خلاصه داستان قسمت اول تا آخر سریال ترکی خود کرده را تدبیر نیست + عکس

در این مطلب از سایت جدولیاب شما شاهد خلاصه داستان قسمت اول تا آخر سریال ترکی خود کرده را تدبیر نیست می باشید. همراه ما باشید. سریال ترکی خود کرده را تدبیر نیست ترکی یکی از جدیدترین سریال های شبکه TRT1 ترکیه است. سریال ترکی خود کرده را تدبیر نیست (Kendi Düşen Ağlamaz) یک مجموعه تلویزیونی ترکی در ژانر عاشقانه و کمدی به کارگردانی اینجی بالابان اوغلو و با بازی هاکان یلماز، سلن سویدر، انس کوچاک و ایلول تومبر است. این سریال روزهای فرد ساعت ۲۰:۰۰ از شبکه جم تیوی و یک ساعت بعد از شبکه جم تیوی پلاس پخش می شود.

سریال ترکی خود کرده را تدبیر نیست
سریال ترکی خود کرده را تدبیر نیست

خلاصه داستان سریال ترکی خود کرده را تدبیر نیست

داستان این سریال یک قصه عاشقانه و کمدی را روایت می کند. مادر آلیز در زمان بدنیا آوردنش از دنیا می رود. او دختری بسیار زیبا و بسیار خودخواه است که توسط پدرش بزرگ شده و بسیار لوس بار آمده است. آلیز متوجه ازدواج دوم پدرش می شود. این موضوع او را بسیار عصبانی می کند و او برای انتقام از پدرش تصمیم می گیرد با فردی که پدرش هرگز اجازه ازدواج با او را نمی دهد بصورت جعلی ازدواج کند. اما همه چیز طبق برنامه ریزی او پیش نخواهد رفت.


 

 

قسمت ۷۳ سریال ترکی خود کرده را تدبیر نیست
قسمت ۷۳ سریال ترکی خود کرده را تدبیر نیست

قسمت ۷۳ سریال ترکی خودکرده را تدبیر نیست

صنم از اسراء میپرسه که پول داری؟ او میگه نه صنم میگه منم پول برنداشتم که! اسراء میگه الان میخوای بگی منو دزدیدی آوردی اینجا پولم نداری؟ سپس باهمدیگه پیرمردی را میبینن که پتو دارن سپس صنم انگشتر اسراء را به اون مرد میدن و در ازاش پتو را ازش میگیرن. اسراء و صنم سر پتو باهم دعواشون میشه.….برای خواندن ادامه مطلب روی تیتر کلیک کنید.

قسمت ۷۲ سریال ترکی خود کرده را تدبیر نیست
قسمت ۷۲ سریال ترکی خود کرده را تدبیر نیست

قسمت ۷۲ سریال ترکی خودکرده را تدبیر نیست

آلیزه و سرکان چون نتونستن برن بیرون بهاء برنامه ای واسه شب تو کافه ترتیب داده. بچه ها آهنگ میخونن و شروع میمیکنن به رقصیدن. آلیزه و سرکان هم دونفری میرقصن که ییلدیز حرص میخوره. توچه در حال رقصیدنه که مادرش به اونجا میاد و از دیدن اونجا و توچه تو اون وضع جا میخوره و میگه چه وضعشه؟….برای خواندن ادامه مطلب روی تیتر کلیک کنید.

قسمت ۷۱ سریال ترکی خود کرده را تدبیر نیست

قسمت ۷۱ سریال ترکی خود کرده را تدبیر نیست

قسمت ۷۱ سریال ترکی خودکرده را تدبیر نیست

با اومدن آلیزه به دم در اتاق سرکان، ییلدیز میره پشت در و آلیزه میگه چیشده؟ صدا شنیدم سرکان میگه داشتم فیلم میدیدم حتما صدای اون بوده آخه بدون تو خوابم نمیبره سپس بعد از کمی حرف زدن آلیزه میره و سرکان با ییلدیز دعوا میکنه و میگه بره از اتاقش ییلدیز میگه آلیزه لیاقت تو رو نداره تو یکیو میخوای همونجوری که تو آلیزه رو دوست داری.….برای خواندن ادامه مطلب روی تیتر کلیک کنید.

قسمت ۷۰ سریال ترکی خود کرده را تدبیر نیست

قسمت ۷۰ سریال ترکی خودکرده را تدبیر نیست

با اومدن آلیزه به دم در اتاق سرکان، ییلدیز میره پشت در و آلیزه میگه چیشده؟ صدا شنیدم سرکان میگه داشتم فیلم میدیدم حتما صدای اون بوده آخه بدون تو خوابم نمیبره سپس بعد از کمی حرف زدن آلیزه میره و سرکان با ییلدیز دعوا میکنه و میگه بره از اتاقش ییلدیز میگه آلیزه لیاقت تو رو نداره تو یکیو میخوای همونجوری که تو آلیزه رو دوست داری.….برای خواندن ادامه مطلب روی تیتر کلیک کنید.

قسمت ۶۹ سریال ترکی خود کرده را تدبیر نیست

قسمت ۶۹ سریال ترکی خودکرده را تدبیر نیست

معجزه برای اینکه شوهرش درخواست طلاق داده حسابی خونه رو گذاشته رو سرش که همه کلافه شدن. آلیزه و سرکان وقتی به ویلا میرسن میبینن که تورکان و سرپ اونجان سرکان میفهمه که آلیزه گفته بیان و کلافه میشه. نورالدین میخواد اسماء را برسونه به فرودگاه که او میگه نمیخواد خودم میرم ۵ روز دیگه میبینمتون و میره.….برای خواندن ادامه مطلب روی تیتر کلیک کنید.

قسمت ۶۸ سریال ترکی خود کرده را تدبیر نیست

قسمت ۶۸ سریال ترکی خودکرده را تدبیر نیست

تورکان به دم در خانه سرکان و آلیزه میره و به سرکان میگه سرپ هنوز نیومده خونه از رفتن باباش ناراحته رفته کنار ساحل سرکان میگه باشه من می رسونمت خودم میرم پیش سرپ. سرکان میره سراغ سرپ و باهاش حرف میزنه و حالشو خوب میکنه سپس اونو می رسونن و خودشون برمیگردن سمت خونه و سرکان میگه یعنی….برای خواندن ادامه مطلب روی تیتر کلیک کنید.

قسمت ۶۷ سریال ترکی خود کرده را تدبیر نیست

قسمت ۶۷ سریال ترکی خودکرده را تدبیر نیست

مسعود وقتی اسماء را میرسونه به شیرینی فروشی بهش میگه من کی میتونم دوباره ببینمت؟ اسماء میگه نمیدونم هماهنگ میشیم سپس خداحافظی میکنه و میره. شب سرکان تنهایی نشسته و به حلقه اش نگاه میکنه و یاد شبی میوفته که از آلیزه خواستگاری کرده بود تو رستوران و ازش خواسته بود واقعی برای یه عمر ازدواج کنن سپس راهی میشه….برای خواندن ادامه مطلب روی تیتر کلیک کنید.

