خلاصه داستان قسمت ۷۴ سریال ترکی خود کرده را تدبیر نیست + عکس
شما شاهد خلاصه داستان قسمت ۷۴ سریال ترکی خود کرده را تدبیر نیست در این مطلب از سایت جدولیاب می باشید. تا آخر این مطلب همراه ما باشید. این مجموعه به کارگردانی امره کاباکوشاک (Emre Kabakuşak) و اینجی بالابانوغلو آهیسکا (İnci Balabanoğlu Ahıska) و به نویسندگی تونا کیگی و گولبیکه اوته ساخته شده است. بازیگرانی که در این سریال ترکی نقش آفرینی کردن عبارتنداز؛Hakan Yılmaz, Selen Soyder, Eylül Tumbar, Enes Koçak, Berat Yenilmez, Sema Çeyrekbasi, Yigit Kagan Yazici, Yonca Sahinbas, Serhan Onat, Yigit Kalkavan, Hivda Zizan Alp, Çagla Boz, Sait Genay.
قسمت ۷۴ سریال ترکی خود کرده را تدبیر نیست
آلیزه به ییلدیز میگه تو میخواستی میونه مارو خراب کنی؟ باید بگم که موفق نشدی! و به یاد میاره که قبل از شروع شدن مسابقه سرکان همه چیزو برای آلیزه تعریف میکنه. ییلدیز وقتی میبینه نقشه اش نگرفته میخواد از خودش دفاع کنه و به آلیزه میگه حرفشو باور میکنی؟ ما همدیگرو خیلی دوست داریم! دوستاشون به ییلدیز حمله میکنن و آواز اونجا میره. تو خونه تورکان با سراپ دعوا میکنه و میگه این چه کاری بود که کردی؟ سراپ میگه واسه نجات مغازه تنها راهی بود که به ذهنم رسید! او میگه مگه هر راهی که به ذهنت رسید باید انجام بدی؟ به گوش بابات برسه چی میخوای بگی؟ سراپ استرس میگیره و میگه بابا بیاد خودم واسش موضوع. تعریف میکنم الکی بزرگش نکن تورکان میگه الکی؟ رفتی جلوی تلویزیون به کل کشور گفتی نامزد کردی الکیه؟ سراپ فکر میکنه که چجوری از دل مامانش دربیاره. آلیزه و سرکان به خونه شون رفتن و باهم حرف میزنن و آلیزه بهش میگه که من همهشون مضطرب میشم وقتی میخوایم باهم تنها بشیم چون همیشه یه چیزی شده که تنهاییمونو خراب کرده! سرکان میگه نه اینجوری نیست عزیزم همش تصادفی بوده ببین الان هیچکی نیست! آلیزه دستشو میگیره تا به اتاقشان برن که زنگ در زده میشه و آلیزه میگه دیدی!
آنها میبینن که اسراء و صنم هستن و وقتی اسراء میگه گرسنه ایم بی خانمان شدیم آنها باور نمیکنن که صنم هم میخنده و میگه زیادی عمه ات شوخه و برای اینکه اونا نفهمن ماجرارو صنم اسراء را میبره با خودش که آلیزه و سرکان دوباره به اتاقشان میرن وقتی سرکان میخواد ببوستش سراپ بهش زنگ میزنه و میگه سریعا بیا اینجا مسئله مرگ و زندگیه! آنها به سرعت راهی میشن. پلیس ها نورالدین و مسعودو از وسط دریا نجات میدن. آلیزه و سرکان به خانه پیش سراپ رفتن که اونجا میفهمن برای باز کردن در مربا میخواسته سرکان بیاد که آنها عصبی میشن و میخوان برن که با باز کردن در با اسراء و صنم روبرو میشن که آلیزه به سرکان میگه اینا یه چیزیشون شده میخوای سر در بیاریم؟ او میگه نه بریم خونه مون و میرن و صنم و اسراء شب را اونجا میمونن. سرکان و آلیزه به خونه شون میرن که اونجا سر و صدا میشنون و فکر میکنن دزد اومده اما میبینن که بهاء و توچه با آلپ و دنیز اومدن تا سورپرایزتون کنن و جشن بگیرن واسه برنده شدنشان سرکان بعد از چند دقیقه بیرونشون میکنه. فردای آن روز به سراپ زنگ میزنن که آلیزه و سرکان اخراج شدن و شما برنده شدین سراپ خوشحالی میشه و با صنم و اسراء میرقصه…