فال نبی خدا حضرت ادریس علیه السلام | فال حضرت ادریس(ع)
ای صاحب فال! بدان و آگاه باش که هر مقصودی که داری، بدان خواهی رسید و آن چه که از خدا طلب کنی ، ان شاءالله به تو عطا می کند . نترس که کارهابه مراد تو خواهد شد و تورا سفری در پیش است که از آن راحتی یابی . اندک غمی به تو رسیده است که فارغ شدی . در نظر خلایق مرد خوبی می باشی و امر تو قابل اجرا است؛اما تند خو و زود خشمگین شوی و در مقابل زود هم خوشنود می شوی . تورا دوستی هست از جان بهتر و یک زن هم تو را بسیا ر دوست می دارد و شب و روز دعایت می کند ، از حرف او بیرون نرو که او شخص غمخوار تو می باشد . اگر حاجتی داری برآیدو اگر غایبی داری به تو برسد. ان شاء الله.
بیوگرافی و داستان اسلامی حضرت ادریس(ع)
حضرت ادریس(ع)پس از آدم و شیث(علیه السلام)به مقام پیامبری برگزیده شد.او همواره مردم را به پرستش خدای یگانه و دوری ازگناه دعوت می کرد و پیروانش را به ظهور پیامبران بعدی، بویژه خاتم الانبیاء محمد مصطفی(ص)، بشارت می داد. در نام این پیامبر اختلاف است. گروهی نامش را اخنوع و لقبش را ادریس دانسته اند. دسته ای وی را «اوزریس» خوانده، ادریس را معرف این نام شمرده اند. جمعی معتقدند نامش در تورات «اخنوع»یا «خنوع» است و «هرمس الهرامسه» و «مثلث النعمه » و «المثلث» لقب داده اند; زیرا ملک و حکیم و نبی بوده است.
علامه طباطبایی(ره)در این باره می فرماید: نام ایشان به زبان یونانی طرمیس بود که در زبان عربی اخنوع گفته می شود. اما بعضی دیگر می گویند: در زبان یونانی به ایشان ارمیس می گویند که درزبان عربی هرمس گفته می شود و خداوند عزوجل هم در کتاب قرآن ایشان را ادریس نامید.»
حضرت ادریس (ع) از جمله پیامبرانى است که در قرآن، از آنان یاد شده است خداى سبحان فرمود:
<وَإِسْمعِیلَ وَإِدْرِیسَ وَذَاالْکِفْلِ کُلٌّ مِنَ الصّابِرِینَ»؛ (۱) <وَاذکُرْ فِى الکِتابِ إِدْرِیسَ إِنَّهُ کانَ صِدِّیقاً نَبِیّاً * وَرَفَعْناهُ مَکاناً عَلِیّاً»(۲)
قرآن، وى را به صفاتى، چون صبر و راستگویى و برخوردار از مقام برجسته، توصیف فرموده است. خلاصه نظر دانشمندان در باره وى این است که او نخستین پیامبرى بود که جبرئیل(ع) براى ارشاد و هدایت نسل (قابیل) بر او وحى نازل کرد تا از طغیان و سرکشى و کفر خویش دست برداشته و به پیشگاه خداوند توبه نمایند، و طبق دستوراتِ آیین او زندگى کنند.
قرآن، درباره زندگى و دستوراتِ دین و آیین ادریس (ع) مشروحاً سخن نگفته است، چنانکه سند تاریخى و پا برجایى هم از زندگى او در دست نیست. معتبرترین کتابى که درباره او سخن گفته تاریخ الحکماء (۳) است که ما به بیان برخى مطالب پراکندهاى که در آن وجود دارد، مىپردازیم، البته نه به عنوان اینکه این مطالب حقایقى بى چون و چراست، بلکه از باب آگاهى.