قسمت ۶۶ سریال ترکی خود کرده را تدبیر نیست
قسمت ۶۶ سریال ترکی خود کرده را تدبیر نیست

قسمت ۶۶ سریال ترکی خودکرده را تدبیر نیست

دخترها تو خونه حرص میخورن پس چرا خبری از پسرها نیست؟ تا الان باید حداقل عصبانی میشدن زنگ میزنن! دنیز میگه نکنه دارن تدارکات خوشگذرونیشونو آماده میکنن! آلیزه عصبی میشه من اونجارو رو سرشون خالی میکنم! بعد از چند دقیقه سرکان زنگ میزنه یه آلیزه که توچه از قصد صدای ضبطو زیاد میکنه….برای خواندن ادامه مطلب روی تیتر کلیک کنید.

قسمت ۶۵ سریال ترکی خود کرده را تدبیر نیست
قسمت ۶۵ سریال ترکی خود کرده را تدبیر نیست

قسمت ۶۵ سریال ترکی خودکرده را تدبیر نیست

سرکان به آلیزه میگه میدونستم آلیزه جا میخوره و میگه چی؟ سرکان میگه میدونم و یادش میاد که قبل از امضاء کردن قرارداد تارخ خودش بهش گفته بود که مسعوده و ماجرارو واسش تعریف کرده بود، سرکان وقتی فهمیده بود عصبی شد و ازش میخواد از اونجا بره که مسعود واسش تعریف میکنه از اون زمان ها که چرا همچین کاری کرده….برای خواندن ادامه مطلب روی تیتر کلیک کنید.

قسمت ۶۴ سریال ترکی خود کرده را تدبیر نیست
قسمت ۶۴ سریال ترکی خود کرده را تدبیر نیست

قسمت ۶۴ سریال ترکی خودکرده را تدبیر نیست

آلیزه برای عقب انداختن کار سرکان به تعمیرگاه میره و با تعریف کردن داستان هایی از محله سر بهاء و سرپ را گرم میکنه که در آخر سرکان آلیزه را از اونجا بیرون میکنه تا به کارشون برسن. خیری آفتابه را از تو دکور درمیاره و بهشون نشون میده که معجزه میگه این جلوی چشممون بود نفهمیدیم؟.….برای خواندن ادامه مطلب روی تیتر کلیک کنید.

قسمت ۶۳ سریال ترکی خود کرده را تدبیر نیست
قسمت ۶۳ سریال ترکی خود کرده را تدبیر نیست

قسمت ۶۳ سریال ترکی خودکرده را تدبیر نیست

معجزه از نوری پدرش میشنوه که یه آفتابه عتیقه داشته و قیمتی بوده به خاطر همین جایی مخفیش کرده معجزه ازش میخواد تا فکر کنه کجا مخفیش کرده بعد از کمی تلاش کردن نوری میگه نقشه شو کشیدم سپس بهش نشون میده که معجزه میگه این که حیاط پشتی خونه خودمونه! او حسابی خوشحال میشه سپس میره تو حیاط پشتی و شروع میکنه.….برای خواندن ادامه مطلب روی تیتر کلیک کنید.

قسمت ۶۲ سریال ترکی خود کرده را تدبیر نیست
قسمت ۶۲ سریال ترکی خود کرده را تدبیر نیست

قسمت ۶۲ سریال ترکی خودکرده را تدبیر نیست

آلیزه به بهونه کار داشتن از شرکت بیرون میزنه و با خودش میگه من باید برم همه چیزو به سرکان بگم دیگه چیزی از سرکان پنهان نمیکنم وقتی به اونجا میره تارخ را اونجا میبینه و میگه اتفاقا خوب شد که شما هم هستین چون شما هم بشنوین بد نیست تارخ جا میخوره. سرکان میگه بزار اول من خبر خودمو بدم دارم پروژه مو استارت میزنم.….برای خواندن ادامه مطلب روی تیتر کلیک کنید.

قسمت ۶۱ سریال ترکی خود کرده را تدبیر نیست

قسمت ۶۱ سریال ترکی خودکرده را تدبیر نیست

تارخ به سرویس رفته و اونجا فکر میکنه تا چجوری از این مخمصه بیرون بیاد و به بشیر دستیارش زنگ میزنه. بشیر به اسماء زنگ میزنه و میگه که به قنادی دزد زده سریعا بیاین اینجا اسماء شوکه شده و با خانواده اش به اونجا میرن. تارخ بیرون میاد و میگه چیشد یهو؟ هم رفتن! سرکان میگه ماجرارو که تارخ میگه.….برای خواندن ادامه مطلب روی تیتر کلیک کنید.

قسمت ۶۰ سریال ترکی خود کرده را تدبیر نیست
قسمت ۶۰ سریال ترکی خود کرده را تدبیر نیست

قسمت ۶۰ سریال ترکی خودکرده را تدبیر نیست

نورالدین از بازداشتگاه آزاد شده و خبر میدن بهش که هتل پلمپ شده او شوکه میشه و بعد از چند دقیقه به آلیزه زنگ میزنه و خبر میده که او با سرکان سریعا به اونجا میرن. وقتی آلیزه و سرکان به اونجا میرن و آلیزه نیگه من به دوستام خبر میدم ک همه هتل نرن صنم میگه منم به همه پرسنل خبر دادم فقط به آشپز دسترسی نداشتم !.….برای خواندن ادامه مطلب روی تیتر کلیک کنید.

قسمت ۵۹ سریال ترکی خود کرده را تدبیر نیست
قسمت ۵۹ سریال ترکی خود کرده را تدبیر نیست

قسمت ۵۹ سریال ترکی خودکرده را تدبیر نیست

سرکان به آلیزه میگه باورم نمیشه این کارو کردی! آلیزه میخواد واسش توضیح بده ولی سرکان میگه ممنونم ولی صدقه تون باشه واسه خودتون و میره. نورالدین از این حرفش عصبی میشه و آلیزه دنبال سرکان میره. آنها باهم بحث میکنن و تو خونه آلیزه بهش میگه میخواستم بهت خوبی کنم ببین چقدر بزرگش کردی!.….برای خواندن ادامه مطلب روی تیتر کلیک کنید.

قسمت ۵۸ سریال ترکی خود کرده را تدبیر نیست
قسمت ۵۸ سریال ترکی خود کرده را تدبیر نیست

قسمت ۵۸ سریال ترکی خودکرده را تدبیر نیست

قدیر و تورکان تصمیم گرفتن که هرجور شده صنم و نورالدینو را آشتی بدن تورکان به صنم زنگ میرنه تا کوتاه بیاد و ببینه مزه دهنش چجوریه که متوجه میشه خیلی از دستش عصبیه و مثل انبار باروته. بعد از قطع تماس خیری داد میزنه که تلویزیون چش شده؟ اونا میگن وای تلویزیون! و سریعا میرن.….برای خواندن ادامه مطلب روی تیتر کلیک کنید.

