خلاصه داستان قسمت ۷ سریال ترکی یاقوت کبود + تصویر
در این مطلب از بخش فرهنگ و هنر در سایت جدولیاب خلاصه داستان قسمت ۷ سریال ترکی یاقوت کبود را برایتان قرار داده ایم با ما همراه باشید. سریال ترکی یاقوت کبود (Safir) با بازی ایلهان شن و اوزگه یاعیز جدیدترین سریال شبکه ATV ترکیه است. سمیح باعجی کارگردانی این سریال را برعهده دارد. این سریال ترکی از سریالهای جدید ۲۰۲۳ در ژانر عاشقانه و خانوادگی است. سمیه باغچی کارگردانی سریال را بر عهده دارد. این سریال به داستان ناپدید شدن خانواده گولسوی در جادههای خطرناک پر از آزمونهای شور، اشتیاق، انتقام و قلدری میپردازد که یک شبه تغییر میکند.ایهان شن، اوزگه یاعیز، بوراک برکای آکگول، ایپک توزجواوغلو و… از بازیگران سریال یاقوت کبود هستند. آتش گولسوی با بازی ایلهان، فرایه ییلماز با بازی اوزگه، یامان گولسوی با بازی بوراک نیز کاراکترهای اصلی سریال میباشند.
قسمت ۷ سریال ترکی یاقوت کبود
صبح زود سر میز صبحانه فرایه با برادرش حرف میزنه درباره کار کردنش تو استانبول بعد از فارغ التحصیلی اما چتین بهش میگه لازم نیست میخوای بری بابارو بندازی گردن من؟ آقا عمر داره به کارخانه جدید میزنه باهاش حرف میزنم برو اونجا کار کن ولی فرایه میگه کارخانه تو استانبول خیلی خوبه چتین میگه بری بابارو میزاریم تو یه خانه سالمندان فرایه مخالفت میکنه که زن داداشش میگه تو که میخوای بری جمیله هم که میره عمارت من دست تنها نمیتونم! پدرشون به اونجا میاد که چنین ماجرای استانبولو به پدرش مسگه که فرایه میخواد بره پدرشم با چتین موافقه که همونجا کار کنه جای رفتن به استانبول فرایه کلافه میشه. یامان حاضر شده و یواشکی میخواد از اتاق بزنه بیرون که آلینا صداش میزنه و از میخواد نره و اونو اونجا تنها نزاره با مادرش یامان میگه نمیتونم باید برم و میره. بعد از رفتنش آلینا از رفتار سرد یامان جا خورده. جمیله صندوق جهیزیه آلینا را میخواد به عمارت ببره که با دیدن یامان بهش صبح بخیر یامان بهش اعتنایی نمیکنه و فقط به مادر صبح بخیر میگه و میره. آلینا در حال رفتن به قبرستون هست که آتش او را میبینه و دنبالش میره.
فرایه با مادرش درد و دل میکنه و میگه که خیلی خستم از وقتی رفتی خیلی تنها شدم و گریه میکنه که آتش میره کنارش میشینه و ازش میپرسه چیشده؟ فرایه تعریف میکنه که چتین میگه اگه برم استانبول بابامو میزاره تو خانه سالمندان ولی هم نمیتونم با این کنار بیام و هم باید برم وگرنه شکمم میاد جلو سپس میخواد بره دانشگاه که آتش میگه برسونمت؟ فرایه میگه نه میخوام تنهایی پیاده برم. دکتر بالاسر بورا هست و به پرستار میگه هنوز سطح هوشیاریش بالا نیومده و بعد از معاینه بیرون میرن که بورا همان موقع انگشت هایش را تکان میده. گلفم طبق نقشه عمر پدرش پیش میره و پیش آلینا و جمیله میره و میگه که آلینا جا کارت تموم شد بیا پیشم باهم قهوه بخوریم و حرف بزنیم او قبول میکنه و از رفتار او آنها جا میخورن. تو شرکت عمر با اومدن آتش بهش میگه که بیا اینجا رو صندلی من بشین بالاخره باید وورال ببینه که تا جانشین منی اوکان میگه تو قبول کردی با یاده ازدواج کنی؟ آتش میگه انگاری!
او سرجای خودش میشینه و میگه من اونجا نمیشینم عمر عصبی میشه و اونجارو میریزه بهم و شروع میکنه به تحقیر کردن هر سه تای اونا که یکیشون آدم از آب در نیومده آتش با عصبانیت از اونجا میره و یاد تمام تحقیرهای عمر در زمان کودکیش میوفته. گلفم با آلینا نشسته و قهوه میخوره و بهش میگه خیلی یهویی شد همه چیز ولی از اونجایی که هیچکی از فامیلهای ما نمیدونن که تو کی هستی خودتو یکی دیگه جا میزنی یه نفر که تو آنکارا تو دانشگاه با یامان آشنا شده آلینا بهش برمیخوره و میگه یعنی یکی دیگه خودمو جا بزنم؟ گلفم تایید میکنه و میگه آره دیگه اینجورین میگن چیکار کرده که یامان خدمتکارشونو گرفته آلینا میگه ولی من که کاری نکردم! گلفم میگه میدونم عزیزم ولی بقیه که نمیدونن!….