خلاصه داستان قسمت ۷۲ سریال ترکی خود کرده را تدبیر نیست + عکس
شما شاهد خلاصه داستان قسمت ۷۲ سریال ترکی خود کرده را تدبیر نیست در این مطلب از سایت جدولیاب می باشید. تا آخر این مطلب همراه ما باشید. این مجموعه به کارگردانی امره کاباکوشاک (Emre Kabakuşak) و اینجی بالابانوغلو آهیسکا (İnci Balabanoğlu Ahıska) و به نویسندگی تونا کیگی و گولبیکه اوته ساخته شده است. بازیگرانی که در این سریال ترکی نقش آفرینی کردن عبارتنداز؛Hakan Yılmaz, Selen Soyder, Eylül Tumbar, Enes Koçak, Berat Yenilmez, Sema Çeyrekbasi, Yigit Kagan Yazici, Yonca Sahinbas, Serhan Onat, Yigit Kalkavan, Hivda Zizan Alp, Çagla Boz, Sait Genay.
قسمت ۷۲ سریال ترکی خود کرده را تدبیر نیست
آلیزه و سرکان چون نتونستن برن بیرون بهاء برنامه ای واسه شب تو کافه ترتیب داده. بچه ها آهنگ میخونن و شروع میمیکنن به رقصیدن. آلیزه و سرکان هم دونفری میرقصن که ییلدیز حرص میخوره. توچه در حال رقصیدنه که مادرش به اونجا میاد و از دیدن اونجا و توچه تو اون وضع جا میخوره و میگه چه وضعشه؟ بعد از چند دقیقه مامور دوباره میاد و به سراپ میگه بهتون گفته بودم که سری بعدی جریمه بیشتری میشین و الان مجبورم که پلمپ کنم اینجارو سراپ جا میخوره و نمیدونه باید چیکار کنه. شب تو خونه به آلیزه یه نفر زنگ میزنه و میگه که باید فردا بیان برای برنامه مسابقه همزاد من انتخاب شدین آلیزه جا میخوره و میگه ولی من که اصلا شرکت نکرده بودم! ییلدیز میگه من ثبت نامتون کردم آلیزه میگه بهتون زنگ میزنم و قطع میکنه سپس به ییلدیز میگه ای کاش قبل از این کار بهم خبر میدادی! سرکان میگه مسخره ست نمیخواد بریم ولی آلیزه دوشت دارن که شرکت کنن سرکان میگه باشه تو میخوای میریم. فردای آن روز سر میز صبحانه آلیزه اطلاعاتی درباره خودش نوشته و به سرکان میده که او داره میکنه و میگه اصلا لازم نیست به این چیزا من هرچی که به تو ربط داره را تو ذهن و قلبم حک کردم.
تو خونه نورالدین، اسراء از صبح آماده شده و استرس مراسم خواستگاری عصرو داره و وقتی میبینه که نورالدین و صنم حاضر نیستن و با پیژامه تو خونه میگردن حرص میخوره که اونا میگن هنوز کلی وقت هست الکی استرس گرفتی! عصر میشه و خانواده سرکان به اونجا اومدن تا در مراسم خواستگاری حضور داشته باشن. اونجا رضوان با دیدن مسعود میگه یادم اومد تورو کجا دیدم تو صاحب کار سرکان تارخ نیستی؟ نورالدین از این کار او جا میخوره و دوباره با مسعود دعوا میکنه و میگه من دختر به آدم دغل کار نمیدم! اما خیری میگه مگه دست توعه! من دادم دخترو تموم شد و رفت! تو اون کش مکش و دعوا صنم و اسرا از اونجا رفتن که نورالدین و مسعود وقتی میفهمن جا میخورن که کجان. اسرا و صنم تو تاکسی میخندن و میگن خوب شد از اونجا زدیم بیرون از دعواهاشون خسته شده بودم. تو برنامه سرکان و آلیزه رفتن که میبینن سراپ و بیلگه هم اومدن همگی جا میخورن و سراپ یادش میاد که وقتی از این برنامه مطلع شده بود به این فکر کرده بود که چقدر به پول جایزه اش برای جریمه مغازه احتیاج داره و از بیلگه میخواد نامزد کنن و تو برنامه شرکت کنن. آلیزه میخواد بگه که اینا زوج نیستن که سراپ حلقه هاشونو نشون میده همه تعجب میکنن و تورکان به سراپ میگه به حسابت میرسم!