قسمت ۵۷ سریال ترکی خود کرده را تدبیر نیست
قسمت ۵۷ سریال ترکی خود کرده را تدبیر نیست

قسمت ۵۷ سریال ترکی خودکرده را تدبیر نیست

آلیزه از سرکان میپرسه که پول اینارو از کجا آوردی؟ او از جواب دادن طفره میره و در آخر میگه که کار جدید پیدا کردم قرارداد بستیم اینم پول اولیشه آلیزه میگه این چه کاریه؟ سپس آلیزه ازش میخواد تا برن موتورشو ببینن و درباره کارش بگه بهش که سرکان میگه نه الان نمیشه هنوز خوب نشدی!….برای خواندن ادامه مطلب روی تیتر کلیک کنید.

قسمت ۵۶ سریال ترکی خود کرده را تدبیر نیست
قسمت ۵۶ سریال ترکی خود کرده را تدبیر نیست

قسمت ۵۶ سریال ترکی خودکرده را تدبیر نیست

آلیزه به هوش میاد و خودشو تو بیمارستان میبینه او میپرسه کی منو آورد؟ پرستار میگه پدرت و شوهرت، بیرون منتظرن. نورالدین با سرکان بیرون از اتاق دعوا میکنه و میگه فقط دعا کن اتفاقی واسش نیوفته وگرنه من میدونم و تو! دکتر میاد و میگه حالش خوبه و به هوش اومده الان میخواد پدرشو ببینه، نورالدین به داخل میره و حالشو میپرسه….برای خواندن ادامه مطلب روی تیتر کلیک کنید.

<div class=

قسمت ۵۵ سریال ترکی خودکرده را تدبیر نیستمعجزه به خانه میره که به قدیر بگه بابا گم شده اما پدرشو اونجا میبینه و جا میخوره. خیری اونو دزد میدونه و میگه داشت منو میدزدید میبرد جایی به اسم دفترخونه یه چیزی تو این مایه ها قدیر میگه دفترخونه واسه چی؟ معجزه میگه نه بابا دفترخونه چیه دیگه و بحثو عوض میکنه. سراپ در حال بادکنک باد کردنه….برای خواندن ادامه مطلب روی تیتر کلیک کنید.

قسمت ۵۴ سریال ترکی خود کرده را تدبیر نیست

قسمت ۵۴ سریال ترکی خودکرده را تدبیر نیست

بعد از مراسم عروسی وقتی نورالدین و صنم به خانه میرن نورالدین بهش میگه اینجوری نمیشه باید تو بغلم من وارد این خونه بشی! سپس وقتی می‌خواست صنم را بلند کنه کمرش می‌گیره و صنم از اسما و بیگه کمک می‌گیره تا او را به سالن ببرند. اسما به کمر نورالدین شل کننده عضلات می‌زنه که او بهش حساسیت داره….برای خواندن ادامه مطلب روی تیتر کلیک کنید.

قسمت ۵۳ سریال ترکی خود کرده را تدبیر نیست
قسمت ۵۳ سریال ترکی خود کرده را تدبیر نیست

قسمت ۵۳ سریال ترکی خودکرده را تدبیر نیست

سرکان برمیگرده که آلیزه بهش میگه میدونستم بیداری سپس باهمدیگه حرف میزنن و آلیزه ازش معذرت خواهی میکنه. آنها باهم کل کل میکنن که زنگ در خانه زده میشه و اونا تعجب میکنن که تو اون موقع شب کی میتونه باشه آنها با باز کردن در با پلیس روبرو میشن که بهشون میگن گزارش اجناس تاریخی دادن و باید بگردیم خونه رو….برای خواندن ادامه مطلب روی تیتر کلیک کنید.

قسمت ۵۲ سریال ترکی خود کرده را تدبیر نیست
قسمت ۵۲ سریال ترکی خود کرده را تدبیر نیست

قسمت ۵۲ سریال ترکی خودکرده را تدبیر نیست

آلیزه به کمک تورکان ناهار مفصلی درست کرده که سرکان وقتی به خانه میره باور نمیکنه که اون غذاهارو آلیزه درست کرده که آلیزه میگه میتونی خودت بخوری تا بفهمی سرکان با خوردن دلمه متوجه میشه که دست پخت خانگیه آلیزه میگه یکم از مامان تورکان کمک گرفتم ولی یکم سرکان میگه قبول هنوز شروع نکردن به غذا خوردن….برای خواندن ادامه مطلب روی تیتر کلیک کنید.

قسمت ۵۱ سریال ترکی خود کرده را تدبیر نیست
قسمت ۵۱ سریال ترکی خود کرده را تدبیر نیست

قسمت ۵۱ سریال ترکی خودکرده را تدبیر نیست

سرکان و آلیزه وقتی به خانه باهم برمیگردن به همشون میگن که دارن میرن سر خونه زندگی خودشون و سرکان خونه خریده همگی جا میخورن و خوشحال میشن اما سراپ هم به خاطر رفتن سرکان ناراحت میشه و از این خبر جا میخوره سپس غر میزنه. دوست های آلیزه و سرکان اومدن و همگی در حال تمیز کردن خونه و چیدن وسایل هستن.….برای خواندن ادامه مطلب روی تیتر کلیک کنید.

قسمت ۵۰ سریال ترکی خود کرده را تدبیر نیست
قسمت ۵۰ سریال ترکی خود کرده را تدبیر نیست

قسمت ۵۰ سریال ترکی خودکرده را تدبیر نیست

آلیزه وقتی میشنوه که قدیر میگه من شاهد میشم که تو یه جلسه از هم جدا بشین اول کمی جا میخوره چون ته دلش نمیخواد جدا بشه از سرکان ولی به خاطر غرورش با قاطعیت میگه باشه حالا که ماجرارو میدونین که به خاطر چی اومدم اینجا پس هرچی زودتر این اتفاق بیوفته خیلی بهتره سرکان یا کلافگی آلیزه را صدا میکنه….برای خواندن ادامه مطلب روی تیتر کلیک کنید.

قسمت ۴۹ سریال ترکی خود کرده را تدبیر نیست

قسمت ۴۹ سریال ترکی خودکرده را تدبیر نیست

خانواده سرکان وقتی متوجه میشن که معجزه خواهر قدیر و عمه بچه ها داره میاد اونجا، همه استرس میگیرن و بهم میریزن و میگن این دوباره داره میاد منو بریزه بهم! تورکان ازش میخواد تا از ماجرای آلیزه و سرکان بهش چیزی نگن چون اینجوری معلوم نیست چه بلایی سر آلیزه میاره سراپ خوشحال میشه و میگه همینه.….برای خواندن ادامه مطلب روی تیتر کلیک کنید.

قسمت ۴۸ سریال ترکی خود کرده را تدبیر نیست
قسمت ۴۸ سریال ترکی خود کرده را تدبیر نیست

قسمت ۴۸ سریال ترکی خودکرده را تدبیر نیست

بهاء شروع میکنه با عصبانیت از کار آلیزه به بچه ها و دوستاش گفتن که آلیزه و سرکان به اونجا میان توچه ازش میخواد دیگه چیزی نگه اما بهاء ادامه میده که آلیزه بهش میگه خوب میگفتی! بهاء میگه حرفامو میشنوی؟ آلیزه میگه انقدری نزدیکم که بشنوم بهاء میگه پس دورشو انقدری از من و دوستم دورشو که چیزی نشنوی!.….برای خواندن ادامه مطلب روی تیتر کلیک کنید.

