خلاصه داستان قسمت ۵۵ سریال ترکی حلقه + تصویر

در این مطلب از سایت جدولیاب شما شاهد خلاصه داستان قسمت ۵۵ سریال ترکی حلقه می باشید. این سریال ترکیه ای درام عاشقانه و اکشن در سال های ۲۰۱۸ تا ۲۰۱۹ ساخته شده است. شرکت تولیدکننده سریال حلقه Es Film است و کارگردان آن زیبا و پلیسی ولکان کوچاترک می باشد. نویسندگان سریال نیز Aziz Tuna C و Selim Bener و Ali Demirel هستند. به نظر می رسد در این سریال شاهد درگیری شخصیت ها با موضوعاتی همچون پول، عشق، مرگ و قتل خواهیم بود. خلاصه اینکه، این سریال به نظر یک درام عاشقانه و جنایی جذاب با مضامین پیچیده اجتماعی به نظر می رسد.

قسمت ۵۵ سریال ترکی حلقه
قسمت ۵۵ سریال ترکی حلقه

قسمت ۵۵ سریال ترکی حلقه

جهانگیر و بقیه سر قرار با آلتیمور میرن و اونجا ازش میپرسه بگو ببینم چجوری نتونستی؟! چاتای حسابی خوشحاله. آلتیمور وقتی توضیح های جهانگیرو میشنوه بهش میگه تو کارتو خوب انجام دادی آفرین ولی کسی که باز هم کارشو خوب انجام نداده اسکندره! اون دیگه برای حلقه سودی نداره و از جهانگیر میخواد کار اسکندرو تموم کنه و میپرسه میتونه این کارو بکنه یا نه! جهانگیر میگه میتونم چاتای میگه آفرین! جهانگیر به کان زنگ میزنه و میگه به اسکندر بگو اونجا بمونه تا بیام اما وقتی میخواد بره بگه بهش میبینه اسکندر با ادم هاش به طرفش اسلحه گرفتن و یکیشونو میزاره کنار کان و خودش فرار میکنه. جمال جی پی اس ماشینی که پیدا کرده را میبینه و میره به مکانی که روز گم شدن فرمانده اش اونجا رفته و سریع به بهار زنگ میزنه با مامورها بیان اونجا. وقتی میرسن به مامورها میگه که اونجارو بکنن. اسکندر تو مسیر به ایلهان زنگ میزنه و میگه که حکم مرگمو صادر کردن اونم به دست پسرت ایلهان جا میخوره که اسکندر برای دخترش ازش کمک میخواد ایلهان میگه کمکت میکنم و پیش مژده میره و میگه باید سریع از اینجا بریم و به طرف آدرسی میرن که اسکندر بهش گفته بود. جهانگیر به آدم زنگ میزنه و سراغ مژده را میگیره که ادم میگه با آقا ایلهان رفت انگار داشتن فرار میکردن خیلی عجیب بود و آدرسو میده بهش.

جمال و بهار منتظرن تا ببین از زیر خاک چی درمیاد که مامورها جنازه فرمانده را درمیارن جمال و بهار گریه میکنن و جمال میگه الان وظیفه مون پیدا کردن قاتلاست! خیاط به چاتای و وکیل هارچ میگه پلیسا جنازه را پیدا کردن وکیل شوکه شده و به چاتای که مسخره بازی درمیاره میگه چند دقیقه دیگه پلیسا میریزن اینجا بعد تو شوخیت گرفته؟ چاتای اسلحه ای بهش میده و میگه این همون اسلحه ست نجاتت دادم وکیل میگه یعنی فقط اونجا جنازه ست؟ اسلحه نیست؟ چاتای میگه هست ولی نه این اسلحه و میگه خیاط اون اسلحه را با اسلحه ای که اثرانگشت جهانگیر روشه جابه جا کرده. مژده پیش پدرش میره و بغلش میکنه اسکندر میگه بالاخره تو هچل افتادیم و میخوان سوار کشتی بشن که جهانگیر به اونجا میاد و جلوی چشم همه به اسکندر شلیک میکنه و میکشتش. همه شوکه شدن و صدای آژیر پلیس میاد که روح به ایلهان میگه مژده دستت امانت و از اونجا میرن. خبر کشته شدن اسکندر به آلتیمور میرسه.

فردای آن روز همه تو مکان همیشگی جمع شدن و در آخر آلتیمور با مژده به اونجا میاد. مژده کمی حرف میزنه و اطلاع میده که دیگه کلید بابام دست منه، من ادامه میدم. جواب اثر انگشت اسلحه ای که تو گور بوده اومده و بهار به جمال میگه جهانگیر تپلی بوده جمال عصبی میشه که بهار میخواد آروم باشه و منتظر جواب آزمایش های دیگه باشن اما جمال با عصبانیت میره و میگه هرچه زودتر میگیرمش! آلتیمور جلوی همه میگه جهانگیر از نظر پزشکی پسر چنگیز خان هستش همه شوکه شدن و چاتای میخنده چون میدونه که کان پسر چنگیزه نه اون. آلتیمور حلقه را دست جهانگیر میکنه. بهار به کان پیام میده که اضطراریه کجایی؟ که کان به سرعت میره. ایلهان با جهانگیر حرف میزنه و میگه چرا به خاطر کان داری ریسک میکنی؟ جهانگیر حرفاشو میشنوه و میگه من فقط به خاطر حلقه این کارو کردم و میره. کان میره پیش جمال و او موضوعو برای اون تعریف میکنه کان میگه محاله که این کار جهانگیر باشه اون با پلیس کار نداره تا مجبور نشه کسیو نمیکشه درضمن با اسلحه جسدو دفن نمیکنه این تله ست! جمال باهاش بحث میکنه که بهار میاد و میگه آزمایش پرتاب شناسی میگه از این اسلحه شلیک نشده جمال تو فکر میره. روح خبر پیدا شدن جنازه و گیر نیوفتادن چاتای و وکیل هارچ را به آلتیمور میگه او جا میخوره و میگه چطوره به بازیه دیگه بکنیم؟!….

بیشتر بخوانید:

خلاصه داستان قسمت اول تا آخر سریال ترکی حلقه + عکس

۰ ۰ آرا
امتیازدهی به مقاله

ایمیل برای اطلاع رسانی
بهم خبر بده
guest

0 نظرات
Inline Feedbacks
نمایش تمام کامنتها
دکمه بازگشت به بالا