خلاصه داستان قسمت ۵۳ سریال ترکی حلقه + تصویر

در این مطلب از سایت جدولیاب شما شاهد خلاصه داستان قسمت ۵۳ سریال ترکی حلقه می باشید. این سریال ترکیه ای درام عاشقانه و اکشن در سال های ۲۰۱۸ تا ۲۰۱۹ ساخته شده است. شرکت تولیدکننده سریال حلقه Es Film است و کارگردان آن زیبا و پلیسی ولکان کوچاترک می باشد. نویسندگان سریال نیز Aziz Tuna C و Selim Bener و Ali Demirel هستند. به نظر می رسد در این سریال شاهد درگیری شخصیت ها با موضوعاتی همچون پول، عشق، مرگ و قتل خواهیم بود. خلاصه اینکه، این سریال به نظر یک درام عاشقانه و جنایی جذاب با مضامین پیچیده اجتماعی به نظر می رسد.

قسمت ۵۳ سریال ترکی حلقه
قسمت ۵۳ سریال ترکی حلقه

قسمت ۵۳ سریال ترکی حلقه

رئیس جهانگیر بهش میگه باید مراقب یه نفر به اسم اردم باشی میخوان بکشنش تو نباید بزاری یه نفرم تو این راه باید کنارت باشه به غیر از ایلهان! با اسکندر تو این راه هستی. بهار با کان تو حیاط نشستن و بهار ازش میپرسه چیشده؟ دمغی! او میگه خسته شدم دیگه داشتم زندگیمو میکردم ببین الان چیشده؟! کلا زندگی کردنو فراموش کردیم. سپس بعد از کمی حرف زدن کان اجازه میگیره و سرشو روی پا بهار میزاره. جهانگیر پنهانی وارد آزمایشگاه میشه و اسم روی نمونه خون جهانگیر و کان را باهم عوض میکنه از طرفی چاتای با اوزجان هم به اونجا اومده و چاتای بهش میگه حواست باشه من برم بیام. از اونجا جهانگیر میره پیش حمیرا و باهمدیگه کرف میزنن. جهانگیر میپرسه از کی ماجرارو میدونی؟ او میگه سه سال فهمیدم که پسرمی جهانگیر میگه اونوقت رفتی با چنگیز همکاری کردی؟ او میگه مجبور بودم اون میخواست جون تو و کانو بگیره من بدون شما دوتا نمیتونم زندگی کنم، میدونی چقدر فکر میکردم که وقتی این موضوعو فهمیدم چیکار کنم؟ ولی وقتی فهمیدم کاری نتونستم بکنم فقط از دور نگاهت کردم. جهانگیر میگه کان میفهمه؟ او میگه بالاخره یه روزی اونم میفهمه و ناراحت میشه مثل ما ولی کاری نمیتونیم بکنیم.

سپس همدیگرو بغل میکنن و بعد حمیرا میره. ایلهان و اسکندر با جهانگیر و کان به یه مکان میرن اونجا رئیسشون با روحی میره و بهشون میگه یه ماموریت جدید هست که جهانگیر انجام میده به کمک اسکندر و تو این مدت مژده دختر اسکندر تو خونه ایلهان میمونه اسکندر میگه چرا؟ رئیسشون میگه چون من اینجوری صلاح میدونم سپس ازشون میخواد بره.  حمیرا به خانه برمیگرده که میبینه وکیل هارچ با رئیسش آلتیمور اونجان حمیرا جا میخوره که وکیل هارچ میگه ببخشید حمیرا خانم مجبور شدم سپس حمیرا میگه اینجا چیکار میکنین؟ چی میخواین؟ او درباره زمان همکاریش با چنگیز حرف میزنه و در آخر میگه که میخواد دوباره به کارش ادامه بده چون کسی که وارد حلقه میشه دیگه نمیتونه بیرون بیاد حمیرا تو فکر میره. تو رستوران اسکندر به میده میگه هی بهت گفتم برو از استانبول حرف گوش نکردی بیا حالا ببین تورو هم آوردن تو کار مژده میگه چیشده؟ او میگه باید بری خونه ایلهان اونجا بمونی تا کار تموم بسه مژده بگه کی اینو گفت؟ اسکندر با کلافگی میگه چه فرقی میکنه رئیس جدید داریم! مرده میپرسه کی؟ اون سیبیلوعه؟ اسکندر میگه نه جهانگیر رئیس جدیده که مژده جا میخوره.

حمیرا با جمال صندوقی پنهانی قرار میزاره و میگه چند نفر داشتن خونه مو میپاییدن از در پشتی اومدم جمال میگه چرا؟ حمیرا میگه آلتیمور از ادم های بالاست اومده جمال میگه باشه یه مدت همدیگرو نمیبینیم تا تو خطر نیوفتین فقط یه بار دیگه با آلتیمور ملاقات داشتی بهم خبر بده. جهانگیر با کان و اسکندر و آدم به مکانی رفتن که اونجا اردم درحال چای خوردنه وقتی احساس خطر میکنن و میفهمن میخواد بهش حمله بشه وارد عمل و با اونا درگیر میشن سپس اردم راز اونجا نجات میدن و میبرن. ایلهان مژده را با خودش به خانه برده و اونو به عنوان مهمون معرفی میکنه که مژده با گولای بحثش میشه و در آخر بهش میگه که من به عنوان گروگان اینجام نمیخواد مهمون نوازی کنین و میره که گولای از ایلهان میپرسه ماجرا چیه؟ او میگه دستور بالاییاست….

بیشتر بخوانید:

خلاصه داستان قسمت اول تا آخر سریال ترکی حلقه + عکس

۰ ۰ آرا
امتیازدهی به مقاله

ایمیل برای اطلاع رسانی
بهم خبر بده
guest

0 نظرات
Inline Feedbacks
نمایش تمام کامنتها
دکمه بازگشت به بالا