خلاصه داستان قسمت ۵۵ سریال ترکی زندگی شاهانه من + عکس
در این مطلب از سایت جدولیاب خلاصه داستان قسمت ۵۵ سریال ترکی زندگی شاهانه من را برای دوستداران این سریال قرار داده ایم همراه ما باشید. سریال زندگی شاهانه من به کارگردانی چاغری بایراک و نویسندگی مریچ آسمی در سال ۲۰۲۳ در ترکیه تولید شده است. هلال آلتینبیلک، اونور تونا و ییگیت اوزشنر بازیگران شناخته شده این سریال هستند. این سریال، پر از رمز و راز، روایتگر داستان شوکه کننده شبنم است. شبنم با مشکلات بزرگی به دنیا آمده است و سخت کوشیده است تا آن ها را پشت سر بگذارد و هر آنچه لازم است را برای این کار انجام دهد اکنون او سعی می کند از زندگی خلافکارانه گذشته خود خلاص شود.
قسمت ۵۵ سریال ترکی زندگی شاهانه من
اونور به بورا زنگ زده و ازش خواسته تا دمیر را از شرکت دور نگه داره و کپی قرارداد شرکت را براش ببره آیسل از شنیدن این حرف جا میخوره و به ملاقات اونور میره و ازش میپرسه که چرا خواستی کپی قرارداد شرکت بورا واست بیاره؟ نکنه شبنمو میخوای وارد شرکت کنی؟ اونور میگه نه ولی دمیر هم نمیخوام نزدیک شرکت باشه آیسل باهاش حرف میزنه و میگه اون برادرته اما اون نور حرف خودشو میزنه که آیسل میگه دمیر هم پسر منه و به اندازه تو توی شرکت سهم داره سپس زمان ملاقات تموم میشه و اونور میره. آیسل به شرکت میره و از اعضای هیئت مدیره میخواد تا یه جلسه ترتیب بدن که دمیر را رئیس جدید شرکت معرفی کنه. دمیر و دیدم تو مانژه دوباره با همدیگه صحبت میکنند و آیدین ازشون عکس میگیره آنها بهش میگن که چیزی بین ما نیست. دیدم وقتی متوجه میشه که آیسل میخواد دمیر را مدیر شرکت کنه به شبنم خبر میده. نیلگون به خاطر اینکه مسعود خونه کناری شبنم را خریده باهاش بحث میکنه مسعود بهش میگه این کارو کردم تا جلوی چشمش باشم و زندگی جدیدی راه بندازم که بسوزه نیلگون باور میکنه.
شبنم به آیسل زنگ میزنه و بهش میگه شنیدم میخوای دمیر را رئیس شرکت کنی اینو بدون تا زمانی که من نگفتم بازی تموم نمیشه. الیف به استانبول اومده و به شرکت مسعود میره و باهاش قرار ملاقات میزاره دمیر به زندان به ملاقات اونور میره و بهش میگه که من مدیر جدید شرکت شدم این رفتارات به خاطر اینه که تو به من حسادت میکنی و بعد از کمی بحث کردن دمیر از اونجا میره. الیف با مسعود گرم صحبت میشه و از گذشته تا اوضاع حالش براش تعریف میکنه نیلگون و آرزو وقتی آنها را کنار هم میبینن خوشحال میشن و میگن خیلی به همدیگه میان. شبنم به مسعود زنگ میزنه که مسعود به خاطر اینکه کنار بقیه است نمیتونه راحت صحبت کنه پس شبنم صدای یک زن را میشنوه و مشکوک میشه نیلگون به مسعود میگه حاضری با شرکت الیف همکاری کنیم؟ مسعود بهش میگه هنوز کمی تردید دارم به خاطر آرزو. اونور از زندان به شبنم زنگ میزنه و ازش میخواد تا بره پیشش.
دمیر میره پیش شبنم بهش میگه بچههاتو بردار و زندگی کن و از شرکت دور بمون سپس او را تهدید میکنه شبنم به زندان میره و اونور بهش میگه حق با تو بود باید تو این مسیر بهم کمک کنی منم کم کم اون ویدیوها رو پاک میکنم شبنم بهش میگه داری منو تهدید میکنی؟ باید فیلمارو اول بهم بدی اونور قبول میکنه و میگه به شرط اینکه تا آخر این مسیر همراهم باشی و طلاق نگیری چون به ضرر بچهها میشه و همه چیزو از دست میدی شبنم قبول میکنه. شبنم میره شرکت تا فیلمها را از جایی که اونور بهش گفته بود برداره سپس به مسعود زنگ میزنه و میگه باید حضوری برات یه چیزاییو تعریف کنم دمیر دوباره میره پیش شبنم و او را تهدید میکنه اما این بار شبنم مقابله به مثل میکنه و دمیر را تهدید میکنه…