شعرهای عاشقانه و احساسی زیبای شاعران مخصوص کپشن
دو بیتی هایی که در این صفحه آمده را می توانید به عنوان اس ام اس ، بیوی تلگرام ، استوری و …. بر روی تصاویر استفاده کنید .
گاهی اوقات احساسات ما انسان ها به قدری درگیر می شود که هیچ راهی برای بیان آنها پیدا نمی کنیم احساساتی که ما را غرق خاطرات گذشته و حال می کند. در این نوع احساسات خواندن متن ها و اشعار عاشقانه و عارفانه که بیانگر حس واقعی ما است بسیار کمک کننده می باشد.
مجموعه ای کامل از غم انگیزترین و زیباترین شعرهای عاشقانه را با موضوعات دلتنگی ، جدایی ، دوری یار ، تنهایی و… در اختیار شما کاربران عزیز قرار داده ایم تا با ارسالشان به همسر و عشق زندگیتان احساسات رمانتیک خود را به آنها منتقل کنید.
غم انگیزترین و زیباترین شعرهای عاشقانه
از کبر و خود پرستی بردم ز یاد خدا را
او پرده پوش به عیبم من پرده در حیا را
عهدی دوباره بستم گر نشکنم من آن را
مهلت دوباره خواهـم جبران کنم خطا را
_-_-_—♥️ ♥️ ♥️—_-_-_
الله تویی و ز دلم آگاه تویی
درمانده منم دلیل هرراه تویی
گرمورچه ای دم زند اندر ته چاه
آگه زِ دَمِ مورچه و چاه تویی . . .
_-_-_—♥️ ♥️ ♥️—_-_-_
من گرچه سیه روی و بدم یا الله
از درگه خود مکن ردم یا الله
گفتم که من و این همه عصیان چه کنم؟
گفتی که بیا من آمدم یا الله . . .
_-_-_—♥️ ♥️ ♥️—_-_-_
آن خدایی که به قلبم غم داد
خود او باران داد…
زندگی با عطش ثانیه ها میگذرد…
میشود ثانیه را جریان داد
من خدا را دارم…
_-_-_—♥️ ♥️ ♥️—_-_-_
بودسوزی در نوای اهنگم خدایا.
تو میدانی که دلتنگم خدایا.
دگر تاب پریشانی ندارم.
نه از اهن نه ازسنگم خدایا.
_-_-_—♥️ ♥️ ♥️—_-_-_
با یاد خدا این دل من رام شود
با نام خدا آتشم آرام شود
گر نام تو جاری نکنم من به زبان
الحق که دلم خانه آلام شود
_-_-_—♥️ ♥️ ♥️—_-_-_
اوست هر قافیه و وزن و صدا
اوست جاری به دل ثانیه ها
همه باران ها، همه جریان ها، همه تاب و تب دل، تپش ثانیه ها…
پر از صحبت اوست
با دلم میخوانم:
من خدا را دارم
شعرهای عاشقانه و احساسی زیبای شاعران مخصوص کپشن
_-_-_—♥️ ♥️ ♥️—_-_-_
بی یاد خدا غزل شنیدن سخت است
دربند قفس نفس کشیدن سخت است
در فصل خزان عمر با دست تهی
در بستر خاک آرمیدن سخت است
_-_-_—♥️ ♥️ ♥️—_-_-_
خوشا یاد خدا از صبح تا شام
تمام زندگی و ، …..کل ایام
خوشا وقتی که رفتن شد مقدر
زما ماند به …جا نیکوئی نام
_-_-_—♥️ ♥️ ♥️—_-_-_
یاد آن روزی که یاری داشتیم
این چنین خوار نبودیم ، اعتباری داشتیم
ای که ما را در زمستان دیده ای با پشت خم
این زمستان را نبین ، ما هم بهاری داشتیم
_-_-_—♥️ ♥️ ♥️—_-_-_
ترسم که تو هم یار وفادار نباشی
عاشق کش و معشوق نگه دار نباشی
من از غم تو هر روز دو صد بار بمیرم
تو از دل من هیچ خبردار نباشی
_-_-_—♥️ ♥️ ♥️—_-_-_
آن عشق که دیده گریه و آموخت ازو
دل در غم او نشست و جان سوخت ازو
امروز نگاه کن که جان و دل من
جز یادی و حسرتی چه اندوخت ازو . .
_-_-_—♥️ ♥️ ♥️—_-_-_
خسته ام از لبخند اجباری
خسته از حرف های تکراری
خسته ام از آدم های تکراری
خسته از محبت های خالی
_-_-_—♥️ ♥️ ♥️—_-_-_
امشب شب رویای تو بود و تو نبودی
در دل همه آوای تو بود و تو نبودی
دل زیر لب آهسته تمنای تو میکرد
در حسرت دیدار تو بود و تو نبودی . . .
