خلاصه داستان قسمت ۵۹ سریال ترکی زندگی شاهانه من + عکس
در این مطلب از سایت جدولیاب خلاصه داستان قسمت ۵۹ سریال ترکی زندگی شاهانه من را برای دوستداران این سریال قرار داده ایم همراه ما باشید. سریال زندگی شاهانه من به کارگردانی چاغری بایراک و نویسندگی مریچ آسمی در سال ۲۰۲۳ در ترکیه تولید شده است. هلال آلتینبیلک، اونور تونا و ییگیت اوزشنر بازیگران شناخته شده این سریال هستند. این سریال، پر از رمز و راز، روایتگر داستان شوکه کننده شبنم است. شبنم با مشکلات بزرگی به دنیا آمده است و سخت کوشیده است تا آن ها را پشت سر بگذارد و هر آنچه لازم است را برای این کار انجام دهد اکنون او سعی می کند از زندگی خلافکارانه گذشته خود خلاص شود.
قسمت ۵۹ سریال ترکی زندگی شاهانه من
دمیر با دیدم با سرعت رفته خونه اش و دوربینو پیدا میکنه سپس با عصبانیت با دیدم حرف میزنه و میگه تو هم با شبنم دست داشتی؟ راستشو بگو؟ دیدم میگه معلومه نه حتی ازش خواستم منو وارد این قضیه ها نکنه! الانم میخوام برم سراغش تا دست از این کارهاش برداره. شبنم به ملاقات اونور رفته و بهش ماجرارو میگه اونور میگه نه هنوز تا وقتیکه اون دمیر پیش مامانمه هرکاری میتونه بکنه هنوز ۱۵٪ از سهام به اسمشه دیگه به مامانم اعتماد ندارم! شبنم میگه باسه پس باید قراردادمونو به روز کنیم سپس بهش قرارداد طلاق میده و میگه امضاء کن تا بهت کمک کنم اونور فکر میکنه و میگه انگاری خیلی دوست داری زود کار تموم بشه همه چیزم آماده کردی! او تأیید میکنه و میگه بهتره زودتر امضاء کنی. مادر مسعود طبق گفته آیسل رفته پیشش و آیسل بهش میگه که میخوام ازت سهام یه نفرو ازش بخری چون اگه این کارو نکنی شبنم به احتمال زیاد برنده میشه و امور شرکت میوفته دستش! او هم قبول میکنه. دیدم رفته خونه شبنم و باهاش حرف میزنه و میگه باز همون کارو کردی! از فیلمی استفاده کردی که منم توش بودم! شبنم میگه کات کردم تو توس نبودی بعدشم تو بهم دروغ گفتی که نمیری پیشش وگرنه من از کجا میدونستم یهو نظرت عوض میشه؟ و باهم کمی بحث میکنن سپس دیدم از اونجا میره.
شب الیف رفته پیش شبنم و بهش پیشنهاد میده که مدل تبلیغاتیش بشه او میگه فکر میکنم خبر میدم همان موقع مادرش زنگ میزنه که وانمود میکنه مسعوده که دعوتش کرده به شام پیشش. شبنم بهم میریزه او به احمد میگه یه دوربین واسش بخره و از تو خونه اونارو میبینه او طاقت نمیاره و میره لوله هارو میترکونه اونا تا آشپزخانه خیس میشن که شبنم میره دم در خانه شون و میگه خیس شدین؟ دوباره لوله ترکیده! و به الیف میگه بیا بریم خونه ما اونجا لباس و وسیله هست خشک بشی سرما نخوری زمین خیس سده میخوری زمین مسعود تأیید میکنه و میگه برو اتفاقی نیوفته واست خودم تمیز میکنم و الیف مجبور میشه بره. او تو حیاط به شبنم میگه که فهمیدم که داری به مسعود حسادت میکنی و هروقت پیششم یه ماجرایی درست میکنی ولی بهتره بهت بگم که منم عاشقش شدم عشق در یه نگاه! شبنم حرص میخوره. فردای آن روز تو شرکت میخوان رأی گیری کنن واسه رئیس هیئت مدیره که آیسل منتظره نیلگون بیاد اما پسرش مسعود به اونجا میره که همه شوکه میشن. رأی گیری انجام میشه و در آخر مسعود به شبنم رأی میده و شبنم برنده میشه که خوشحال میشه وقتی میره پیش مسعود ازش تشکر کنه او میگه واسه تو نکردم به فکر سهام شرکتمم و میره..…