ریشه ضرب المثل با دم شیر بازی کردن چیست ؟
یکی از ضرب المثل های رایج در زبان فارسی با دم شیر بازی کردن است ، در این مطلب از بلاگ جدول یاب ریشه ضرب المثل با دم شیر بازی کردن چیست ؟ را بررسی خواهیم کرد ، لطفا تا انتها با ما همراه شوید :
معنی با دم شیر بازی کردن یعنی چه؟
۱- یعنی خود را به خطر انداختن و از عاقبت کار خطرناک خود خبر نداشتن.
۲- وقتی کسی کار خطرناکی انجام می دهد ولی در بیشتر مواقع از مضر بودن آن کار مطلع نیست، دیگران میگویند با دم شیر دارد بازی می کند!
همانطور که میدانید شیر یک حیوان وحشی است. اگر انسان نزدیک او شود ممکن است با حمله های او جانش را از دست دهد. حال فکرش را بکنید که کسی بیاید دم شیر را که به آن حساس است بازی دهد! قطعا شیر تحریک می شود و او را یه لقمه چرب می کند! ?
البته هیچ آدم عاقلی نه تنها با دم شیر بلکه با خود شیر هم بازی نمی کند! اما کسی که عاقل نباشد ممکن است به چنین کار خطرناکی دست بزند.
۳- انسان ها قوه عاقله دارند و با عقل خویش درک می کنند که نباید به آنچه که به جان و روحشان و هرآنچه با آنها در ارتباط است ضرری وارد شود. مثلا اگر شما در رستوران باشید و کسی از کنارتان رد شود و بگوید غذایتان سمی است، حتما آن غذا را نمی خورید. حتی اگر آن شخصی که از کنارتان رد شده را نشناسید و ندانید که راست میگوید یا دروغ اما عقل شما می گوید هرجا که حتی احتمال ضرر هم دادی از آن دور شو.
حال اگر کسی دست به کار خطرناکی بزند از دو حال خارج نیست:
- یا می داند که آن کار خطر دارد و عاقبتش ناگوار است اما ریسک می کند. که در اینجا عقل را به حاشیه برده.
- یا واقعا اطلاعی ندارد که کارش خطرناک است. اینجا اگر انسان عاقلی به او تذکر بدهد حتما از کارش دست می کشد.
با دم شیر بازی کردن هم همینطور است؛ مصداقی از یک کار خطرناک می باشد که شخص انجام دهنده یا می داند که خطر دارد یا غافل است. آنکس که به او می گوید داری با دم شیر بازی می کنی درواقع دارد از خطر کارش باخبرش می سازد. اگر آسیبی به او رسید نگوید که نمی دانستم یا کسی به من نگفت!
ریشه ضرب المثل با دم شیر بازی کردن :
مشهور است که روزی شیر، سلطان جنگل از گرمای شدید خسته شده بود، به همین دلیل به پناهگاهی رفت تا در سایه ی یک درخت استراحت کند و خنکشود. همین که شیر چشمانش را بست تا استراحت کند، صدای مگسی مزاحم او شد و همزمان در داخل همان درخت موشی زندگی می کرد، به دور از گرمای هوا و مزاحمت مگس. بعد از مدتی موش با نشاط بسیار بیرون آمد و شروع به بازی و چرخ زدن کرد که ناگهان شیر را با چشمان بسته در مقابل خود دید و با حرکت دم او متوجه شد که شیر به علت صدای مگس در خوابی عمیق نیست.
با این حال، موش سعی کرد بر پشت شیر رفته و بر روی دمش بنشیند. موش روی دم شیر نشست. با این حال، خستگی مانع از این شد که شیر از جای خود حرکت کند. ساعتی گذشت و موش همچنان مشغول بازی بود که شیر تصمیم به بلند شدن گرفت. شیر پس از بیدار شدن موش را با دستش گرفت و خواست او را بکشد زیرا او جرأت کرده بود که با دم شیر بازی کند و از پشتش بالا برود. با این حال، موش انقدر گریه کرد و التماس کرد که شیر او را بخشید.داستان شیر در کتابهای کودکان به این صورت ادامه می یابد که نهایتا موش به شیر قول می دهد که در صورتی که او را رها کند، به شیر کمک نماید. شیر قبول می کند اما در نهایت با حیله موش، در تور شکارچیان می افتد و اسیر می شود. توری که هیچ کس جز موش نمی تواند آن را باز کند.
بیشتر بخوانید :
ریشه ضرب المثل خودم کردم که لعنت بر خودم باد + فیلم