خلاصه داستان قسمت ۶۰ سریال ترکی یاقوت کبود + تصویر
در این مطلب از بخش فرهنگ و هنر در سایت جدولیاب خلاصه داستان قسمت ۶۰ سریال ترکی یاقوت کبود را برایتان قرار داده ایم با ما همراه باشید. سریال ترکی یاقوت کبود (Safir) با بازی ایلهان شن و اوزگه یاعیز جدیدترین سریال شبکه ATV ترکیه است. سمیح باعجی کارگردانی این سریال را برعهده دارد. این سریال ترکی از سریالهای جدید ۲۰۲۳ در ژانر عاشقانه و خانوادگی است. سمیه باغچی کارگردانی سریال را بر عهده دارد. این سریال به داستان ناپدید شدن خانواده گولسوی در جادههای خطرناک پر از آزمونهای شور، اشتیاق، انتقام و قلدری میپردازد که یک شبه تغییر میکند.ایهان شن، اوزگه یاعیز، بوراک برکای آکگول، ایپک توزجواوغلو و… از بازیگران سریال یاقوت کبود هستند. آتش گولسوی با بازی ایلهان، فرایه ییلماز با بازی اوزگه، یامان گولسوی با بازی بوراک نیز کاراکترهای اصلی سریال میباشند.
قسمت ۶۰ سریال ترکی یاقوت کبود
فرایه را یامان میرسونه خونه و ازش میخواد پیاده بشه تا بره به کارهاش برسه اما فرایه که میدونه میخواد بره سراغ آتش میگه هرجا بری میام! یامان میگه باید برم درباره این کارش ازش حساب پس بگیرم! میدونم چرا این کارو کرده! فرایه میگه چرا؟ تو چیکار کردی؟ یامان میگه شب گذشته رفتم بهش گفتم که باید ازت جدا بشه و اون قیچیو جلو چشماش انداختم تو آتیش و گفتم ازت دور بمونه اگه ببینم نگاهی بهت میکنه خودم به حسابت میرسم! فرایه میگه باورم نمیشه تو رفتی این حرفارو شب قبل از دادگاه بهش زدی؟ آنها باهم بحث میکنن و یامان سریعا از اونجا میره که فرایه عصبی میشه. آتش به وورال تسلیت میگه باده به اونجا میاد و میپرسه چیشده؟ که وورال با گریه بهش میفهمونه که بورا مرده آتش تسلیت میگه و میره. تو شرکت آتش جلسه ای ترتیب داده با گوکان سر فروش شرکت که یامان از راه میرسه و باهاش دعوا میکنه و به حاضر میگه ایشون اصلا گولسوی نیست که داره اینجارو میفروشه و همه را بیرون میکنه. سپس با آتش دعوا میکنه که اوکان برای آروم کردن جو به آتش میگه بهتره تو بری از اینجا آتش میگه دیگه برادری به این اسم ندارین و میره. یامان اوکان به طرف کارخانه میرن.
وورال پیش آتش میره و باهاش حرف میزنه سپس بهش یه پوشه میده و میگه این تمام مدارکیه که لازمه تا دار و ندارم به نام تو بخوره! همش مال توعه ولی یه شرط داره فقط اونم این که بشی آتش باکرجی! آتش تو فکر میره. او با گونش جایی قرار میزاره و باهم حرف میزنن. آتش درد و دل میکنه و میگه که یامان چه حرف هایی بهش زده سپس به گونش میگه میخواستم حرصش بدم زجر بکشه واسه همین نرفتم دادگاه! آتش درباره اموال وورال که الان دست اونه بهش توضیح میده و در آخر میرن به کافه ای تا باهم قهوه بخورن. جمیله وقتی پیش عمر هستش برگه احضاریه دادگاه میاد که او نگاه میکنه و با تعجب میگه یعنی خودت میوفتی زندان و اموالتم مصادره میشه؟ عمر میگه به جزء این عمارت چون همش مال من نیست خواهرمم توش نقش داره جمیله استرس گرفته و حالش بد میشه. یامان و اوکان به کارخانه رسیدن و یامان حرف میزنه و ازشون میخواد تا دو شیفتی کار کنن تا عمر به زندان نیوفته…..