خلاصه داستان قسمت ۶۶ سریال ترکی یاقوت کبود + تصویر
در این مطلب از بخش فرهنگ و هنر در سایت جدولیاب خلاصه داستان قسمت ۶۶ سریال ترکی یاقوت کبود را برایتان قرار داده ایم با ما همراه باشید. سریال ترکی یاقوت کبود (Safir) با بازی ایلهان شن و اوزگه یاعیز جدیدترین سریال شبکه ATV ترکیه است. سمیح باعجی کارگردانی این سریال را برعهده دارد. این سریال ترکی از سریالهای جدید ۲۰۲۳ در ژانر عاشقانه و خانوادگی است. سمیه باغچی کارگردانی سریال را بر عهده دارد. این سریال به داستان ناپدید شدن خانواده گولسوی در جادههای خطرناک پر از آزمونهای شور، اشتیاق، انتقام و قلدری میپردازد که یک شبه تغییر میکند.ایهان شن، اوزگه یاعیز، بوراک برکای آکگول، ایپک توزجواوغلو و… از بازیگران سریال یاقوت کبود هستند. آتش گولسوی با بازی ایلهان، فرایه ییلماز با بازی اوزگه، یامان گولسوی با بازی بوراک نیز کاراکترهای اصلی سریال میباشند.
قسمت ۶۶ سریال ترکی یاقوت کبود
فرایه به یامان فکر میکنه و یاد بحث و دعواش باهاش میوفته واسه همین زنگ میزنه بهش تا باهاش حرف بزنه اما میبینه خاموشه. فرایه نگران میشه و به طرف عمارت میره تا به پنجره اتاق یامان سنگ ریزه بزنه. اوکان و هازال در حال فیلم دیدنن که هازال با دیدن فرایه تو حیاط میره پیشش و اوکان هم میره. ازش میپرسن که چیشده فرایه میگه نگران حال یامان شدم باهم کمی بحث کردیم بعد وقتی بهش زنگ زدم دیدم که گوشیش خاموشه واسه همین نگرانش شدم گفتم بیام ببینم حالش خوبه سا نه اوکان میگه اینجا نیست که وقتی رفتی خونه اونم از اینجا رفت و بهش زنگ میزنه و میگه هنوز خاموشه اون بهت خبر میدم فرایه قبول میکنه و میخواد بره که وقتی از عمارت بیرون میاد با یامان روبرو میشه و همدیگرو بغل میکنن فرایه میگه نگرانت شده بودم یامان میگه خودت گفتی از هم دور بشیم فرایه میگه من گفتم ولی نمیتونم صداتو نمیشنوه دیوونه میشم یامان از حرفاش خوشش میاد و همدیگرو می بوسند سپس فرایه میره تو اتاقش. جمیله متوجه میشه و میره پیش فرایه تا باهاش حرف بزنه.
آتش بشیر را با خودش به رستوران برده و اونجا بهش حسابی غذا میده تا بخوره. سپس بهش میگه همه چیزو شنیدم پس تو بورارو کشتی! بشیر میترسه که آتش میگه دیگه همه چیز باکرجیا دست منه! میخوام بهت یه فرصت بدم یه جورایی تشکرم هست بالاخره تو باعث شدی همه ی این ثروتها برسه دست من! میخوام دست راستم بشی ولی باید در ازاش مدارکی که نشون میده بورا پدر بچه آلیناست را بهم بدی میخوام یامانو حرص بدم بشیر قبول میکنه و میگه اون تو فلش تو اتاقمه. سپس از اونجا آتش بشیر را میبره به کلبه ای پیش وورال بشیر جا میخوره و آتش به وورال میگه قاتل پسرتو آوردم و میره. وورال شروع میکنه به حمله کردن به سمت بشیر که او مدام فریاد میزنه و طلب بخشش میکنه اما فایده نداره. گونش پیش باده رفته و او بهش میگه دیگه میتونی از اینجا بری از اونجایی که واسه کمک به من مونده بودی میگم گونش میگه نه دلیل اومدنم تو نبودی که بخوام برگردم به خاطر تو سپس درباره شخصی ازش میپرسه که روز دیدارشون بهش گفته بود ازش خوشش میاد و تنها کسیه که روبروی وورال میتونه وایسه و میگه کی آشناش میکنی باهام؟ باده میگه به موقعش ولی باید بگم از دستش نمیخوام بدم و تمام تلاشمو میکنم گونش لبخند میزنه و میره. جمیله پیش فرایه رفته و فیلمی به فرایه نشون میده که تو فیلم یامان اعتراف میکنه که بورارو کشته و میگه اگه از آلینا و یامان فاصله نگیری این فیلمو میدم دست وورال خودت میدونی چیکارش میکنه! و از اونجا میره که فرایه تا صبح گریه میکنه و نمیخوابه….