خلاصه داستان قسمت ۵۲ سریال ترکی زندگی شاهانه من + عکس

در این مطلب از سایت جدولیاب خلاصه داستان قسمت ۵۲ سریال ترکی زندگی شاهانه من را برای دوستداران این سریال قرار داده ایم همراه ما باشید. سریال زندگی شاهانه من به کارگردانی چاغری بایراک و نویسندگی مریچ آسمی در سال ۲۰۲۳ در ترکیه تولید شده است. هلال آلتینبیلک، اونور تونا و ییگیت اوزشنر بازیگران شناخته شده این سریال هستند. این سریال، پر از رمز و راز، روایتگر داستان شوکه  کننده شبنم است. شبنم با مشکلات بزرگی به دنیا آمده است و سخت کوشیده است تا آن ها را پشت سر بگذارد و هر آنچه لازم است را برای این کار انجام دهد اکنون او سعی می کند از زندگی خلافکارانه گذشته خود خلاص شود.

قسمت ۵۲ سریال ترکی زندگی شاهانه من
قسمت ۵۲ سریال ترکی زندگی شاهانه من

قسمت ۵۲ سریال ترکی زندگی شاهانه من

شبنم با مسعود حرف میزنه و ازش میخواد بهم اعتماد کن باید فقط نقش بازی کنی که از من متنفر شدی و خیلی عصبانی و برای همیشه ازم دور شدی همین! مسعود میگه همینه حسم ولی نقش بازی نمیکنم واقعیه نمیزارم با اون مرتیکه زیر یه سقف باشی و با کلافگی میره. ملیسا و آیسل با اونور دعوا میکنن به خاطر برگشتش با شبنم آیسل میگه تو اگه میخواستی باهاش زندگی کنی چرا آبرومونو بردی؟ اونور میگه با طلاقم آبرومون نرفت کارهایی که شما دونفر کردین و همه فهمیدن آبرومون رفت سپس میره ملیسا به آیسل میگه من دیگه میرم آمریکا آیسل ازش میخواد بمونه تا به کمک هم بجنگن. شبنم حرف های اونور را تو ذهنش مرور میکنه و به خانه اونور برمیگرده. شب سر میز شام نشستن که مادر شبنم میگه من که دیگه پیش دخترم میمونم شبنم آروم بهش میگه فقط به خاطر اینکه با اونور تنها نباشم قبول کردم اینجا بمونی نه چیز دیگه ای! اجه ازش میپرسه مامان تو خوشحال نیستی با بابا آشتی کردی؟ شبنم میگه مگه میشه معلومه که خوشحالم!

دیدم تو مانژه ست که کلاب شبانه شروع شده و دمیر رفته اونجا و سعی میکنه به دیدم نزدیک بشه واسه همین شروع میکنه باهاش صحبت کردن. مسعود اونجا رفته که دیدم میبینه بهم ریخته ست بهش میگه ببین مسعود قبل از دادگاه اونور اومده بود اینجا با شبنم حرف زد که بعد از رفتنش شبنم کلا یجور دیگه شده بود عجیب شده بود فرداشم که تو روز دادگاه اونقدر دیر اومد مطمئنم که یه فشاری بالاسرش بوده باید بهش کمک کنیم بعد از چند دقیقه اونور به اونجا میاد و با مسعود حرف میزنه و میگه از این به بعد دیگه نزدیک زن من نمیشی فهمیدی؟ اون دیگه زن منه مسعود عصبی میشه و مشتی تو صورتش میزنه که اونارو از هم جدا میکنن. وقتی میره خونه شبنم با دیدنش میگه چیشده؟ اونور ماجرارو واسش تعریف میکنه که شبنم جا میخوره و میگه مسعود بهت حمله کرد؟ و شروع میکنن از گذشته ها حرف زدن تا میونه شون بهتر بشه باهم سبنم طبق نقشه اش پیش میره و باهاش خوب جلو میره….

بیشتر بخوانید:

خلاصه داستان قسمت اول تا آخر سریال ترکی زندگی شاهانه من + عکس

۰ ۰ آرا
امتیازدهی به مقاله

ایمیل برای اطلاع رسانی
بهم خبر بده
guest

0 نظرات
Inline Feedbacks
نمایش تمام کامنتها
دکمه بازگشت به بالا