خلاصه داستان قسمت ۲۱ سریال کره ای وو وکیل فوق العاده

در این مطلب از سایت جدولیاب خلاصه داستان قسمت ۲۱ سریال کره ای وو وکیل فوق العاده را می خوانید، با ما همراه باشید. وو یانگ وو در اولین روزش در شغل جدید، با یکی از آشنایان قدیمی اش که به رقیبش تبدیل شده مواجه می شود. او یک پرونده ضرب و شتم مرتبط با یک زوج مسن را بر عهده می گیرد.

قسمت 21 سریال کره ای وو وکیل فوق العاده

عده ای در یک کافه نشسته اند و قمار می کنند، سه تا مرد پای یک میز نشسته اند و از تلویزیون اعداد شانسشان را روی کاغذ هایشان خط می زنند که یکیشون برنده می شود و همشون شروع به خوشحالی می کنند…

وو یانگ در لابی ساختمان محل کارش نشسته است که جونگ هو از در داخل می آید و او از دور تماشایش می کند، جونگ هو متوجه او می شود و به سمتش می رود، وو یانگ هم میگه دیدم ۱۲ دقیقه دیر کردی اومدم پایین و منتظرت نشستم تا ببینمت که گوشیش زنگ می خورد و وکیل جانگ به او میگه به اتاق کنفرانس برود تا موکل جدید را ملاقات کند…

جونگ هو به او پیشنهاد میده نهار و با هم باشن، وو یانگ وو هم قبول می کند و می رود…

او سوار آسانسور می شود و دوست پدرش که مدیر عامل هانبادا است هم داخل آسانسور است، او سر حرف را با وکیل وو باز می کند و درباره مشکلات شغلی و کاریش سوال می پرسد که وو یانگ میگه مشکلی جز این که نمی دونم چقد به آدمی که دوستش دارم، نزدیک بشم ندارم… مدیر عامل هانبادا هم شوکه شده و عجبی می گوید…

وو یانگ و وکیل جانگ در جلسه با موکلشان که یک زن و شوهر هستند، حاضر شده اند و مشکلشان را می پرسند که مرد شروع به توضیح می کند و او می گوید من و دوستام قمار کردیم و بلیط شرط بندی خریدیم که وکیل جانگ و وکیل وو می گن که قانون به خاطر این کار شکایت شما را باطل می کند و میگن به احتمال خیلی زیادی داخل دادگاه بازنده هستید که مرد و زن شروع به التماس کردن می کنند و می گویند ما هر طور شده باید به این پول برسیم و بهش نیاز داریم…

وو یانگ به دیدن دوستش گورابی رفته است که رئیس گورابی سراغ چو سو ین را می گیرد و گورابی هم حرصی میگه پشمالو تا جایی که تونسته گند زده و او هم شروع به تعریف می کنه وو یانگ میگه اگر جوک های وکیلی می گفتی شاید بهتر بود و کلی از او حمایت می کند…

چو سو ین در محل کارش نشسته است که تلفنش زنگ می خورد و آقایی بهش میگه به دیدنش رفته و ازش می خواد او پایین بیاید…

چو سو ین پایین می رود که دوستش بهش یک نوشیدنی ویتامین و یک دسته گل می دهد و می رود…

وکیل وو و موکلش به همان کافه ای که قرار است شاهد را ببینند، رفته اند، وو یانگ حسابی از آن جا ترسیده است و سعی می کنه قرار ملاقات با شاهد قانونی جلو بره و از این که موکلش به شاهد پیشنهاد پول بده تا او را راضی به شهادت کنه، جلوگیری می کند…

وو یانگ در اتاقش است و از پشت شیشه پنجره اتاقش به جونگ هو زل زده است، یکی از همکاران جونگ هو به او می گوید که وو یانگ بهش زل زده، جونگ هو او را می بیند و با لبخند به سمت اتاقش می رود که یکی از همکاراش جلوشو می گیره و اطلاعات کامل یک پرونده را ازش می خواهد…

روز دادگاه این پرونده فرا رسیده است…

وکیل متهم از جایش بلند شده است و به خوبی از موکلش دفاع می کند و سر جایش می نشیند…

وکیل جانگ از جایش بلند می شود تا از موکلش دفاع کند که جونگ هو خودش را می رساند و می گوید چون شاهد از اتباع غیر قانویه چینیه فرار کرده و حاضر نیست به دادگاه بیاد…

جلسه دادگاه تمام می شود، وکیل جانگ از وو یانگ می خواد که بیشتر رو قوانین این پرونده مطالعه کند، وو یانگ در محل کارش مشغول مطالعه است که دلش برای جونگ هو تنگ می شود و با او تماس تصویری می گیرد تا ببینتش…

آن ها کمی با هم گپ می زنند و وو یانگ بعد از گفتن این که تمام شبانه روز به او فکر می کند، تماس را قطع می کند…

جلسه دوم دادگاه فرا رسیده است، خانم قهوه چی در دادگاه به جای آن مرد حضور یافته است و شهادت میده که قرار بوده پول این شرط بندی میان هر سه نفر تقسیم بشه که متهم عصبی میشه و شروع به چرت و پرت گفتن می کند و ادعا دارد که میان شاهد و یکی از شاکی ها رابطه عاشقانه وجود دارد، او هم عصبی از جایش بلند می شود و با هم دعوا می کنند، قاضی آن ها را آرام می کند و می گوید حق ندارند که نظم دادگاه را بهم بریزند…

دادگاه تمام می شود و ادامه بررسی ها به روز دیگری موکول می شود، یانگ وو در دادگاه متوجه علامت دادن یکی از شاکی ها به شاهد می شود و حسابی متعجب می شود…

وکیل کوآن در حال تحقیق بر روی تاسومی است و براش عجیبه که چرا دانشگاه همچین نابغه ای ۶ سال طول کشیده که عکس وو یانگ را در کنار تاسومی می بیند و متعجب است…

۰ ۰ آرا
امتیازدهی به مقاله

ایمیل برای اطلاع رسانی
بهم خبر بده
guest

0 نظرات
Inline Feedbacks
نمایش تمام کامنتها
دکمه بازگشت به بالا