خلاصه داستان قسمت ۵۱ سریال ترکی یاقوت کبود + تصویر
در این مطلب از بخش فرهنگ و هنر در سایت جدولیاب خلاصه داستان قسمت ۵۱ سریال ترکی یاقوت کبود را برایتان قرار داده ایم با ما همراه باشید. سریال ترکی یاقوت کبود (Safir) با بازی ایلهان شن و اوزگه یاعیز جدیدترین سریال شبکه ATV ترکیه است. سمیح باعجی کارگردانی این سریال را برعهده دارد. این سریال ترکی از سریالهای جدید ۲۰۲۳ در ژانر عاشقانه و خانوادگی است. سمیه باغچی کارگردانی سریال را بر عهده دارد. این سریال به داستان ناپدید شدن خانواده گولسوی در جادههای خطرناک پر از آزمونهای شور، اشتیاق، انتقام و قلدری میپردازد که یک شبه تغییر میکند.ایهان شن، اوزگه یاعیز، بوراک برکای آکگول، ایپک توزجواوغلو و… از بازیگران سریال یاقوت کبود هستند. آتش گولسوی با بازی ایلهان، فرایه ییلماز با بازی اوزگه، یامان گولسوی با بازی بوراک نیز کاراکترهای اصلی سریال میباشند.
قسمت ۵۱ سریال ترکی یاقوت کبود
آلینا به یامان میگه چرا انقدر تعجب کردی؟ میگم بچه دار داریم میشیم! یامان به فرایه میگه مزخرف میگه! به حرفاش گوش نکن! فرایه میره و یامان دنبالش میره که. یامان بهش میگه فرایه حرف های اونو باور نکن! فرایه میگه نمیکنم یامان میگه من حتی دستم بهش نزدم! فرایه میگه میدونم حرفتو باور دارم ولی نتونستم اونجا چیزی بگم چون کسی که قانونی باهاش ازدواج کردی آلیناست! نمیدونم چرا همچین بازی درآورده چجوری اصلا! گوشی آلینا زنگ میخوره که وقتی میبینه اسم بورا افتاده رو گوشی سریع برمیداره تا مامانش نبینه جمیله میگه خوب بچه کیه؟ آلینا میگه معلومه یامان این چه حرفیه دیگه؟ جمیله میگه من میدونم مال اون نیست همان موقع یامان میره پیش آلینا و بهش میگه میریم آزمایش میدیم آلینا میگه من قبلا گرفتم و جوابو بهش نشون میده گلفم پاره میکنه و میگه معلوم نیست این مال کی هست! آلینا میگه باشه میریم دوباره آزمایش میدیم. آتش به گلفم زنگ میزنه و میگه باید ببینتش و حرف بزنن گلفم استرس میگیره و میگه نکنه بهش گفته وورال که پسرشه سپس میره دم در و با چهره عصبانی و کلافه آتش روبرو میشه سپس باهم از اونجا میرن.
آتش به محل تصادفش با پدرش میره و به مادرش میگه چرا پدرم خودکشی کرد؟ او میگه کی اینو گفته؟ اون یه تصادف بود! آتش میگه وقتی پدرم داشت اونجا جون میداد منم اینجا بودم جلوی چشمام جون داد بازم میگی تصادف بود؟ سپس باهم کمی حرف میزنن سپس میرن به داخل کلبه چوبیشون. اونجا مادرش گلفم همه چیزو تعریف میکنه که آتش گریه میکنه و میگه چرا اینو بهم نگفته بودی؟ و سوییچ ماشینو میده به گلفم و میگه از اونجا بره سپس بیرونش میکنه که گلفم گریه میکنه و میگه نمیتونم اینجوری تنهات بزارم! اما آتش بیرونش میکنه و درو میبنده. گلفم به خانه میره که به پسرهاش میگه باید یه چیزیو تعریف کنم واستون و ماجرارو برایشان تعریف میکنه آنها بهم میریزن و سراغ برادرشونن میگیرن سپس میرن کلی خرید میکنن و میرن به سمت کلبه تا در کنار برادرشون باشن. گلفم به خانه وورال میره و او بهش میگه بهت گفته بودم که میگم اگه نگی! گلفم میگه امروز من ۳ تا پسرمو از دست دادم و تو بغل وورال گریه میکنه که او میگه من همیشه دوست داشتم و دارم نباید اصلا جدا میشدیم گلفم میگه منم دوست دارم و داشتم و همان موقع چاقویی از پشت فرو میکنه تو وورال و میگه ولی منم بهت گفته بودم که هیچ وقت نمیزارم پدر آتش بشی و میره که وورال روی زمین میوفته. باده و بورا وقتی میرن سالن پدرشونو رو زمین میبینن که سریعا به آمبولانس زنگ میزنن…..