خلاصه داستان قسمت ۷۷ سریال ترکی روزگاری در چکوروا

در این مطلب از سایت جدولیاب خلاصه داستان قسمت ۷۷ سریال ترکی روزگاری در چکوروا را می توانید مطالعه کنید. این مجموعه با نام ” زمانی در چوکوروا ” نیز در ایران و با نام های Tierra amarga, Once Upon a Time in Cukurova در ترکیه شناخته می شود. ژانر این سریال درام رمانتیک است و کارگردانان این سریال Murat Saracoglu و Faruk Teber می باشند.

قسمت ۷۷ سریال ترکی روزگاری در چکوروا

خلاصه داستان سریال ترکی روزگاری در چکوروا

داستان این سریال به این شکل است که در حدود سال های ۱۹۷۰ میلادی در استانبول دو جوون که خودشون رو برای ازدواج حاضر میکردن با اتفاقی مواجه میشن که اصلا انتظارش رو نداشتن. ییلماز بخاطر زلیخا دست به قتل میزنه و مجبور به فرار میشه و زلیخا هم اونو تنها نمیذاره. دست تقدیر این دو رو به چوکوروا میکشونه. این دو جوون که با وجود تمام مشکلات مصمم بودن همچنان عاشق هم باشن ولی بعد از آشنایی با خانواده ی یامان که ارباب چوکوروا و صاحب مزارعی که ییلماز و زلیخا در اون کار میکردن بودن، همه چیز تا ابد عوض میشه.

این داستان داستان زندگی ییلمازی است که بخاطر عشقش قاتل شدن رو به جون میخره و داستان زلیخایی که بخاطر عشقش خودش رو مجبور به ازدواجی میکنه که نمیخواد و از طرفی داستان مادر ارباب “هونکار یامان” که برای حفظ گذشته ی پر زرق و برق و همچینین تنها پسرش میجنگه و اربابی که چنان عاشق زلیخا میشه که حتی حاضره برای بدست آوردن عشقش اونو اسیر کنه….

قسمت ۷۷ سریال ترکی روزگاری در چکوروا

دمیر از حرف تکین عصبانی می شود و با اسلحه او را تهدید میکند. همان لحظه، پلیس ها به عمارت می آیند و دمیر را به اتهام قتل سعید دستگیر می کنند. هولیا و زلیخا شوکه می شوند. هولیا به شدت عصبانی است. تکین میگوید که او پلیس را خبر نکرده است، بلکه خودش از طریق پلیس متوجه قضیه شده است. هنگامی که هولیا به سمت کلانتری می رود، با عصبانیت زلیخا را تهدید میکند که در این وضعیت به فکر فرار نباشد. زلیخا از این برخورد هولیا ناراحت می شود. در کلانتری، دمیر را پیش دادستان می برند و او ادعا میکند که بیگناه است. دادستان بر اساس مدارک و شواهد، و بخاطر فرستادن افرادی برای قطع درختان زمین ایلماز و همچنین فهمیدن این موضوع که سعید برای دشمن دمیر جاسوسی می‌کرده، دمیر را متهم میداند و تا صدور رای دادگاه دستور بازداشت او را میدهد. تکین و ایلماز به خانه خانواده سعید می روند و تسلیت میگویند. آنها خیلی بخاطر این اتفاق ناراحت هستند. تکین به ایلماز میگوید که آنها در مرگ سعید مقصر بوده اند زیرا باعث خصومت دمیر شده اند و او نیز از سعید انتقام گرفته است.

شرمین از وضعیت به وجود آمده خوشحال است و با همه آشنایان تماس میگیرد تا بتواند به طریقی است خبر را بدهد‌. در خانه همه با زلیخا تماس می‌گیرند تا خبر دمیر را بگیرند زلیخا کلافه می شود و تماس تلفن ها را نمی‌دهد. غفور به خانه آمده و به ثانیه میگوید که در شهر همه در مورد دستگیری دمیر حرف می زنند. او سپس پنهانی به ثانیه میگوید که در صورت محکوم شدن دمیر، کارهای مزرعه به او سپرده خواهد شد و از این بابت خوشحال می شود. هولیا به خانه برگشته و کمی بعد وکیل پیش او می آید و خبر میدهد که تا زمان دادگاه دمیر بازداشت می شود. هولیا به شدت عصبانی شده و میگوید که آنها حق ندارند دمیر را زندانی کنند. وکیل میگوید که دادستان جدیدی آمده که خانواده‌ یامان را نمی‌شناسد و بین مردم فرق نمی‌گذارد. سپس میگوید هرکاری که از دستش بر بیاید انجام میدهد. ایلماز برای تکین از روزی که در خانه دمیر دستگیر شده بود تعریف میکند و میگوید بخاطر کاری که آنها با او کردند، از دستگیری دمیر خوشحال است زیرا او به سزای اعمالش رسیده است. اما با این حال هنوز هم نمیداند که چه بر سر زلیخا آمد که بعد از دستگیری او تا این حد عوض شد و او را کنار گذاشت.

۰ ۰ آرا
امتیازدهی به مقاله

ایمیل برای اطلاع رسانی
بهم خبر بده
guest

0 نظرات
Inline Feedbacks
نمایش تمام کامنتها
دکمه بازگشت به بالا