ُ خلاصه داستان قسمت ۴۸۱ سریال ترکی سیب ممنوعه (فصل ششم)

در این مطلب از سایت جدولیاب خلاصه داستان قسمت ۴۸۱ سریال ترکی سیب ممنوعه (فصل ششم) را مطالعه می فرمایید. با ما همراه باشید. فصل ششم این سریال پر طرفدار از ۵ بهمن در شبکه جم تی‌وی روز های شنبه، دوشنبه و چهارشنبه ساعت ۸ شب پخش می شود و یک ساعت بعد از شبکه جم تیوی پلاس پخش می شود. «سیب ممنوعه» مجموعه‌ای عاشقانه – درام است که نمایش بی نظیری از تمایلات، احساسات و دروغ‌ها را دارد. سریال ترکی سیب ممنوعه با بازی بازیگران مطرح ترکیه ای چون ادا اجه ، شوال سام و… این روزها از شبکه جم تی وی و جم تی وی پلاس در حال پخش است.

قسمت ۴۸۱ سریال ترکی سیب ممنوعه (فصل ششم)
قسمت ۴۸۱ سریال ترکی سیب ممنوعه (فصل ششم)

قسمت ۴۸۱ سریال ترکی سیب ممنوعه (فصل ششم)

سادایی دوعان را تعقیب میشکنه که میبینه او به یه خانه رفته که دوتا بچه به سمتش میدوند و بغلش میکنن. سادایی به خودش میگه ای بگم خدا چیکارت کنه دوعان بازم یکی دیگه؟ من چجوری به زن داداش ییلدیز بگم آخه! سپس میره. اندر و بقیه به منطقه کونکاپی رفتن و ازشون میپرسن که دیشب اینجا چخبر بوده او میگه هیچی وقتی اومدین تازه دیجی باهاتون حال کرد و حسابی اینجارو گرم کرده بودین ییلدیز میگه به خاطر همین پلیس ریخت اینجا؟ او تایید میکنه که میپرسن یه زن قد بلند سفید و بروند باهامون اینجا نبود؟ او میگه نه شما کلا ۴تا بودین وقتی اومدین! اونا کلافه میشن که زینب میگه داره شب میشه دیگه اندر میگه باید یه فکر اساسی بکنیم! ییلدیز میگه مجرم به محل جرم برمیگرده بیاین بریم همون هتل شاید چیزی دستگیرمون شد. آیدین دوست و همکار سلیم در حال رانندگیه که میگه حالا وضعیت سفیده میتونی بیای بیرون جولیارو صندلی پشت میشینه و ازش میپرسه حالا چیکار کنیم؟ آیدین میگه تنها جایی که میشه راحت پنهانی کرد تو آی سی یو بیمارستانه! زن ها به هتل برمیگردن که اندر میگه بیاین سرجاتون بشینین ببینیم چی شده آنها باهم مرور میکنن که بعد از چند دقیقه در واحد هتل زده میشه و دو رقصنده مرد وارد میشن.

ییلدیز به اندر میگن که چرا اینارو گفتی بیان من عروسیم نزدیکه! او میگه فقط رقصندند چیزی نیست که و شروع میکنن به رقصیدن. آنها بعد از خوردن نوشیدنی حسابی از خود بی خود میشن اما هاندان میگه من اصلا حوصله ندارم میخوام بخوابم اما بقیه به بیرون میرن. اندر با یادآوری اینا میگه هاندان از اول باهامون نبود! همان موقع هاندان به اونجا میاد که همگی جا میخورن و میگن تو کجا بودی؟ اندر میگه همه ی اینا زیر سر خودت بوده آره؟ هاندان تایید میکنه و میگه که تو نوشیدنی ها اون یه چیزی ریخته بوده. جانر به شرکت رفت و دوعان اونو مدیر پروژه کرده. وقتی پیش مدیر بخش میره او بهش میگه من اینجا پارتی بازی نمیکنم و باید کارت خوب باشه وگرنه اخراج میشی سپس به اندر هم یه طعنه هایی میزنه که مدیریت اصلا به درد زن نمیخوره جانر آزادراه حمایت میکنه و وقتی به خونه میره به اندر میگه. او عصبی میشه و میگه به حسابش میرسم. شب سادایی با ییلدیز درباره چیزی که دیده بوده بهش میگه ییلدیز جا میخوره و بهش میگه سریع حاضرشو بریم اونجا. ییلدیز وقتی به اونجا میرسه با او زن حق به جانب حرف میزنه و باهاش دعوا میکنه که همان موقع دوعان به اونجا میاد و متوجه میشه که یکی از کارمندانشه که به خاطر از دست دادن شوهرش دوعان بهش کمک میکنه. یه نفر به مته زنگ میزنه و خبر میده که جولیا فرار کرده سادایی هم میفهمه.

جانر و کومرو برای خوردن شام میخوان برن به تو مسیر باهمدیگه آهنگ میخونن و خوش میگذرونن. تو جاده یهو یه سگ میاد وسط که کومرو برای اینکه باهاش برخورد نکنه خودشون با درخت تصادف میکن. همگی به بیمارستان رفتن و نگران حالشون هستن. جانر به هوش میاد و میره پیش کومرو و حالشو میپرسه و میگه اون حامله ست حالش چطوره؟ پرستارها ازش میخوان تا سرجاش بره تا به کومرو رسیدگی کنن و میگن که حالش خوبه. کومرو به هوش میاد و به جانر میگه که حالش خوبه نگران نباشه. دکتر حال خوب جانر و کومرو را به همراه هاشون میگه که آنها خیالشون راحت میشه. وقتی از بیمارستان ترخیص میشن همگی تو خونه دوعان جمع شدن تا بلا به دور به کومرو و جانر بگن. جولیا تو مراقبت های ویژه رو تخته که آیدین میره پیشش و میگه که باید چند روزی همینجا بمونی جولیا ناچارا قبولی میکنه….

بیشتر بخوانید:

خلاصه داستان فصل ششم قسمت اول تا آخر سریال ترکی سیب ممنوعه

۰ ۰ آرا
امتیازدهی به مقاله

ایمیل برای اطلاع رسانی
بهم خبر بده
guest

0 نظرات
Inline Feedbacks
نمایش تمام کامنتها
دکمه بازگشت به بالا