قسمت ۴۷ سریال ترکی خود کرده را تدبیر نیست
قسمت ۴۷ سریال ترکی خود کرده را تدبیر نیست

قسمت ۴۷ سریال ترکی خودکرده را تدبیر نیست

بهاء که سعی میکنه جلوی ویراژ دادن عمو نورالدین با موتورو جلوی هتل بگیره آخر با موتور تصادف میکنه و همه با ترس بالا سرش میرن و سریعا به اورژانس زنگ میزنن. سراپ به خانه برگشته و برای طبیعی جلوه دادن خودش میره به اتاق آلیزه و تمام وسایلشو جمع میکنه تورکان سعی میکنه جلوشو بگیره ولی موفق نمیشه.….برای خواندن ادامه مطلب روی تیتر کلیک کنید.

قسمت ۴۶ سریال ترکی خود کرده را تدبیر نیست
قسمت ۴۶ سریال ترکی خود کرده را تدبیر نیست

قسمت ۴۶ سریال ترکی خودکرده را تدبیر نیست

عادل با یه دسته گل میره سراغ سراپ و بهش پیشنهاد میده تا برن کافه و باهم حرف بزنن سراپ اول لبخند میزنه و دسته گلو میگیره سپس شروع میکنه به زدنش و گلو تو سرش پر پر میکنه و میگه مارو بدبخت کردی! که عادل از اونجا میره. خیری وقتی از قدیر میفهمه آلیزه واسه همیشه رفته عصبی میشه و میگه معلوم نیست سرکان چیکار کرده….برای خواندن ادامه مطلب روی تیتر کلیک کنید.

قسمت ۴۵ سریال ترکی خود کرده را تدبیر نیست
قسمت ۴۵ سریال ترکی خود کرده را تدبیر نیست

قسمت ۴۵ سریال ترکی خودکرده را تدبیر نیست

آلیزه اول از پدرش تو فیلم تعریف میکنه که همیشه پشتش بوده سپس از شوهر خوشتیپش تعریف میکنه سپس جلوی همه تو فیلم میگه که اونا باهم دست به یکی کرده بودن که به روش پدرم منو ادب کنن و با بشه سرکان اومده بود تو زندگیم همگی شوکه میشن که آلیزه تو فیلم به سرکان میگه یادته گفتی فردا اولین روز جدید زندگیمونه؟….برای خواندن ادامه مطلب روی تیتر کلیک کنید.

قسمت ۴۴ سریال ترکی خود کرده را تدبیر نیست
قسمت ۴۴ سریال ترکی خود کرده را تدبیر نیست

قسمت ۴۴ سریال ترکی خودکرده را تدبیر نیست

نورالدین آلیزه را با خودش میبره و میگه فردا عروسیه دخترو باید از خونه پدرش ببرین دیگه سپس میرن. تو خونه نورالدین و اسماء به آلیزه میگه که چطوره امشب فیلم ببینیم؟ پاپ کورن هم درست میکنیم نظرت چیه؟ او قبول میکنه و میره تا لباساشو عوض کنه. تو کان به اتاق سرکان رفته و باهاش حرف میزنه و بهش بقچه ای که واسش آماده کرده بود….برای خواندن ادامه مطلب روی تیتر کلیک کنید.

قسمت ۴۳ سریال ترکی خود کرده را تدبیر نیست
قسمت ۴۳ سریال ترکی خود کرده را تدبیر نیست

قسمت ۴۳ سریال

اسماء و سراپ برای خرید کیفت عروسی رفتن به یک مغازه که اسماء اصلا خوشش نمیاد و باهم بحث میکنن سراپ اعتنایی نمیکنه و میگه گیفتو سمت داماد میگیره و ما از همین خوشم اومده و سفارش میده. سرکان و آلیزه با توچه و بهاء تو کمپی که عادل اونجا بود شرکت میکنن و استاد میگه چشماشونو ببندن و به خشم درونشون فکر کنن….برای خواندن ادامه مطلب روی تیتر کلیک کنید.

قسمت ۴۲ سریال ترکی خود کرده را تدبیر نیست
قسمت ۴۲ سریال ترکی خود کرده را تدبیر نیست

قسمت ۴۲ سریال

رضوان صندوقی می‌آورد که توش پر از عکس‌های خانوادگیه سرکان حاضر نیست به اون عکس‌ها نگاه کنه سپس او پتویی بافتنی به آلیزه میده و میگه هر طبقه از این پتو رو یکی از زنهای خاندان ما بافته الان این متعلق به توئه او خوشحال می‌شه سپس به توچه زنگ می‌زنه و میگه کاری جز صبر کردن نمی‌تونه بکنه چون هنوز ابلاغیه نیومده.….برای خواندن ادامه مطلب روی تیتر کلیک کنید.

قسمت ۴۱ سریال ترکی خود کرده را تدبیر نیست
قسمت ۴۱ سریال ترکی خود کرده را تدبیر نیست

قسمت ۴۱ سریال

صنم از آلیزه میخواد تا باهم یکم حرف بزنن. او که از احظاریه فهمیده طلاقش جدی شده باهاش دعوا میکنه و میگه واقعا فکر اینجاشو نکرده بودی؟ آلیزه میگه نه قرار نبود نامه رو بده به دادگاه قرار بود الکی باشه ولی جدی گرفته قصیه رو. خودم قبل از اینکه کسی چیزی بفهمه حل میکنم نمیزارم سرکان بفهمه صنم میگه باشه.….برای خواندن ادامه مطلب روی تیتر کلیک کنید.

قسمت ۴۰ سریال ترکی خود کرده را تدبیر نیست
قسمت ۴۰ سریال ترکی خود کرده را تدبیر نیست

قسمت ۴۰ سریال

آلیزه و سرکان برای طبیعی کردن جلوی خیری و رضوان و سراپ باهمدیگه کمی بحث میکنن سپس بعد از خوردن چای عصبانیتشو بیشتر میشه و از خونه بیرون میرن سراپ به رضوان و خیری میگه چیشد؟ اینا که بیشتر عصبانی شدن! اونا میگن نمیدونیم والا چرا اینجوری شد! سرکان بیرون از خونه به آلیزه میگه بسه دیگه آلیزه میگه چیو بسه؟.….برای خواندن ادامه مطلب روی تیتر کلیک کنید.

قسمت ۳۹ سریال ترکی خود کرده را تدبیر نیست
قسمت ۳۹ سریال ترکی خود کرده را تدبیر نیست

قسمت ۳۹ سریال

آلیزه به اتاقش رفته و پنهانی با سرکان در حال تلفن صحبت کردنه سرکان ابراز دلتنگی می‌کنه و بهش میگه بیا واقعیتو بگیم برگرد خونه اما آلیزه میگه باید چند روزی صبر کنیم. اسما متوجه میشه که آلیزه پنهانی در حال غذا خوردنه در حالی که خودشو داغون جلوه می‌داد که غذا از گلوش پایین نمیره سپس باهاش صحبت می‌کنه.….برای خواندن ادامه مطلب روی تیتر کلیک کنید.

