ُ خلاصه داستان قسمت ۴۵۷ سریال ترکی سیب ممنوعه (فصل ششم)
در این مطلب از سایت جدولیاب خلاصه داستان قسمت ۴۵۷ سریال ترکی سیب ممنوعه (فصل ششم) را مطالعه می فرمایید. با ما همراه باشید. فصل ششم این سریال پر طرفدار از ۵ بهمن در شبکه جم تیوی روز های شنبه، دوشنبه و چهارشنبه ساعت ۸ شب پخش می شود و یک ساعت بعد از شبکه جم تیوی پلاس پخش می شود. «سیب ممنوعه» مجموعه‌ای عاشقانه – درام است که نمایش بی نظیری از تمایلات، احساسات و دروغ‌ها را دارد. سریال ترکی سیب ممنوعه با بازی بازیگران مطرح ترکیه ای چون ادا اجه ، شوال سام و… این روزها از شبکه جم تی وی و جم تی وی پلاس در حال پخش است.
قسمت ۴۵۷ سریال ترکی سیب ممنوعه (فصل ششم)
سلیم به ازگی زنگ میزنه و میگه میخواستم برم اتاق عمل گفتم قبلش بهت زنگ بزنم صداتو بشنوم و ازش میپرسه سرکاری؟ ازگی تایید میکنه و میگه دو ساعت دیگه بیرون میزنم سلیم میگه باشه عزیزم. سلیم که جلوی در گلفروشی بود از اینکه بهش دروغ گفته بهم میریزه. اسما تو خانه جولیا میره پیش خدمتکار تو آشپزخانه و پارچ را میشکنه تا وقتی آنها اونجارو تمیز میکنن از فرصت استفاده کنه و داروی خواب آور را بریزه تو غذا و موفق هم میشه. اندر درباره کومرو و دکتر میپرسه که جانر میگه منم چیزی نمیدونم آبجی جون توروخدا بهم فشار نیار و بحث را عوض میکنه سریع و میگه میدونستی الان ییلدیز و بقیه تو مزرعه جولیا پیش اون رفتن؟ اندر جا میخوره و میگه چی؟ یعنی چی؟ و به شدت عصبی میشه و میگه میدونی باید چیکار کنیم؟ باید میونه این دو نفرو بهم بزنیم و به جانر میگه صبح میری اونجا و هرچی فهمیدی میای بهم میگی جانر قبول میکنه. سلیم به دم در خانه ازگی میره و میبینه چراغ ها خاموشه و اونجا نیست او مشکوک میشه و از همسایه سون میپرسه که ببینه میدونه کجاست یا نه او جوابشو میده که چند وقته کم میاد خونه خیلی وقته واسه یه خانواده که تو عمارت زندگی میکنن کار میکنه سلیم بیشتر تعجب میکنه از این پنهان کاری. جولیا بعد از خوردن غذا خوابش میگیره و رو کاناپه میخوابه که ییلدیز و اسما با سادایی سعی میکنن تا رمز تبلت و گوشی جولیارو درست بزنن که جولیا یهو از خواب میپره و دارو روش اثر عکس گذاشته و مدام اینور اونور میره و بالا پایین میپره و بیش از اندازه انرژی داره. جولیا تمام شب را بیداره و اونارو هم نمیزاره بخوابن و تا صبح حرف میرنه و خاطره تعریف میکنه.
فردای آن روز سلیم ماجرارو برای دوست و همکارش تعریف میکنه و میگه ازگی خیلی عجیب غریب رفتار میکنه و دروغ هایی این وسطه که باید بفهمم اصلش چیه او باهاش صحبت میکنه و میگه شاید به خاطر موقعیتش خجالت میکشه بهت بگه سلیم میگه شاید اینجوریه! دیشب که اصلا نتونستم بخوابم! صبح ییلدیز و اسما و سادایی سوار ماشین میشن و جولیا ازشون عذرخواهی میکنه ومیگه احساس میکنم عادی نیستم یه چیزیم شده! و ازشون میخواد دوباره به اونجا بیان ییلدیز قبول میکنه و سریع از اونجا میرن. کومرو جانر را صدا میزنه و بهش میگه میخوام واسه سلیم نامه بنویسم و ماجرارو بهش بگم چون نمیتونم حرف بزنم واسم سخته جانر میگه فکر خوبیه. زینب به سلیم زنگ میزنه و باهاش شب قرار میزاره تا بیرون برن سلیم قبول میکنه. جانر طبق اطلاعاتی که به دست آورده پیش اندر میره و او به جولیا زنگ میزنه و برای اینکه رابطه ییلدیزو باهاش بهم بزنه میگه ییلدیز که دیشب اومده بوده اونجا واسه آتو گرفتن از تو بوده و میخنده و میگه اگه رابطه تو با اصلان پسر کارگرتونو بقیه بفهمن فکر میکنی چی میشه و میخنده. جولیا به شدت عصبی میشه. شب سلیم میره دنبال زینب که همان موقع کومرو از خونه بیرون میاد سلیم با دیدنش شوکه میشه و از زینب میپرسه اون کیه؟ زینب میگه کومرو دختر دوعان ییلدریم سلیم شوکه شده. کومرو میره نامه را لای در سلیم میزاره ولی منصرف میشه و برمیداره. سلیم وقتی به خانه میره عکس های کومرو و دوعان را باهم تو اینترنت میبینه و بهم میریزه. او تا صبح بیدار میمونه و به کومرو که دروغ گفته فکر میکنه. سپس صبح به کومرو زنگ میزنه و میگه ببینیم تا کی میخواد این بازیو ادامه بده و باهاش کنار ساحل قرار میزاره. دوعان پیش اندر میره و میگه چیزهایی که میخوای نمیدم و از اندر میخواد بره هتل اما اندر میگه من جایی نمیرم اگه میخوای تو برو دوعان میگه باشه من میرم. جولیا به خاطر کار ییلدیز عصبیه و به توچه میگه باهاش تماس بگیره و ناهار باهاش تو رستوران قرار بزاره. اندر به جانر میگه فکر کن دوعان که الان تو هتل هستش با معشوقه اش قرار بزاره اونجوری همه چیز به نفع منه و هرچی بخوام میگیرم ازش و میخنده و شروع میکنه به نقشه کشیدن….
