خلاصه داستان قسمت ۴۶ سریال ترکی نشاط زندگی + عکس

در این مطلب از سایت جدولیاب شما شاهد خلاصه داستان قسمت ۴۶ سریال ترکی نشاط زندگی می باشید همراه ما باشید. سریال نشاط زندگی (شادی زندگی من)، داستانی زنانه است که به موضوعاتی مانند خانواده، عشق، و تلاش برای رسیدن به اهداف می‌پردازد. این سریال ترکیه ای با نگاهی مدرن به مفاهیم سنتی، توانسته است مخاطبان زیادی را جذب کند. سریال نشاط زندگی از تاریخ ۲ بهمن ماه ۱۴۰۲، روزهای زوج ساعت ۲۰:۰۰ و تکرار آن روز بعد ساعات ۱۲:۰۰، ۱۷:۰۰ از شبکه جم تی‌وی پخش می‌شود. بازیگران این سریال عبارتنداز؛ شبنم بوزوکلو در نقش نشه شنبکال، تولگا تکین در نقش مصطفی شنبکال، متین کوشکون در نقش مهمت شنبکال، اوغور دمیریهلوان در صالحا شنبکال، ارس شنول در نقش سردار شنبکال، گیزم کالا در نقش آیلین اوزای، ازگی تومبول در نقش تورکان شنبکال، سوریا گوزل در نقش سودا کورماز، نیسان دوکمچی در نقش زینب شنبکال، گفت اژه ییلدیزیم در نقش امره شنبکال و…

قسمت ۴۶ سریال ترکی نشاط زندگی
قسمت ۴۶ سریال ترکی نشاط زندگی

قسمت ۴۶ سریال ترکی نشاط زندگی

تورکان مریض افتاده تو خونه که مراد واسش سوپ درست کرده و واسش برده و میگه من این سوپ از یه مادر خارجی یاد گرفتم و از خودش داستانی درمیاره که تورکان خنده اش میگیره بعد از چند دقیقه آیلین به اونجا میاد و بهش یه دمنوش میده تا بخوره که تورکان میگه اینم خارجیه دستورش؟ او میگه نه خودم اینو درست کنم از همین گیاه های خودمونه. تو خونه مصطفی صالحه سعی میکنه بحث بنیامین را وسط بکشه که شب اونم سر میز شام بیاد که روشا میگه الکی خودتونو خسته نکنین من نمیام. بعد از چند دقیقه زینب و امره به اونجا میان و به مادربزرگشون میگه که بابابزرگ سراغ شمارو از ما میگرفت و میگفت کجایین چیکار میکنین شب هستی یا نه روشا کمی نرم میشه نسبت به این قضیه. صالحه میره به خانه خودش تا برنج بیاره که میبینه مراد اونجاست و میگه تو اینجا چیکار میکنی؟ پیش دختر من که مجرده؟ تورکان میگه تنها نیستیم مامان و صالحه با دیدن آیلین خیالش راحت میشه.مراد میگه یکم باهم حرف بزنیم مامان جان؟ او میگه باشه ولی خاله کافیه بگی و میرن. مراد از خواستگاری و اینکه او دامادش بشه میگه که صالحه میگه نمیشه پسرم تو داستان های سفرهات و کار و بارت خیلی بلوغ توش داره و قابل اعتماد نیستی واسم! نمیشه و به بهونه رفتن پیش آیلین میره از پیشش.

مرت از سودا میخواد باهم شب شام دونفره بخورن که او قبول میکنه و به نشه میگه نشه خوشحال میشه و میگه اول از بیمارستان و کار حرف بزن بعد کم کم برین بحث خودتون نشه از اینکه مصطفی شاید ناراضی باشه از کار کردن بعد تحصیلش بهش میگه که سودا میگه فکر نکنم اینجوری باشه دید چقدر تلاش کردی و میکنی باهاش حرف بزن. شب همه سر میز شام نشستن که بعد از چند دقیقه روشا هم پیششون میره و همه جا میخورن صالحه کنار بنیامین جا باز میکنه واسش. آنها باهم کل کل میکنن و روشا با دلخوری از سر میز پا میشه میره و میبینن که برخلاف تصورشان اوضاع بدتر شد. شب نشه با مصطفی میخواد حرف بزنه درباره کار کردنش که مصطفی زود خوابش میبره او میره تو سالن که میبینه پدرش اونجا نشسته و با او درد و دل میکنه بنیامین دلداریش میده که مصطفی ازت حمایت میکنه نترس باهاش صحبت کن. فردای آن روز سردار با تورکان حرف میزنه که وقتی حرف از مراد میشه تورکان لبخند میزنه که سردار میگه دارم اون لبخندو میبینما چخبره؟ تورکان میگه نه هیچی نیست من مریضم اینجوری شدم. نشه تو بیمارستان سودا را میبینه و او بهش میگه که دیشب سر شام از همه چیز باهم حرف زدیم نشه خوشحال میشه و میگه خدا کنه ادامه داشته باشه. صالحه داره میره جایی که بنیامین میگه دارم میره خونه خودم اما صالحه نمیزاره و به مصطفی میگه با پدر زنت برو بیرون حرف بزنین من به بابات گفتم رفته مغازه رو باز کرده مصطفی قبول میکنه….

بیشتر بخوانید:

خلاصه داستان قسمت اول تا آخر سریال ترکی نشاط زندگی Hayatim Nesesi

۰ ۰ آرا
امتیازدهی به مقاله

ایمیل برای اطلاع رسانی
بهم خبر بده
guest

0 نظرات
Inline Feedbacks
نمایش تمام کامنتها
دکمه بازگشت به بالا