ضرب المثل های کرمانی همراه با معانی آنها
ضرب المثل های کرمانی نیز مانند دیگر مثل های استان های مختلف بخشی از زبان آن شهر یا استان را تشکیل می دهند . در اینجا رایج ترین ضرب المثل های استان کرمان آمده:
فرهنگ لغات و اصطلاحات مردم کرمان
بچه لوس و ننر بی تربیت بار می آید.
یک محله عروسی است هفت محله ور میشورند.
منظور عده زیادی برای حضور در عروسی مشغول تدارک هستند.
قاضی وقتی نون نمی لمبونه ریش نمیجنبونه
قاضی تا رشوه نگیره کاری صورت نمی دهد. (لمبوندن در لهجه کرمانی چیزی را از روی حرص و ولع خوردن است)
حال فاطو حال سگ, خوراک فاطو الماسک.
این مثل اصیل کرمانی داستانی دارد بدین شرح: دختری زرتشتی را به عقد ازدواج مسلمانی ثروتمند در آوردند که خانه ی شوهر بی نهایت مورد توجه قرار گرفت و نام او را فاطمه گذاشتند. انواع خوردنی و خوراکی را سر سفره برایش فراهم کردند ولی چون او با زندگی اشرافی خو نگرفته بود برایش سخت میگذشت. فاطمه ضمن پیغام یا نامهای که برای اقوام خود فرستاد چنین گفت: اینجا سر سفره پِر جدا پِرنی (فرنی) جدا, کشمش دم کنده جدا, کرم سپید تو دوری (منظورش دانه های برنج در قاب های گرد است) نه جِری نه جِغری حال پاطو حال سگ (منظور از جر و جغر دل و جگر و قلوه و امعا و احشا گوسفند است)
چند ضربالمثل کرمانی
جوغن به معنی هاون و این مثل در موردی بکار می رود که یکی زحمت و مشقت کاری را بکشد و دیگری فایده ببرد.
تِترکو از در می آید از بام می رود.
آبله مرغان زود گذر است و دورانش کوتاه است هر چند که تگرگ هم دیر پا نیست. (تترکو واژه عامیانه به معنی تگرگ است و به آبله مرغان هم تترکو می گویند).
تَفتِ نفس پیر استخوان را پوت می کند.
پوت به معنی پوک و این مثل برای کسانی که با افراد مسن تر از خود ازدواج می کنند خطاب می کند.
پنج پنجه و خلقی نه پنج پنجه و حلقی.
آنچه داری به دیگران هم ببخش نه اینکه خودت بخوری.
بونی به ناسار رختی به نُپه.
بام با وجود ناودان از زیان در امان می ماند و رخت و لباس از وصله و پینه دوام آورد.
توی هر غال ترنشکی یکیش بلبل در میا.
توی لانه جوجه بلبل یکیش بلبل میشه.
یا توتو یا کُرتو.
یا مرغ یا باغچه.
توره که از باغ انگوری قهر کنه دو من نیم انگو منفعت باغبون.
شغال که از باغ انگور قهر کنه دو من نیم انگور منفعت باغبون میشه.
چلو صافی به آفتابه میگه دو کُتو.
آبکش به آفتابه میگه دو سوراخ داری
چادر بکشونی داریم چادر بدرونی داریم.
چادر کشیدنی داریم, چادر دریدنی داریم ( منظور تعارف جدی یا تعارف الکی)
آرتو بیار کارتو بیار شاخانمو آش میپزه.
در مواردی استفاده میشود که یک نفر میخواهد کاری را انجام بدهد ولی انتظار دارد یک عده مثل وردست برای او ابزار کار را مهیا کنند تا او آن کار را انجام بدهد. آرتو یعنی آرد و کارتو یعنی کارد. یعنی آرد و کارد را بیاورید شاخانم میخواهد آش بپزد.
هر کی پهَ نوم آبس سَن بشه ، برابر می زایه .
هر کس که پنهان آبستن بشود، آشکارا میزاید
کاری که در خفا صورت پذیرد ، اثرش بر ملا میشود
آبم یه جِه بمونِه بو میکُنه.
آب هم اگر یک جا بماند بو میگیرد (میگندد)