ریشه ضرب المثل ترک عادت موجب مرض است چیست؟

درباره ضرب المثل ترک عادت موجب مرض است چیزی می دانید ؟ عادت کردن به کارهای بیهوده بسیار راحتتر از عادت به کار مفید است و البته ترک کردن کار بیهوده و خطا به مراتب مشکل تر ، در این مطلب از بلاگ جدول یاب به موضوع ریشه ضرب المثل ترک عادت موجب مرض است چیست؟ پرداخته ایم ! با ما همراه باشید.

معنی ترک عادت موجب مرض است چیست؟

انسان وقتی کاری را چندین بار تکرار می کند و در موقعیت های مختلف انجامش می دهد، کم کم به آن عمل خو می گیرد و اصطلاحا عادت می کند. این عادت می تواند خوب باشد و می تواند بد باشد.

۱- یعنی ترک کردن عادت ها برای انسان کار بسیار سختی است و ممکن است باعث ناراحتی های روحی یا جسمی شود.

۲- بیشتر اوقات این ضرب المثل را برای کسنی به کار می برند که عادت های بدی دارد و شخصی از او تقاضا می کند که این کار بدش را ترک کند ولی دیگران که می دانند او چنین کاری را نمی تواند ترک کند، این ضرب المثل را به کار می برند؛ یعنی امیدی نداشته باش که به حرفت گوش کند! چون او مدت هاست که با این عادت ناپسند خو گرفته است.

۳- کسی که به کار مورد علاقه اش عادت پیدا کرده، وقتی دیگران از او تقاضای ترک آن عمل را دارند، این ضرب المثل را به کار می برد.

۴- شاید ترک کردن یک عادت بسیار سخت باشد مخصوصا برای کسانی که سالهاست عادت مشخصی پیدا کرده اند ولی اگر آن عادت بد باشد، قطعا بعد از ترکش فایده های بسیاری برای شخص خواهد داشت هرچند ترک عادت کار راحتی نیست!

مثلا کسی که عادت دارد هر روز چای بخورد و بدون چای نمی تواند زندگی کند (!) قطعا اگر تصمیم به ترک چای بگیرد، هرروز جای خالی چای را حس می کند و بر حسب عادتی که داشته حتما سراغ کتری و سماور می رود! اما اگر عزم جدی بر ترک چای داشته باشد، به خودش قول می دهد به هیچ وجه چای نخورد.

حال، این شخص وقتی در مجلسی کنار اقوام و دوستانش باشد و آنها همگی چای بخورند قطعا برایش بسیار سخت است که چای خوردن آنها را ببیند ولی نتواند بخورد! ممکن است اگر این وضع ادامه یابد، شخص دچار افسردگی شود. به همین دلیل است که می گویند ترک عادت موجب مرض است!

داستان ضرب المثل ترک عادت موجب مرض است

خری و اشتری بدور از آبادی بطور آزادانه با هم زندگی می کردند….

نیمه شبی در حال چریدن علف ، حواسشان نبود که ناگهان وارد آبادی انسانها شدند.

شتر چون متوجه خطر گردید رو به خر کرد و گفت :

ای خر خواهش می کنم سکوت اختیار کن تا از معرکه دور شویم و مبادا انسانها به حضورمان پی ببرند!”

خر گفت : “اتفاقا درست همین ساعت، عادت نعره سر دادن من است.”

شتر التماس کرد که امشب نعره کردن را بی خیال گردد.تا مبادا بدست انسانها بیافتند.

خر گفت: ” متأسفم دوست عزیز! من عادت دارم همین ساعت نعره کنم و خودت می دانی ترک عادت موجب مرض است و هلاکت جان!”

پس خر بی محابا نعره های دلخراش بر میداشت.

از قضا کاروانی که در آن موقع از آن آبادی می گذشت، متوجه حضور آنان گردیدند و آدمیان هر دو را گرفته و در صف چارپایان بارکش گذاشتند.

صبح روز بعد در مسیر راه ، آبی عمیق پیش آمد که عبور از آن برای خر میسر نبود. پس خر را بر شتر نشانیده و شتر را به آب راندند.

چون شتر به میان عمق آب رسید شروع به پایکوبی و رقصیدن نمود.

خر گفت :ای شتر چه می کنی؟ نکن رفیق وگرنه می افتم و غرق می شوم.”

شتر گفت : خر جان، من عادت دارم در آب برقصم.!!

ترک عادت هم موجب مرض و هلاکت است!”

خر بیچاره هرچه التماس کرد اما شتر وقعی ننهاد.

خر گفت تو دیگر چه رفیقی هستی؟!

شتر گفت : ” چنانکه دیشب نوبت آواز بهنگام خر بود!!!

امروز زمان رقص ناساز اشتر است!”

شتر با جنبشی دیگر خر را از پشت بینداخت و در آب غرق ساخت.
شتر با خود گفت : “

رفاقت با خر نادان ، عاقبتی غیر از این نخواهد داشت. هم خود را هلاک کرد و هم مرا به بند کشید!

امثال و حکم

علامه دهخدا

 

 

 

 

بیشتر بخوانید :

ریشه ضرب المثل شتر دیدی ندیدی همراه با کاربرد آن

۰ ۰ آرا
امتیازدهی به مقاله

ایمیل برای اطلاع رسانی
بهم خبر بده
guest

0 نظرات
Inline Feedbacks
نمایش تمام کامنتها
دکمه بازگشت به بالا