خلاصه داستان قسمت ۲۲ سریال کره ای وو وکیل فوق العاده

در این مطلب از سایت جدولیاب خلاصه داستان قسمت ۲۲ سریال کره ای وو وکیل فوق العاده را می خوانید، با ما همراه باشید. وو یانگ وو در اولین روزش در شغل جدید، با یکی از آشنایان قدیمی اش که به رقیبش تبدیل شده مواجه می شود. او یک پرونده ضرب و شتم مرتبط با یک زوج مسن را بر عهده می گیرد.

پدر وو یانگ در مغازه اش نشسته است که وو یانگ به آن جا میره و پر انرژی سلام میده، او از دخترش می پرسه که تو نیاز داری که برات روان شناس خوب بگیرم که وو یانگ میگه قبلا تو موقعیت های مختلف پیش میومد که احساس می کردم به همچین کسی نیاز دارم وو پدرش فکر می کنه او به خاطر شرایط مالیش هیچ وقت ازش نخواسته و به خانه می فرستتش تا استراحت کند…

روز قرائت حکم فرا رسیده است و قاضی میگه پول باید میان همه به صورت مساوی تقسیم شود که همسر آقای شاکی از خوش حالی شروع به گریه می کند و او به سمتش میره و با محبت آرومش می کند…

یکی از شاکی ها به دیدن وکیل وو رفته است و به او یک کارت هدیه می دهد که وو یانگ قبول نمی کنه و او ازش می پرسه اگر در چنین شرایطی بخوام از همسرم جدا بشم این پول باید نصف بشه که وو یانگ راهنماییش می کند و کمی بعد او با دادن ظرف گیمباب که غذای مورد علاقه وو یانگ است و همسرش براش فرستاده، می رود…

چو سو ین در حال پیام دادن به دوست پسرش است و معلومه که خیلی خوشحاله… وو یانگ و جونگ هو با هم به سر میز او رفته اند و وو یانگ درباره پرونده طلاق با وکیل چویی حرف می زند و از او اطلاعات می گیرد…

وکیل وو به اتاق وکیل جانگ رفته و ماجرا را برای او هم توضیح می دهد که وکیل جانگ میگه موکل ما آن آقا است، نه همسرش و نباید این کار و بکنی که وکیل وو یک راه قانونی پیدا می کند و به همراه جونگ هو به بهانه خرید گیمباب به مغازه همسر آن آقا می رود…

آن ها قبل از ورود متوجه دعوای آن زن و شوهر شده اند، شوهر آن خانم بعد از کلی دعوا و شکستن وسایل مغازه بیرون می رود و با معشوقه اش همراه می شود…

وو یانگ و جونگ هو به بهانه خرید گیمباب با هم به داخل مغازه می روند و بعد از سفارششون وو یانگ با صدای بلند شروع به تعریف ماجرا می کند تا او متوجه شود که آن خانم میگه همسر من همچین آدمی نیست و حرف هایش را باور نمی کند…

چو سو ین با دوست پسرش بیرون رفته و با هم گپ می زنند و شام می خورند، بعد از مدتی دوست پسرش به سرویس بهداشتی می رود که یک دختر جا شو می گیره و شروع به بدگویی از دوست پسرش می کنه و میگه او یک شیاد است و از حالا به بعد دیگه هیچی خرجت نمی کنه و به بهانه های مختلف از تو پول می گیره.

او از سرویس بهداشتی بیرون می آید که همان دختر جلو می رود و پولش را از او طلب می کند، چو سو ین ناراحت کیفش را بر می دارد و بعد از گرفتن یک نوشیدنی گرون از آن جا می رود…

همسر آن آقا به دیدن وکیل جانگ رفته و در حضور وو یانگ با او حرف می زند و می گوید همسرم تصمیم به طلاق دادن من گرفته و از آن ها درخواست کمک می کند…

وکیل جانگ میگه که ما چون تو پرونده قبلی وکیل شوهر شما بودیم نمی تونیم بهتون کمک کنیم، به جاش یک وکیل خیلی خوب بهتون معرفی می کنیم و او هم می پذیرد…

آن خانم به همراه جونگ هو و وو یانگ به مغازه اش رفته تا براشون گیمباب درست که شوهرش را دم در مغازه می بیند، شوهرش به خاطر این که او را مجبور به امضا کردن نامه طلاق بکند، شروع به آبرو ریزی می کند…

جونگ هو پیشنهاد میده که به داخل ماشین بروند و آن ها راه می افتند که شوهر آن خانم سوار ماشین میشه و با سرعت به سمتشون رانندگی می کنه و به نظر میاد که قصد زیر گرفتنشون و داره و درست همون لحظه با یک کامیون برخورد می کند و از مسیرش منحرف می شود و کمی بعد ماشینش در حالی که او غرق در خون است، می ایستد…

وو یانگ از دیدن این اتفاق خیلی حالش بد شده است و محکم توی سرش می کوبد که جونگ هو به سمتش میره تا آرومش کند…

چند وقت بعد…

جونگ هو و وو یانگ در حال رفتن به سمت خانه هستند، وو یانگ هم در تمام مسیر برای جونگ هو ماجرا های پرونده را تعریف می کند و از او به خاطر این که روز تصادف حواسش بهش بوده تشکر می کند و با هم غرق در خنده هستند که هوآنگ هو آن دو را با هم می بیند و شوکه می شود…

وکیل کوآن به شرکت تائسان رفته تا تاسومی را ببیند و بلاخره بعد از کلی موفق میشه و به اتاقش می رود، وکیل کوآن به تاسومی می گوید که من خیلی چیزا رو درباره شما و وو یانگ می دونم و الان هم می خوام این جا توی این مجموعه کار کنم که تاسومی میگه اگر بتونی باعث اخراج یا استعفای وو یانگ وو بشی همین جا و تحت نظر خودم مشغول میشی…