قسمت ۳۸ سریال ترکی خود کرده را تدبیر نیست
قسمت ۳۸ سریال ترکی خود کرده را تدبیر نیست

قسمت ۳۸ سریال

آلیزه که منتظر تا اونا حرفشونو بزنن که بفهمه ماجرا چیه بهاء و توچه از راه میرسن و توچه الیزه را صدا میزنه تا ماجرارو بهش بگه که بهاء با کتاب میزنه تو سر توچه و او بیهوش میشه و روی زمین میوفته اونا وقتی به اونجا میرن توچه را بیهوش رو زمین میبینن و جا میخورن. بعد از مدتی توچه به هوش میاد که نورالدین میخواد از فرصت استفاده کنه.….برای خواندن ادامه مطلب روی تیتر کلیک کنید.

قسمت ۳۷ سریال ترکی خود کرده را تدبیر نیست
قسمت ۳۷ سریال ترکی خود کرده را تدبیر نیست

قسمت ۳۷ سریال

سرکان آلیزه را به مکانی برده و میگه قبلا وقتی دلم میگرفت به اینجا پناه میبردم ولی الان دیگه پناهگاه پیشمه. آلیزه قند تو دلش آب میشه و ازش میخواد که کمی کوتاه بیاد و مادرشو درک کنه اما سرکان با دلخوری از مادرش حرف میزنه و در آخر میگه نمیتونه ببخشتش. سرکان آلیزه را به خانه میرسونه و خودش میره گاراج تا اونجا بخوابه.….برای خواندن ادامه مطلب روی تیتر کلیک کنید.

قسمت ۳۶ سریال ترکی خود کرده را تدبیر نیست
قسمت ۳۶ سریال ترکی خود کرده را تدبیر نیست

قسمت ۳۶ سریال

آلیزه و سرکان به خانه صنم میرن تا ببینن سرپ اونجاست یا نه اما صنم میگه نه اینجا نیست! آنها با کلافگی میرن و سرکان به خودش میگه تو کجایی پسر کجایی؟ دنیز میره پیش آلپ و میگه تو چته؟ خوب نیستی انگار! او میگه نه بابام همه چیزو میخواد کنترل کنه حتی من و زندگیمو ولی من میخوام خودم واسه خودم تصمیم بگیرم و راهمو پیدا کنم….برای خواندن ادامه مطلب روی تیتر کلیک کنید.

قسمت ۳۵ سریال ترکی خود کرده را تدبیر نیست
قسمت ۳۵ سریال ترکی خود کرده را تدبیر نیست

قسمت ۳۵ سریال

نورالدین وقتی با سرکان حرف میزنه و میگه اگه قدیر بیاد و به آلیزه ماجرارو بگه او اصلا منو نمیبخشه آلیزه به اونجا میاد و میگه تو چیکار کردی که اگه من بفهمم دیگه نمیبخشمت؟ آنها موضوعو عوض میکنن سپس میگن از بیرون یه صدایی میاد بریم ببینیم چیشده. آنها بیرون میرن و نورالدین با دیدن قدیر میره پیشش و سعی میکنه جلوشو بگیره….برای خواندن ادامه مطلب روی تیتر کلیک کنید.

 

قسمت ۳۴ سریال ترکی خود کرده را تدبیر نیست
قسمت ۳۴ سریال ترکی خود کرده را تدبیر نیست

قسمت ۳۴ سریال

نورالدین و صنم سراغ صالح دوست نورالدین و خانواده اش تو غذاخوری میرن و ازشون دعوت میکنن برای مراسم حنابندان آنها با خوشحالی قبول میکنن. تو اتاق سرکان و آلیزه دنبال سنجاق سینه ای که رضوان بهشون داده بود میگردن اما پیدا نمیکنن که سرکان میگه حنابندان نزدیکه و سنجاق سینه نیست!….برای خواندن ادامه مطلب روی تیتر کلیک کنید.

قسمت ۳۳ سریال ترکی خود کرده را تدبیر نیست
قسمت ۳۳ سریال ترکی خود کرده را تدبیر نیست

قسمت ۳۳ سریال

بچه‌ها تو هتل توی حیاط جمع شدن و بهاءالدین شعبده بازی میکنه اما اونجوری که میخواست پیش نمیره و همه میرن سر کارهای خودشون. اسما با سراپ قرار گذاشته و باهم صحبت میکنن سراپ به اسما میگه انگاری تو یه چیزیت هست نمیگی! اسما میگه نه بابا خوبم سپس سراپ باهاش درد و دل میکنه و از این میترسه که دوباره مادرش ولشون کنه بره.….برای خواندن ادامه مطلب روی تیتر کلیک کنید.

قسمت ۳۲ سریال ترکی خود کرده را تدبیر نیست
قسمت ۳۲ سریال ترکی خود کرده را تدبیر نیست

قسمت ۳۲ سریال

آلیزه به دوستاش مسگه خوب دیگه تا اتفاقی نیوفتاده برین دیگه آنها از اونجا میرن. قدیر تو حیاط با عصبانیت بانورالدین و صنم حرف میزنه و میگه قرار بود آرامش خانواده مو بهم نزنی و نگردی دنبال تورکان گفتم بهم بزنیآرامشتو بهم میزنم! حالا نه تنها پیداش نکردی تو هتلم بهش کار دادی؟ صنم میگه اون کار من بوده نورالدین خبرنداشت..….برای خواندن ادامه مطلب روی تیتر کلیک کنید.

قسمت ۳۱ سریال ترکی خود کرده را تدبیر نیست
قسمت ۳۱ سریال ترکی خود کرده را تدبیر نیست

قسمت ۳۱ سریال

خانواده سرکان با آلیزه به بهاءالدین میگن خیری و رضوان را ببرن پیش خاله حوریه و وقتی بهش گفتن، بیارنشون خونه نورالدین بهاءالدین قبول میکنه. آلیزه با تماس تصویری به دوستاش تو هتل میگه که امشب خواستگاریشه اونا جا میخورن و میگن چی؟.….برای خواندن ادامه مطلب روی تیتر کلیک کنید.

قسمت ۳۰ سریال ترکی خود کرده را تدبیر نیست
قسمت ۳۰ سریال ترکی خود کرده را تدبیر نیست

قسمت ۳۰ سریال

آلیزه به پدرش زنگ میزنه و میگه باید حرف بزنیم نورالدین میگه درباره تورکان خانم؟ او تایید میکنه که نورالدین میگه باشه بهت خبر میدم کی ببینیم همو. بعد از قطع آلیزه سرکان زنگ میزنه و میگه آلیزه را هتل رسوندم میام اونجا باید حرف بزنیم نورالدین قبول میکنه. تورکان به سرپ میگه من امروز میخوام برم با پدرت حرف بزنم سرپ خوشحال میشه.….برای خواندن ادامه مطلب روی تیتر کلیک کنید.

