خلاصه داستان قسمت ۴۹ سریال ترکی یاقوت کبود + تصویر
در این مطلب از بخش فرهنگ و هنر در سایت جدولیاب خلاصه داستان قسمت ۴۹ سریال ترکی یاقوت کبود را برایتان قرار داده ایم با ما همراه باشید. سریال ترکی یاقوت کبود (Safir) با بازی ایلهان شن و اوزگه یاعیز جدیدترین سریال شبکه ATV ترکیه است. سمیح باعجی کارگردانی این سریال را برعهده دارد. این سریال ترکی از سریالهای جدید ۲۰۲۳ در ژانر عاشقانه و خانوادگی است. سمیه باغچی کارگردانی سریال را بر عهده دارد. این سریال به داستان ناپدید شدن خانواده گولسوی در جادههای خطرناک پر از آزمونهای شور، اشتیاق، انتقام و قلدری میپردازد که یک شبه تغییر میکند.ایهان شن، اوزگه یاعیز، بوراک برکای آکگول، ایپک توزجواوغلو و… از بازیگران سریال یاقوت کبود هستند. آتش گولسوی با بازی ایلهان، فرایه ییلماز با بازی اوزگه، یامان گولسوی با بازی بوراک نیز کاراکترهای اصلی سریال میباشند.
قسمت ۴۹ سریال ترکی یاقوت کبود
آتش به مادرش میگه حرف های سنگینی بهش زدی با اینکه چیزی از واقعیت نمیدونی! آنها باهم بحث میکنن که گلفم از دهنش میپره و میگه دوتا برادر سر این دختر افتادین به جون هم و روی هم اسلحه کشیدین! میفهمی؟ آتش میگه از کجا میدونی این قضیه رو؟ وورال گفته؟ او میخواد در بره که آتش میگه باید جواب این سوالو بدی از کجا فهمیدی؟ عمر میاد و میگه چخبره؟ او از فرصت استفاده میکنه و میره. فرایه به واحد سرایداری میره تا با پدرش حرف بزنه و واسش ماجرارو تعریف کنه اما آلینا جلوشو میگیره و باهاش کل کل میکنه و در آخر فرایه میفهمه که پدرش از اونجا رفته او گریه میکنه و کت و شلوار پدرشو بغلش میگیره و گریه میکنه شرمین پیشش میره و وقتی میفهمه او بچه شو از دست داده بغلش میکنه و ناراحت میشه. آلینا پیش یامان میره و میگه به به شوهر جونم! یامان میگه اصلا حوصله سر و کله زدن با تورو ندارم آلینا میگه بحث فرایه میکشه وسط که او میگه این که من از فرایه جدا بشم و ازش فاصله بگیرم محاله! اینو بکن تو سرت آلینا میگه اینو هم تو بکن تو سرت که من طلاقت نمیدم یامان با کلافگی میگه به زور میخوای منو نگه داری؟ او میگه نه شاید فرایه ولت کرد و میره.
هالیت رفته پیش وورال و میگه منو بدجور تو خطر انداختی پولی که توافق کردیم دوبرابرشو میخوام وورال قبول میکنه و در گاوصندوقشو باز میکنه که میبینه پاکتی که اونجا بوده درش باز شده. همزمان باده تو اتاقش در حال دیدن کپی مدارکی که تو اون پاکت بوده هستش، اون مدارک مربوط به فرزند خوانده بودن اونه او اشک میریزه و از خانه بیرون میره که با آتش روبرو میشه آتش ازش بابت اتفاق اخیر معذرت خواهی میکنه و میگه من تورو همیشه به چشم به دوست خوب دیدم او میگه اما من نه سپس میره. فرایه پیش یامان برگشته و بهش میگه که بابام رفته بود و بعد از چند دقیقه نسرین زنگ میزنه و میگه بیا باید حرف بزنیم یامان هم باهاش میره. اونجا یامان از رابطه اش با فرایه به چتین میگه و وقتی میفهمه که مادرش اونارو از اونجا بیرون کرده میگه من درستش میکنم و میره صحبت میکنه و وقتی برمیگرده بهشون میگه میتونین شما بمونین چتین خوشحال میشه. فرایه میخواد بره پیش پدرش و باهاش حرف بزنه که نسرین باهاش حرف میزنه و ازش میخواد تا کمی دست نگه داره تا اوضاع آروم بشه فرایه میگه من چجوری میتونم آروم بشم وقتی بابام ازم ناراحته؟ وورال به گلفم زنگ میزنه و میگه باید به همه واقعیتو بگی من دیگه نمیتونم تحمل کنم! گلفم میگه الان نمیتونم وضعیت خوب نیست! اما وورال میگه به من ربطی نداره….