خلاصه داستان قسمت ۴۹ سریال ترکی حلقه + تصویر
در این مطلب از سایت جدولیاب شما شاهد خلاصه داستان قسمت ۴۹ سریال ترکی حلقه می باشید. این سریال ترکیه ای درام عاشقانه و اکشن در سال های ۲۰۱۸ تا ۲۰۱۹ ساخته شده است. شرکت تولیدکننده سریال حلقه Es Film است و کارگردان آن زیبا و پلیسی ولکان کوچاترک می باشد. نویسندگان سریال نیز Aziz Tuna C و Selim Bener و Ali Demirel هستند. به نظر می رسد در این سریال شاهد درگیری شخصیت ها با موضوعاتی همچون پول، عشق، مرگ و قتل خواهیم بود. خلاصه اینکه، این سریال به نظر یک درام عاشقانه و جنایی جذاب با مضامین پیچیده اجتماعی به نظر می رسد.
قسمت ۴۹ سریال ترکی حلقه
جهانگیر با مژده درد و دل میکنه و از درماندگیش و ذهن بهم ریخته اش میگه که مژده سعی میکنه آرومش کنه. نورتن به خانه رفته و در حال تمیز کاری اونجاست، گولای که شک کرده بود به اونجا میره. نورتن با دیدنش میگه اتفاقی افتاده؟ گولای میگه اومدم آخرین قهوه تو بخورم برم و اسلحه ای رو میز میزاره که نورتن میگه من متوجه نشدم! گولای میگه اون پیامو من بهت داده بودم! و به یاد میاره که پنهانی از گوشی حمیرا به نورتن پیام فرستاده بود.گولای به نورتن میگه از کی واسه حمیرا کار میکنی؟ نورتن زیربار نمیره که گولای میگه الکی مخالفت نکن برو چیزی که جهانگیر مخفی کرده را واسم بیار و به طرفش اسلحه میگیره. کان به جهانگیر زنگ میزنه که او میگه اومدم انبار نیستی! جهانگیر میگه دارم میرم کاری انجام بدم بعد میام. او به خانه ای میره و شروع میکنه به خراب کردن اونجا، سپس تبلتی میبینه که میزنه تو شارژ که فیلمی از خودش میبینه تو تبلت که اونجا گفته امشب هر بلایی سرم بیاد به خاطر فهمیدن این رازهاست. اولیش اینکه کان پسر واقعی حمیرا نیست او پسر و وارث چنگیزه و امشب قراره بکشنش که من میرم کمکش و نمیزارم دومیش اینکه حمیرا پسرشو ازش دزدیدن و کان را به جاش دادن بزرگ کنه اون پسر دزدیده شده منم یعنی تو جهانگیر!
جهانگیر شوکه شده و چشماش اشکی شده، جهانگیر تو فیلم میگه پدر و مادر واقعی ما ایلهان و گولای تپلی نیستن! بلکه حمیرا و ارن بولوت بوده اما یه راز دیگه هم هست که وقتی پدرمون ارن رفته بوده پولو بده که بچه اش یعنی مارو پس بگیره کشتنش! اینو نفهمیدم و باید بهش برسی که کی این قراره با ارن گذاشته بودو و کی ارن بولوت کشته بوده! اینا سوالاتیه که باید بهش برسی و تو این راه تنهایی هیچکی باهات نیست! جهانگیر با دیدن این فیلم گریه میکنه و شوکه شده. جهانگیر برای کان فیلمی میگیره و میگه اینو واسه تو گرفتم که اگه تو این راه مردم یا حافظه مو از دست دادم تو بدونی چه اتفاق هایی افتاده! گولای با ایلهان فیلمی که نورتن بهش داده را میبینن و میفهمن که جهانگیر میدونه بچه واقعی اونا نیست. گولای میگه جهانگیر این فیلمو دیده پس چرا از ما چیزی نپرسیده! ایلهان سعی میکنه آرومش کنه. کان پیش جمال و بقیه رفته. کان به مافوق جمال میگه که آلتان زنده ست سپس اونا بهش عکس روحی را نشون میدن و میگن که هروقت دیدیش بهمون خبر بده و خودتو درگیرش نکن.
ایلهان با نورتن دعوا میکنه و میگه تو از من حقوق میگیری که همچین کارهایی پشت سر من و گولای انجام بدی آره؟ نورتن از خودش دفاع میکنه و میگه من فقط حقو یه زنی دادم که بهش ظلم شده بود! ایلهان با عصبانیت میگه باید از این به بعد کاری که من و گولای ازت میخوایم انجام بدی نه چیز دیگه ای! نورتن ناچارا قبول میکنه. کان پنهانی وارد سالن بوکس چاتای میشه و آلتان را زیر نظر داره که یکدفعه عده ای به داخل میریزن و چاتای را با خودشان میبرن کان به جمال خبر میده که جمال بهش میگه تو آلتان را زیر نظر داشته باش و او تعقیبش میکنه. از طرفی روحی سراغ وکیل هارچ میره و بهش کیسه مشکی میده و میگه باید بریم جایی و ازش میخواد بیاد که وکیل هارچ ناچارا قبول میکنه و خیاط فقط نگاه میکنه و کاری نمیتونه بکنه….