سپس برای ساعت ۳ قرار میزارن. آیسل مادر اجه را به خانهاش دعوت کرده سپس بهش میگه که دخترت با ما در افتاده و طرف شبنمه و از همه نظر اونو ساپورت میکنه عمران بهش میگه اجه دیگه بزرگ شده و به حرفهای من گوش نمیده و از دختر اجه میگه که یه زمانی معتاد شده بوده و الان تازه رو پا شده و اجه خیلی سختی کشیده آیسل با شنیدن این حرف خوشحال میشه که آتویی ازش گرفته. ملیسا با احمد تماس میگیره و آدرسی میده که بیاد اونجا و پولشو بگیره اما وقتی احمد از راه میرسه آدمایی میریزن سرش و کتکش میزنن و ملیسا به زور امضای برگه های طلاق را ازش میگیره و یک میلیون دلاری که بهش داده بود را پس میگیره و بهش میگه تنها کاری که میتونم واست بکنم یه بلیط بگیرم تا برگردی و از اونجا میره. شبنم به همراه عمر وکیلش به طرف دفتر بورا راهی میشه….