_-_-_—♥️ ♥️ ♥️—_-_-_
تو این سکوت بی کسی صدای دلدار و ببین
تو این شبا تو رویاها چهره عاشق رو ببین
وقتی دلت تنگه براش بغض چشاتو میگیره
تو لحظه های عاشقی نم نم بارون رو ببین
_-_-_—♥️ ♥️ ♥️—_-_-_
تو مثل مرهم یاسی برای قلب شکسته
تو مثل سایبان امیدی برای یک دل خسته
تو مثل غنچه لطیفی به رنگ حسرت شبنم
تو مثل خنده یاسی و مثل غربت یک غم
_-_-_—♥️ ♥️ ♥️—_-_-_
عاشقی با قلب من بیگانه شد
خنده از لب رفت و یک افسانه شد
حس و حالی بعد عشق آمد پدید
بعد آن شب زندگی غمخانه شد
_-_-_—♥️ ♥️ ♥️—_-_-_
دیگر بوی بهار هم سرحالم نمی کند
چیزی شبیه گریه زلالم نمی کند
آه ای خدا مرا به کبوتر شدن چکار ؟
وقتی که سنگ هم رحمی به بالم نمی کند
_-_-_—♥️ ♥️ ♥️—_-_-_
بغضی که مانده در دل من وا نمی شود
حتی برای گریه مهیا نمی شود
بعد از تو جز صراحت این درد آشنا
چیزی نصیب این من تنها نمی شود
_-_-_—♥️ ♥️ ♥️—_-_-_
بر سر آتش تو سوختم و دود نکرد
آب بر آتش تو ریختم و سود نکرد
آزمودم دل خود را به هزاران شیوه
هیچ چیزش به جز از وصل تو خشنود نکرد
_-_-_—♥️ ♥️ ♥️—_-_-_
جان غمگین ، تن سوزان ، دل شیدا دارم
آنچه شایسته عشق است، مهیا دارم
سوز دل، خون جگر، آتش غم، درد فراق
چه بلاها که ز عشقت من تنها دارم
_-_-_—♥️ ♥️ ♥️—_-_-_
دلم گرفت از آسمون، هم از زمین هم از زمون
تو زندگیم چقدر غمه، دلم گرفته از همه
ای روزگار لعنتی، تلخه بهت هر چی بگم
من به زمین و آسمون دست رفاقت نمی دم
_-_-_—♥️ ♥️ ♥️—_-_-_
چه کسی حرف مرا می فهمد؟
چه کسی درد مرا می داند؟
در پس پرده ی اشک چشمم
چه کسی راز مرا می خواند؟
شعرهای عاشقانه مخصوص کپشن
_-_-_—♥️ ♥️ ♥️—_-_-_
ز تلخی سکوتت من چه بگویم
همان بهتر که از غم ها نگویم
تو کاری کرده ای با بی وفایی
دگر از عشق خود با کَس نگویم . . .
_-_-_—♥️ ♥️ ♥️—_-_-_
دنیای دنی پر هوس را چه کنی
آلوده هر ناکس و کس را چه کنی
آن یار طلب کن که تو را باشد و بس
معشوقه صد هزار کس را چه کنی
_-_-_—♥️ ♥️ ♥️—_-_-_
غریبی بس مرا دلگیر دارد
فلک بر گردنم زنجیر دارد
فلک از گردنم زنجیر بر دار
که غربت خاک دامنگیر دارد’
_-_-_—♥️ ♥️ ♥️—_-_-_
دلت را خانه ما کن مصفا کردنش با من
به ما درد خود افشا کن مداوا کردنش با من
بیا و قطره اشکی که من هستم خریدارش
بیا و قطره اخلاص دریا کردنش با من
_-_-_—♥️ ♥️ ♥️—_-_-_
ﺷﺒﻬﺎ ﮔﺬﺭﺩ ﮐﻪ ﺩﯾﺪﻩ ﻧﺘﻮﺍﻧﻢ ﺑﺴﺖ
ﻣﺮﺩﻡ ﻫﻤﻪ ﺍﺯ ﺧﻮﺍﺏ ﻭ ﻣﻦ ﺍﺯ ﻓﮑﺮ ﺗﻮ ﻣﺴﺖ
ﺑﺎﺷﺪ ﮐﻪ ﺑﻪ ﺩﺳﺖ ﺧﻮﯾﺶ ﺧﻮﻧﻢ ﺭﯾﺰﯼ
ﺗﺎ ﺟﺎﻥ ﺑﺪﻫﻢ ﺩﺍﻣﻦ ﻣﻘﺼﻮﺩ ﺑﻪ ﺩﺳﺖ !
_-_-_—♥️ ♥️ ♥️—_-_-_
با دیدن تو دست و دلم می لرزد
زیبایی تو چقدر وحشتناک است
انگار که چاره ای ندارم دیگر
دختر!پدر تو بود چوپان می خواست؟
بیشتر بخوانید :