قسمت ۲۹ سریال ترکی خود کرده را تدبیر نیست
قسمت ۲۹ سریال ترکی خود کرده را تدبیر نیست

قسمت ۲۹ سریال

سرکان بقیه را خبر میکنه و با بچه ها سریعا آلیزه را به طرف بیمارستان میبرن. آلپ به صنم خبر میده و صنم سریعا به نورالدین زنگ میزنه و میگه نترسیا چیز خاصی نیست آلیزه از حال رفته و دارن میبرنش بیمارستان نورالدین ترسیده و سریعا با اهالی خانه به طرف بیمارستان راهی میشن.….برای خواندن ادامه مطلب روی تیتر کلیک کنید.

قسمت ۲۸ سریال ترکی خود کرده را تدبیر نیست
قسمت ۲۸ سریال ترکی خود کرده را تدبیر نیست

قسمت ۲۸ سریال

توچه با گوشیش لایو میگیره و از سرکان که هیزم میشکنه فیلم میگیره که توچه بهش میگه خیلی داری لایک میخوریا و از تعریف دخترا میگه که آلیزه حسادت میکنه و با سرکان هم بحث میکنه. هازال به اونجا میاد و میگه اینارو ول کنین بیاین والیبال بازی کنیم. تورکان از سرپ خواهش میکنه که دیگه دنبال پدرش نره خودش هروقت موقعش شد….برای خواندن ادامه مطلب روی تیتر کلیک کنید.

قسمت ۲۷ سریال ترکی خود کرده را تدبیر نیست
قسمت ۲۷ سریال ترکی خود کرده را تدبیر نیست

قسمت ۲۷ سریال

آلیزه با دوستاش حرف میزنه و میگه بیاین بگین حالا چیکار کنم چجوری میتونم یه درس درست حسابی به این شوهر کله پوکم بدم؟ تا بفهمه که نباید اینجوری با من رفتار کنه! توچه بهش میگه خودت باعثش شدی با همه چیزش کنار اومدی اونم فکر کرده که همه جوره تو هستی و از وجودت تو زندگیش مطمئنه….برای خواندن ادامه مطلب روی تیتر کلیک کنید.

قسمت ۲۶ سریال ترکی خود کرده را تدبیر نیست
قسمت ۲۶ سریال ترکی خود کرده را تدبیر نیست

قسمت ۲۶ سریال

بهار وقتی میبینه سرکان و آلیزه دست تو دست هم هستن حسادت میکنه و میره جلو از قصد میگه کلیدشو گم کردم امکان داره تو گاراژت دیشب افتاده باشه؟ آلیزه جا میخوره که بهار میگه انگاری نمیدونستی ببخشید! آلیزه میگه نه جونم میدونستم ما زن و شوهریم مگه میشه چیزیو از هم مخفی کنیم؟.….برای خواندن ادامه مطلب روی تیتر کلیک کنید.

قسمت ۲۵ سریال ترکی خود کرده را تدبیر نیست
قسمت ۲۵ سریال ترکی خود کرده را تدبیر نیست

قسمت ۲۵ سریال

صبح سر میز صبحانه آلیزه با طعنه از سرکان میپرسه که دیشب کجا بوده اما سرکان جواب سربالا میده و آلیزه از قصد چای میریزه روش و میسوزه. وقتی سرکان میخواد بره هتل سراپ میره پیشش و باهاش حرف میزنه تا بره به پدرش تبریک بگه واسه ماشین که سرکان میگه مبارکتون باشه و بحث مامانشون کشیده میشه وسط که سرکان عصبی میشه.….برای خواندن ادامه مطلب روی تیتر کلیک کنید.

قسمت ۲۴ سریال ترکی خود کرده را تدبیر نیست
قسمت ۲۴ سریال ترکی خود کرده را تدبیر نیست

قسمت ۲۴ سریال

سرکان موقع رفتن از خانه بهار اونو میبینه و میره پیشش اما سرکان با بی اعتنایی میخواد بره که بهار ازش میخواد اینجوری نکنه و بهار اونو بخشیده اونم ببخشتش سرکان وقتی اصرارشو میبینه میگه باشه چون آلیزه بخشیدتت منم میبخشم بهار خوشحال میشه. سراپ رفته به خانه نورالدین و به اسما میگه ازت به سوال دارم….برای خواندن ادامه مطلب روی تیتر کلیک کنید.

قسمت ۲۳ سریال ترکی خود کرده را تدبیر نیست
قسمت ۲۳ سریال ترکی خود کرده را تدبیر نیست

قسمت ۲۳ سریال

صنم یکدفعه میگه ای بابا برین بیرون من کار دارم نمیتونین هروقت خواستین بیاین تو اتاقم! اونا جا میخورن از این رفتار و میگن چیشد الان؟ آلیزه میگه ببین این هنوز با بابام ازدواج نکرده اینجوری میکنه ببین زنش بشه دیگه چیکار میکنه! صنم یکیو میفرسته تا تورکان و پسرش را به یه اتاق خالی تو هتل ببرن که تا اطلاع ثانویه اونجا بمونن.….برای خواندن ادامه مطلب روی تیتر کلیک کنید.

قسمت ۲۲ سریال ترکی خود کرده را تدبیر نیست
قسمت ۲۲ سریال ترکی خود کرده را تدبیر نیست

قسمت ۲۲ سریال

آلیزه پیش دوستاش میره و میگه وقتی اتحاد مردونه وسط باشه نم پس نمیدن! توچه میگه خوب یعنی چی؟ آلیزه میگه ما میخوایم بریم پارتی ولی یه مشکل هست که جاشو نمیدونیم! سپس از توچه میخوان تا از طریق بهاء الدین بفهمه او اول مخالفت میکنه اما با اصرار اونا میگه. اسرا موقع رفتن از خونه پدر سرکان به رضوان و خیری میگه….برای خواندن ادامه مطلب روی تیتر کلیک کنید.

قسمت ۲۱ سریال ترکی خود کرده را تدبیر نیست
قسمت ۲۱ سریال ترکی خود کرده را تدبیر نیست

قسمت ۲۱ سریال

پدربزرگ سرکان به همه میگه که زن قدیر تورکان را دیده همگی جا میخورن و سرکان بهم میریزه و میره آلیزه پیشش میره و سعی میکنه باهاش حرف بزنه و ببینه که نظرش چیه از اینکه مادرشو دیدن خوشحال شده یا نه اما سرکان حرفو میپیچونه و در آخر میگه بس کن دیگه به چیزی که بهت مربوط نیست دخالت نکن….برای خواندن ادامه مطلب روی تیتر کلیک کنید.

قسمت ۲۰ سریال ترکی خود کرده را تدبیر نیست
قسمت ۲۰ سریال ترکی خود کرده را تدبیر نیست

قسمت ۲۰ سریال

آلیزه با سرکان به خاطر خراب کردن نقشه اش دعوا میکنه و میگه واسه این کمک کردی بهشون که میدونستی اگه ازدواج کنن از شر من خلاص میشی آره؟ سرکان سکوت میکنه که او با گربه از اونجا میره. خیری حلقه های نوالدین و صنم را تو انگشتشون میندازه و میخواد ربان را ببرد که تورکان را تو لباس خدمه میبینه….برای خواندن ادامه مطلب روی تیتر کلیک کنید.

