خلاصه داستان قسمت ۳۹۲ سریال ترکی خواهران و برادران + تصویر
در این مطلب از سایت جدولیاب برای طرفداران خلاصه داستان قسمت ۳۹۲ سریال ترکی خواهران و برادران را گذاشته ایم، برای خواندن این مطلب ما را همراهی کنید. سریال ترکیه ای Kardeslerim خواهران و برادران به کارگردانی سرکان بیرینجی داستان یک خانواده را روایت میکند. خانوادهای که علیرغم تمامی مشکلات و سختی ها سعی دارند هر طور شده کنارهم باشند و با تکیه بهم از پس سختیهای زندگی بربیایند. این سریال خانواده بودن،کنارهم بودن،بدی و خوبی را نشان میدهد. نویسندگی این اثر گول ابوس سرمچی می باشد. بازیگران این سریال جذاب عبارتنداز؛ Celil Nalçakan – Halit Özgür Sarı – Ahu Yağtu – Cüneyt Mete – Fadik Sevin Atasoy – Su Burcu Yazgı Coşkun و …
قسمت ۳۹۲ سریال ترکی خواهران و برادران
عمر و صرب تو ماشینی هستن که جرثتقیل برداشته و میخواست ماشینو پرس کنه لحظه آخر پلیسها از راه میرسن و عمر و صرب نجات پیدا میکنن. آمبولانس میاد و آیلارو به بیمارستان میبرن. عمر و صرب از محل قبرستان ماشین ها میرن ولی یه کارت از جیبشون میوفته اونجا. تو بیمارستان پلیس میاد و اظهارات الیف را ثبت میکنه سپس دکتر میاد و میگه خونریزی مغزی کردن بیهوش نگهش میداریم باید ببینیم بند میاد یا نه اگه نیاد باید عمل بشن. فردای آن روز سر میز صبحانه تو خونه عمر درباره اتفاقات شب گذشته حرف میزنن و همه ناراحتن. نباهت و آکیف به ملاقات آیلا رفتن آنها بچه ها را آروم میکنن که گوکان همان موقع میاد اونجا و برک با عصبانیت ازش میخواد بره. آکیف و برک گوکان را از اتاق بیرون میکنن و آکیف باهاش دعوا میکنه بعد از چند دقیقه یه نفر به برک زنگ میزنه و میگه تو خونه دوربین کار گذاشتن آیلا خانم برک خوشحال میشه و میگه چجوری فیلمو میتونم ببینم؟ او میگه تو گوشی آیلا خانم یه برنامه نصب کردم از اونجا میتونین ببینین برک حسابی خوشحال میشه و میگه چقدر زمان بندیتون درست بود سپس بعد از قطع تماس به آکیف میگه که گوکان میشنوه و استرس میگیره.
گوکان از اونجا میره تا سریعا خودشو به خانه آیلا برسونه. شوال به خانه اورهان رفته و فاطما باهاش حرف میرنه و میگه که چرا از طرف اورهان براش گل فرستاده سپس ادامه میده که اورهان خیلی فکرش درگیره، آیتن و دخترش هم اینجان نمیدونه باید چیکار کنه اصلا تو خیالت راحت باشه من ازت خوشم اومده بسپار به من، من همه چیزو درست میکنم شوال میخنده و میگه منم از شما خوشم میاد و باهم قهوه میخورن. تو مدرسه استاد بوراک میاد و میگه که فردا یه آزمون شبیه سازی کنکور براتون ترتیب دادیم فقط یه بطری آب بیارین مداد و پاکن خودمون بهتون میدیم. زنگ استراحت جانسو با صرب بحث میکنه که چرا تو تریا کاری کرد از ایاس دور بشه داشت یه موقعیت پیش میومد تا باهاش وقت بگذرونه و ازش میخواد دیگه دخالت نکنه! صرب تو خودشه که عمر میره پیشش و میگه چیشده؟ صرب میگه ماجرای یه دختره که احساسم بهش یه طرفه ست عمر میگه تو بدجنسی خوب بلدی نقشه بریزی تو این چیزا تعطیلی! دزدهای دیشب اونایی که از پلیس فرار کردن به اونجا برگشتن و دنبال کلید میگردن روی زمین که کارت صرب را میبینن اونجا افتاده آنها خوشحال میشن و میرن. گوکان با نقاب به خانه آیلا رفته اما گوشیو پیدا نمیکنه ولی یکسری طلا پیدا میکنه و برمیداره همان موقع آکیف با کلید درو باز میکنه که گوکان خودشو مخفی میکنه. آکیف گوشیو برداشته اما میبینه رمز داره و تصمیم میگیره ببره بده به دوستش تا رمزشو باز کنه….