خلاصه داستان قسمت ۳ سریال ترکی یاقوت کبود + تصویر
در این مطلب از بخش فرهنگ و هنر در سایت جدولیاب خلاصه داستان قسمت ۳ سریال ترکی یاقوت کبود را برایتان قرار داده ایم با ما همراه باشید. سریال ترکی یاقوت کبود (Safir) با بازی ایلهان شن و اوزگه یاعیز جدیدترین سریال شبکه ATV ترکیه است. سمیح باعجی کارگردانی این سریال را برعهده دارد. این سریال ترکی از سریالهای جدید ۲۰۲۳ در ژانر عاشقانه و خانوادگی است. سمیه باغچی کارگردانی سریال را بر عهده دارد. این سریال به داستان ناپدید شدن خانواده گولسوی در جادههای خطرناک پر از آزمونهای شور، اشتیاق، انتقام و قلدری میپردازد که یک شبه تغییر میکند.ایهان شن، اوزگه یاعیز، بوراک برکای آکگول، ایپک توزجواوغلو و… از بازیگران سریال یاقوت کبود هستند. آتش گولسوی با بازی ایلهان، فرایه ییلماز با بازی اوزگه، یامان گولسوی با بازی بوراک نیز کاراکترهای اصلی سریال میباشند.
قسمت ۳ سریال ترکی یاقوت کبود
یامان میره پیش اوکان تو اتاقش و میگه چیشد؟ چرا نگفتی تو کدوم بیمارستان رفتی؟ اوکان با ترس واسش ماجرارو تعریف میکنه و گریه میکنه یامان میگه تو دیوونه شدی پسر؟ چرا اینکارو کردی؟ اگه به یکی گفته باشه که میاد خونه ما چی؟ اوکان با ترس و گریه میگه اگه اینجوری بود تا الان یه نفر پیگیریشو کرده بود هان؟ یامان بهش میگه ببین ما الان میریم پیش پلیس و واقعیتو تعریف میکنیم در آخرم من خودمو معرفی میکنم تو گردن نمیگیری اوکان میگه فکر کردی به این چیزا فکر نکردم؟ ولی تنها پسر وورال کشته شده آدماش تو زندان زنده مون نمیزارن! و ازش خواهش میکنه که به کسی چیزی نگه و بین خودشون باشه یامان آرومش میکنه و میگه باشه. یامان به اتاقش میره و به وضعیتی که توش هستن فکر میکنن که فرایه به یامان زنگ میزنه و میگه حالت خوبه عزیزم؟ صبح بهت زنگ زدم جواب ندادی! یامان میگه کار داشتم به یکی قرار دارم شب باهم باشیم دیگه فرایه قبول میکنه و قطع میکنه فرایه به خاطر رفتار سرد یامان جا میخوره. آلینا لباس های تمیز یامان را میبره بزاره تو اتاقش که میبینه او تو حمامه و چشمش بهش میوفته که مادر یامان گلتن به اونجا میره و میگه از پسرم خوشت اومده آره؟
او دست و پاشو گم میکنه و میگه اشتباه متوجه شدین و میره. بعد از چند دقیقه گلتن از جمیله میخواد واسش دمنوش ببره که گلتن بهش میگه دخترش دور پسرش میچرخه و خوب تربیتش نکردی میفرستی از این خونه بره جمیله با گریه به خونه میره که آلینا با گریه میگه اشتباه متوجه شده من فقط لباسشو بردم بزاره تو اتاقش جمیله با گریه میگه یه مدت برو پیش خاله ات تا آبها از آسیاب بیوفته بعد بیا آلینا گریه میکنه و ازش میخواد تا یه راهی پیدا کنه مامانش میگه باشه بزار ببینم چیکار میتونم بکنم. باده پیش گلتن رفته و باهم دارن قهوه میخورن که او از بورا میگه که از دیشب خبری ازش نیست یامان و اوکان از اونجا میخوان برن که باده میگه بورا اس ام اس داد آنها شوکه میشن و بهش گفته که با دوستام اومدم اسپانیا جزیره گردی رو کشتی خیلی آنتن نمیده. آنها وقتی از اونجا میرن میگن این گوشی دست کیه یعنی؟همان موقع جمیله میاد و میگه دست منه پیداش کردم و بهشون میگه همه چیزو میدونم و از یامان میخواد در ازای سکوتش با آلینا ازدواج کنه یامان قبول نمیکنه که او بهش ۲۰ دقیقه فقط فرصت میده فکر کنه تا تو دردسر افتادن و دشمن شدن وورال با اونا و مرگ احتمالیشون یا ازدواج با آلینا.
یامان قبول نمیکنه که اوکان میگه یه عروسی صوری در حد ۳،۴ ماه بعد طلاق میگیری یامان میگه مگه الکیه؟ اون زندگی منو میخواد یعنی چی؟ اوکان مجابش میکنه که راه دیگه ای ندارن یامان ناچارا قبول میکنه و وقتی پیش جمیله میره او بهش میگه که چی بگه. یامان به آلینا زنگ میزنه و میگه انگاری مامانم واسش سوء تفاهم شده ازت معذرت میخوام ناهار بریم بیرون؟ آلینا شوکه میشه و قبول میکنه. او از فرایه کمک میخواد و آلینا لباسی که یامان واسه فرایه خریده بود را برمیداره تا بپوشه. یامان با دیدن لباس یاد خاطره اش با فرایه میوفته و در طول مسیر اصلا نگاهش نمیکنه. سر میز ازش میخواد باهاش ازدواج کنه و حلقه ای که اوکان سریعا خریده بود را بهش میده الینا رو ابراست و اصلا نمیدونه واقعیته یا داره خواب میبینه…