قسمت ۱۹ سریال ترکی خود کرده را تدبیر نیست
قسمت ۱۹ سریال ترکی خود کرده را تدبیر نیست

قسمت ۱۹ سریال

آلیزه که قبول کرده تو کارهای عروسی به پدرش و صنم کمک کنه به خودش میگه میدونم چیکار کنم هیچکی به اون مجلس نمیاد! و کارت های دعوت میندازه تو سطل آشغال و سرکان پشت سرش میره برمیداره. سرکان میره به اتاق صنم تو هتل و بهش میگه که آلیزه میخواد عروسیو بهم بزنه صنم میگه چرا اومدی به من میگی؟….برای خواندن ادامه مطلب روی تیتر کلیک کنید.

قسمت ۱۸ سریال ترکی خود کرده را تدبیر نیست
قسمت ۱۸ سریال ترکی خود کرده را تدبیر نیست

قسمت ۱۸ سریال

شب سرکان به حرف های آلیزه فکر میکنه و به خاطر دروغش به آلیزه عذاب وجدان داره. فردای آن روز سر میز صبحانه سراپ و آلیزه در حال کل کل کردنن که قدیر حاضر شده و میاد و نظر اونارو برای تیپ روز اول کاریش میپرسه که همه میگن خوشتیپ شده سرکان از آلیزه فرار میکنه و صبحانه ای که آماده کرده نمیخوره و میره قدیر میگه….برای خواندن ادامه مطلب روی تیتر کلیک کنید.

قسمت ۱۷ سریال ترکی خود کرده را تدبیر نیست
قسمت ۱۷ سریال ترکی خود کرده را تدبیر نیست

قسمت ۱۷ سریال

آلیزه به سرکان میگه چرا حرف نمیزنی؟ میگم امکان داره بابام از قبل خانواده شمارو بشناسه؟ سرکان میگه نه بابا وگرنه ماهم میدونستیم دیگه! آلیزه میره از قدیر اینا بپرسه که جواب سربالا میدن و آلیزه جوابشو نمیگیره اسما بدون هیچ حرفی از اونجا میره که همه جا میخورن.….برای خواندن ادامه مطلب روی تیتر کلیک کنید.

قسمت ۱۶ سریال ترکی خود کرده را تدبیر نیست
قسمت ۱۶ سریال ترکی خود کرده را تدبیر نیست

قسمت ۱۶ سریال

آلیزه میره پیش سرکان و میگه باید هرجور شده بابا قدیر به این مراسم بره واسش خوبه سرکان هم میگه منم همینه عقیده ام ولی قبول نمیکنه میشناسمش آلیزه میگه من یه نقشه دارم و میرن از گوشی قدیر پیام میدن به کسی که اونو دعوت کرده بود به مراسم افتتاحیه آتش نشانی و خبر میدن که میره.….برای خواندن ادامه مطلب روی تیتر کلیک کنید.

قسمت ۱۵ سریال ترکی خود کرده را تدبیر نیست
قسمت ۱۵ سریال ترکی خود کرده را تدبیر نیست

قسمت ۱۵ سریال

آلیزه پیش توچه میره و باهاش دعوا میکنه آلیزه به خاطر کاری که کرده و توچه به خاطر پنهان کاریش باهاش دعوا میکنه آنها در حال جر و بحث هستن که دوستاشون به اونجا میرن و آلیزه به توچه میگه که باید عذرخواهی کنه اما توچه این کارو نمیکنه دوستاشون هم پشت آلیزه را میگیرن و از اونجا میرن که….برای خواندن ادامه مطلب روی تیتر کلیک کنید.

قسمت ۱۴ سریال ترکی خود کرده را تدبیر نیست
قسمت ۱۴ سریال ترکی خود کرده را تدبیر نیست

قسمت ۱۴ سریال

آلیزه بعد از کمی سخنرانی از همه دعوت میکنه بیان خونه شونو بهشون نشون بده. آنها به طرف خانه سرکان اینا میرن و آلیزه شروع میکنه به نشون دادن خونه و اینفولئنسرها شروع میکنن به فیلم گرفتن، آلیزه به اتاقش میبرنشون و اونجارو هم نشون میده دوستاش شوکه شدن و آلپ میپرسه واقعا تو اینجا میمونی؟….برای خواندن ادامه مطلب روی تیتر کلیک کنید.

قسمت ۱۳ سریال ترکی خود کرده را تدبیر نیست
قسمت ۱۳ سریال ترکی خود کرده را تدبیر نیست

قسمت ۱۳ سریال

توچه از دوستاش میپرسه چه چیزی از همه مخفی کردن و بهمدیگه نگفتن اونو بگن. دنیز میگه من میخوام اعتراف کنم که از آلپ، هنوز حرفش تموم نشده که بهش میگن ما اینو میدونستیم چون خیلی تابلو بود از رفتارت، هرکی یه چیزی میگه که یکی از دوستاشون میگه میخوام منم اعتراف کنم که از سرکان خوشم میاد….برای خواندن ادامه مطلب روی تیتر کلیک کنید.

قسمت ۱۲ سریال ترکی خود کرده را تدبیر نیست
قسمت ۱۲ سریال ترکی خود کرده را تدبیر نیست

قسمت ۱۲ سریال

آلیزه از خواب بیدار میشه میبینه سرکان کنارش نشسته و نگاهش میکنه که باهمدیگه کل کل و بحث میکنن. توچه تو هتل دنبال دوستاش میگرده تا خبری که فهمیده را بهشون بگه و وقتی آلپ و دنیزو میبینه میره پیششون تا بهشون بگه که نورالدین به اونجا میره و میخواد بگه که عشقش توچه ست اما او مدام بحثو عوض میکنه….برای خواندن ادامه مطلب روی تیتر کلیک کنید.

قسمت ۱۱ سریال ترکی خود کرده را تدبیر نیست
قسمت ۱۱ سریال ترکی خود کرده را تدبیر نیست

قسمت ۱۱ سریال

نورالدین با دیدن آلیزه خوشحال شده و به داخل تعارفش میکنه که آلیزه میگه واسه همیشه اومدم نورالدین جا میخوره و به داخل میرن. اسما میاد و میگه چه سورپرایز قشنگی سرکان کجاست؟ او بهشون میگه که من تنها اومدم دیگه نمیتونم با سرکان ادامه بدم میخوام جدا بشم اونا جا میخورن که اسما سریعا به سراپ پیام میده….برای خواندن ادامه مطلب روی تیتر کلیک کنید.

