خلاصه داستان قسمت ۶۸ سریال ترکی خود کرده را تدبیر نیست + عکس

شما شاهد خلاصه داستان قسمت ۶۸ سریال ترکی خود کرده را تدبیر نیست در این مطلب از سایت جدولیاب می باشید. تا آخر این مطلب همراه ما باشید. این مجموعه به کارگردانی امره کاباکوشاک (Emre Kabakuşak) و اینجی بالابانوغلو آهیسکا (İnci Balabanoğlu Ahıska) و به نویسندگی تونا کیگی و گولبیکه اوته ساخته شده است. بازیگرانی که در این سریال ترکی نقش آفرینی کردن عبارتنداز؛Hakan Yılmaz, Selen Soyder, Eylül Tumbar, Enes Koçak, Berat Yenilmez, Sema Çeyrekbasi, Yigit Kagan Yazici, Yonca Sahinbas, Serhan Onat, Yigit Kalkavan, Hivda Zizan Alp, Çagla Boz, Sait Genay.

قسمت ۶۸ سریال ترکی خود کرده را تدبیر نیست

قسمت ۶۸ سریال ترکی خود کرده را تدبیر نیست

تورکان به دم در خانه سرکان و آلیزه میره و به سرکان میگه سرپ هنوز نیومده خونه از رفتن باباش ناراحته رفته کنار ساحل سرکان میگه باشه من می رسونمت خودم میرم پیش سرپ. سرکان میره سراغ سرپ و باهاش حرف میزنه و حالشو خوب میکنه سپس اونو می رسونن و خودشون برمیگردن سمت خونه و سرکان میگه یعنی یه روزمون بدون دردسر باشه نمیشه اصلا! آلیزه میگه مهم اینه که سرپ را صحیح و سالم رسوندیم خونه سپس سرکان میگه فردا میریم ماه عسل میای باهام دیگه نکنه نمیخوای بیای؟ آلیزه میگه چرا میام معلومه که میام سپس سریعا به صنم پیام میده که فردا حتما باید ببینمت. فردای آن روز تو کافه با صنم حرف میزنه و میگه اینو به جزء تو به کسی نمیتونم بگم من میترسم صنم میگه از چی؟ آلیزه میگه قراره بریم ماه عسل خوب ما هنوز باهم، خودت بفهم دیگه نمیتونم بگم! صنم میگه آهان از اون لحاظ خوب از چی میترسی؟ آلیزه میگه خوب سرکان اولین مردی هستش که اومده تو زندگیم حتی دستمو گرفته خودت میدونی که ولی دوست دارم که بچه دار بشم ولی میترسم مثل مامانم موقع زایمان خودم بمیرم! صنم آرومش میکنه و میگه همچین اتفاقی نمیوفته و بعد از کمی حرف زدن باهاش بغلش میکنه.

سرکان به تعمیرگاه رفته که میبینه ییلدیز همه جارو تمیز و مرتب کرده صبحانه آماده کرده و حتی عکس آلیزه را برداشته او با نبود عکس آلیزه عصبی میشه و میگه دیگه همچین کاری نمیکنی صبحانه هم با خانمم خوردم. بها و آلپ به اونجا اومدن که سرکان بهشون میگه واسه دو روز بهتون مرخصی میدم دارم میرم با آلیزه ماه عسل اونا خوشحال میشن ولی ییلدیز ناراحت و کلافه میشه. آلیزه به شیرینی فروشی پیش رفیقاش میره و میگه که داره با سرکان میره ماه عسل دوستاش خوشحال میشن و میگن خوب؟ توچه با شنیدن حرف های آلیزه میگه نکنه تو نمیخوای بری؟ آلیزه میگه وا چرا نباید بخوام با شوهرم برم ماه عسل؟ خواستم شما هم بیاین باهم خوش بگذرونیم اما آنها میگن ما اونجا چیکار داریم؟ آلیزه به عمه اش زنگ میزنه تا او برای کار نزاره بره اما اسماء بهش میگه چرا نزارم بری؟ برو خوش بگذرون من به مغازه میرسم و قطع میکنه که آلیزه استرسش بیشتر میشه. واسه اسماء بسته میاد که او با باز کردنش میبینه یه خرسه و وقتی میره بزاره تو اتاقش مسعود بهش پیام میده که نورالدین چشمش به اسم او رو گوشی اسماء میوفته و بهم میریزه صنم ازش میخواد دیگه به کار اسماء کاری نداشته باسه و ناراحتش نکنه سپس ازش قول میگیره.

مسعود با اسماء قرار گذاشته که نورالدین سریعتر میره سر قرار و با مسعود دعوا میکنه سپس میره. او برای دور کردن خواهرش از مسعود واسه اسماء بلیط برای مسافرت میگیره و بهش میده و میگه سریع برو چمدونتو جمع کن که تا ساعت پرواز چیزی نمونده اسماء اول قبول نمیکنه اما بعد مجبور میشه و میره تا چمدانشو جمع کنه. ییلدیز برای نزدیک شدن به آلیزه به شیرینی فروشی رفته و برای آلیزه داستانی از خودش میبافه که روز تولد مادرشه و مادرش فوت کرده آلیزه همدردی میکنه و باهم سر یه میز میشینن تا آلیزه آرومش کنه و کمی سبک بشه با حرف زدن باهاش. سپس به خانه میره و با سرکان به دل جاده میزنن تا ماه عسلشون شروع بشه….

بیشتر بخوانید:

خلاصه داستان قسمت اول تا آخر سریال ترکی خود کرده را تدبیر نیست + عکس

۰ ۰ آرا
امتیازدهی به مقاله

ایمیل برای اطلاع رسانی
بهم خبر بده
guest

0 نظرات
Inline Feedbacks
نمایش تمام کامنتها
دکمه بازگشت به بالا