خلاصه داستان قسمت ۵۰ سریال ترکی زندگی شاهانه من + عکس

در این مطلب از سایت جدولیاب خلاصه داستان قسمت ۵۰ سریال ترکی زندگی شاهانه من را برای دوستداران این سریال قرار داده ایم همراه ما باشید. سریال زندگی شاهانه من به کارگردانی چاغری بایراک و نویسندگی مریچ آسمی در سال ۲۰۲۳ در ترکیه تولید شده است. هلال آلتینبیلک، اونور تونا و ییگیت اوزشنر بازیگران شناخته شده این سریال هستند. این سریال، پر از رمز و راز، روایتگر داستان شوکه  کننده شبنم است. شبنم با مشکلات بزرگی به دنیا آمده است و سخت کوشیده است تا آن ها را پشت سر بگذارد و هر آنچه لازم است را برای این کار انجام دهد اکنون او سعی می کند از زندگی خلافکارانه گذشته خود خلاص شود.

قسمت ۵۰ سریال ترکی زندگی شاهانه من
قسمت ۵۰ سریال ترکی زندگی شاهانه من

قسمت ۵۰ سریال ترکی زندگی شاهانه من

اونور با چیزهایی که از کار شبنم تو گذشته از برادر سلو شنیده بهم ریخته که میره به مانژه. شبنم با دیدنش جا میخوره و میره دنبالش و ازش میپرسه تو اینجا چیکار میکنی؟ اونور میگه واسه تو اومدم میدونم چیکار کردی شبنم! شبنم میگه چی میدونی؟ درست بگو! اونور میگه هرچیزی که ازم مخفی کردیو و میره. شبانه پلیسا میرن به دم در خونه اش و میگن اسمتون تو یه اعتراف آورده شده باید با ما بیاین و میبرنش. تو کلانتری مسعودو میبینه که به اونم دستبند زدن مسعود بهش میگه تموم شد ته خطه! وقتی به اتاق بازجویی میره میبینه اونور میاد و میگه همه چیزو گفته بودم که میدونم تو اونو کشتی! شبنم همان موقع از خواب میپره و میبینه کابوس میدیده. اونور رفته به حیاط خونه اش همان جایی که همیشه شبنم تنها مینشسته و به باغچه نگاه میکرده شبنم هم به گفته اونور میره اونجا تا باهم حرف بزنن. اونور بهش میگه که میدونه واسه سلو کار میکرده و رد قتل هاشونو پاک میکرده حالا هم که نیازیو کشته انداخته گردن رزقی شبنم جا خورده و میگه میفهمی چی میگی؟ اینو هروقت میگفت بهت باورت نمیشد ولی الان که تو جنگ با منی هرچیزیو سریع باور میکنی و میچسبونی به من! سپس باهم بحث میکنن و در آخر شبنم از اونجا میره.

او تو ماشینش میشینه و بهم ریخته حسابی که توهم نیازی میاد و بهش میگه به فکری بکن شبنم فردا روز دادگاهه اگه اینو به قاضی بگه کار تو و اون چشم آبی تمومه میوفتی تو زندان! شبنم میگه باید فکر کنم تا بهترین تصمیمو بگیرم نیازی میگه بچه هارو بردار فرار کن از اینجا برو شبنم میگه نه ریسکش بالاست که گیر بیوفتم اونجوریم همش باید فرار کنم. نیازی میگه پس برو تسلیم شو البته یه راه سومی هم هست اونم اینکه بکشیش تا قبل از دادگاه میمیره و تمام اموالشم بهت میرسه شبنم ازش میخواد ساکت بشه و کمتر حرف بزنه سپس میره کنار دریا و با خودش خلوت میکنه. اونور به خانه رفته که ملیسا پیشش میره و بهش میگه که یه مشکل کوچیک هست اونم اینکه احمد شوهر سابقم دوباره سر و کله اش پیدا شده و کار میخواد بهش گفتم بره پیش منابع انسانی اما میگه نمیخوام میخوام دستیار تو باشم! اونور کلافه میشه و بعد از کمی بحث باهاش از اونجا میره. وقتی پیش مادرش میره او بهش میگه که قرار دمیر بیاد تو شرکت تا اونم کارهارو یاد بگیره اونور عصبی میشه که آیسل سعی میکنه آرومش کنه….

بیشتر بخوانید:

خلاصه داستان قسمت اول تا آخر سریال ترکی زندگی شاهانه من + عکس

۰ ۰ آرا
امتیازدهی به مقاله

ایمیل برای اطلاع رسانی
بهم خبر بده
guest

0 نظرات
Inline Feedbacks
نمایش تمام کامنتها
دکمه بازگشت به بالا