قسمت ۱۰ سریال ترکی خود کرده را تدبیر نیست
قسمت ۱۰ سریال ترکی خود کرده را تدبیر نیست

قسمت ۱۰ سریال

آلیزه برای مهمونا یکی از خاطراتشو تعریف میکنه که برای یکی از مشتری ها بوراک با ماکارونی درست کرده همگی جا میخورن و میپرسن چجوری؟ آلیزه میگه دستورشو بهتون میدم راحته سراپ سعی تو تخریبش داره اما مهمونا خوششون میاد و میگن حتما امتحان میکنیم. دنیز گوشیشو چک میکنه….برای خواندن ادامه مطلب روی تیتر کلیک کنید.

قسمت ۹ سریال ترکی خود کرده را تدبیر نیست
قسمت ۹ سریال ترکی خود کرده را تدبیر نیست

قسمت ۹ سریال

آلیزه تو حیاط نشسته و در حال فکر کردن به لحظه ای هست که سرکان را بغل کرده بود و او جلوی همه گفت که آلیزه را دوست داره واسه همین همش اطرافشه. سرکان میره پیشش و میگه کجایی همه جارو دنبالت گشتم! و بهش میگه که باباهامون به جون هم افتادن و خواهرم فهمیده که من ظرف شورم آلیزه میترسه و میگه….برای خواندن ادامه مطلب روی تیتر کلیک کنید.

قسمت ۸ سریال ترکی خود کرده را تدبیر نیست
قسمت ۸ سریال ترکی خود کرده را تدبیر نیست

قسمت ۸ سریال

نورالدین به سرکان میگه بریم حرف بزنیم سپس ازش میپرسه که چرا همچین کاری کردین؟ سرکان گردن میگیره و میگه آلیزه بی گناهه تقصیر من بود نورالدین میگه این کار دیگه زیاده روی بوده! من گفتم تو روی آلیزه تاثیر میزاری تا از این بچه ننه بودن و لوس بودن دربیاد و مثل تو بشه ولی انگار تو داری شبیه اون میشی!….برای خواندن ادامه مطلب روی تیتر کلیک کنید.

قسمت ۷ سریال ترکی خود کرده را تدبیر نیست
قسمت ۷ سریال ترکی خود کرده را تدبیر نیست

قسمت ۷ سریال

میتاد پدر آلپ با نورالدین حرف میزنه و میگه شنیدم پسری که تازه استخدام شده دیروز با پسر من دعوا کرده میخوام اخراج بشه اما نورالدین ازش حمایت میکنه و با اخراجش مخالفه و باهم حرف میزنن. سراپ به آرایشگاه میره و به بهار میگه بریم بیرون به دوری بزنیم یه قهوه ای بخوریم؟….برای خواندن ادامه مطلب روی تیتر کلیک کنید.

قسمت ۶ سریال ترکی خود کرده را تدبیر نیست
قسمت ۶ سریال ترکی خود کرده را تدبیر نیست

قسمت ۶ سریال

آلپ میره جلو و میپرسه اینجا چخبره؟ سرکان بهش میگه دیگه میخوای چخبر باشه؟ از کار بیکارم کرده! سپس بهشون میگه حالا هم بردارینش از اینجا ببرینش سراپ جا خورده که آلیزه با توچه و آلپ میره از طرفی سرکان هم سراپ را میبره. صنم پیش نورالدین رفته و استعفا نامه اش را میده و میگه دیگه تو بازی کثیفتون نیستم….برای خواندن ادامه مطلب روی تیتر کلیک کنید.

قسمت ۵ سریال ترکی خود کرده را تدبیر نیست
قسمت ۵ سریال ترکی خود کرده را تدبیر نیست

قسمت ۵ سریال

سراپ که با بهار رفته به عیادت اونجا وقتی وضعیت صاحب کار سرکان را میبینه خنده اش را نمیتونه کنترل کنه که زن اون مرد عصبی و کلافه میشه و به خاطر این کار او را سرزنش میکنه که صاحب کارش از یه دختر تعریف میکنه که اونجا بوده و اون به پلیس و آمبولانس زنگ زده از طرفی تو کلانتری هم شهادت داده….برای خواندن ادامه مطلب روی تیتر کلیک کنید.

قسمت ۴ سریال ترکی خود کرده را تدبیر نیست
قسمت ۴ سریال ترکی خود کرده را تدبیر نیست

قسمت ۴ سریال

سراپ با آلیزه صحبت میکنه تو آشپزخانه و میگه که چرا برگشتی؟ آلیزه میگه بله؟ مگه قرار بود نیام؟ آنها باهم بحث میکنن که سراپ میگه تو به زور خودتو عروس ما کردی؟ اگه نبودی  بهار عروسمون باید میشد! آلیزه میگه یعنی من مانعش شدم؟ آنها باهم کل کل میکنن که سراپ از قصد ظرف تو دستشو میندازه زمین….برای خواندن ادامه مطلب روی تیتر کلیک کنید.

قسمت ۳ سریال ترکی خود کرده را تدبیر نیست
قسمت ۳ سریال ترکی خود کرده را تدبیر نیست

قسمت ۳ سریال

قبل از خواب آلیزه به وضعیتی که توش گیر کرده فکر میکنه و چشماش پر از اشک میشه و بعد از قفل کردن در میخوابه. نورالدین هم به اتاق دخترش رفته و کلافه ست. فردای آن روز سراپ به در اتاقش میزنه و ازش میخواد صبحانه را آماده کنه آلیزه به آشپزخانه رفته و میخواد پنکک درست کنه اما موادشو پیدا نمیکنه….برای خواندن ادامه مطلب روی تیتر کلیک کنید.

قسمت ۲ سریال ترکی خود کرده را تدبیر نیست
قسمت ۲ سریال ترکی خود کرده را تدبیر نیست

قسمت ۲ سریال

صاحب مکانیکی میاد و با سرکان شروع میکنه به حرف زدنه ماشین عمر را میبینه و میگه تو با این ماشین رفتی بیرون تصادف کردی؟ سرکان میگه بزرگش نکنین او میگه چی چیو بزرگ نکنم! تو اگه حد و آبادتم بیاد اینجا نمیتونه پول خسارت اینو بدن! و باهم بحث میکنن که سرکان مدام میگه مؤدب باشه….برای خواندن ادامه مطلب روی تیتر کلیک کنید.

قسمت ۱ سریال ترکی خود کرده را تدبیر نیست
قسمت ۱ سریال ترکی خود کرده را تدبیر نیست

قسمت ۱ سریال

تولد آلیزه دختری پولدار است که از خونه بیرون میزنه و میگه برای مراسم برمیگرده. تو مسیر دوستش توچه بهش زنگ میزنه و برای تبریک تولدش لایو گرفته با دوستاشون و در حال خوندن آهنگی هستن که حواس آلیزه پرت میشه و با ماشینی تصادف میکنه. تو ماشین مقابل که دوتا پسر به اسم های سرکان و بهاءالدین هستن با دختر کل کل میکنن….برای خواندن ادامه مطلب روی تیتر کلیک کنید.

 

۰ ۰ آرا
امتیازدهی به مقاله

ایمیل برای اطلاع رسانی
بهم خبر بده
guest
0 نظرات
Inline Feedbacks
نمایش تمام کامنتها
دکمه بازگشت به بالا