واکنش بازیگران سرشناس نسبت به مرگ مشکوک و ناگوار زهره فکورصبور
درگذشت ناگهانی زهره فکورصبور در سن ۴۳ سالگی، جامعه هنری و بازیگران سینما و تلویزیون را شوکه کرد و واکنش بسیاری را برانگیخت. فاطمه گودرزی، مرجانه گلچین، فریبا کوثری، الهام پاوهنژاد، نعیمه نظامدوست، بهنوش بختیاری و … از جمله بازیگران زنی هستند که در صفحههای اینستاگرام خود، اندوه و افسوس خود را بابت از دست دادن یک دوست و همکار، ابراز کردند. برخی از این واکنشها به شرح زیر است:
فاطمه گودرزی:
«عزیزم باورش سخته که دیگه نبینیمت گاهی در مراسم مختلف همدیگه رو میدیدیم وخاطرات کارهایی که انجام داده بودیم جلوی دوربین برامون زنده میشد دنیای ما چگونه اینقدر تلخ و غمگین شد که دائم اخبار بد میشنویم قدرت چندانی برایمان نمانده تا بتوانیم این احوال را ادامه دهیم هرکجا هستی امیدوارم به آرامش رسیده باشی عزیزم برای خانوادهات صبر آرزو میکنم وبرای همه مردمی که با عشق دنبال میکنند هنرمندانشان را.»
فریبا کوثری:
«آنقدر بیصدا رفتی، که از وداع جا ماندیم
با اشکهای چشمهایمان، آبی پشت سرت میریزیم و به خدای مهربان میسپاریمت
فصل مشترک ما در دلنوازان همیشه برایم از خاطرات خوب با تو به یادگار خواهد ماند……
خداحافظ دختر مهربان سرزمینم.»
الهام پاوهنژاد:
«این چه خبری بود….
زهره خانوم
زهره جان
چه کردی….
چه زهر روزگاریست…
آرام بخواب…آرام…»
مرجانه گلچین:
«پرواز کن، آنگونه که میخواهی
وگر نه، پروازت میدهند آنگونه که میخواهند
سلام من رو به آسمونیها برسون
بگو من هم مثل تو از زمینیها خستهام»
بهنوش بختیاری:
«زهره جان دوستم مگه ما مرده بودیم که از تنهاییات نگفتی…….از غصههایت نگفتی از لب همیشه خندونی که با قدرت بهخاطر مردم داشتی….
هیچکی از درد دلت خبر نداشت؟؟
شاید حق داشتی…من هم مثل تو بارها به اینجا رسیدم… زیر فشارهای روحی له شدم…ویران شدم… تهمتها و آزارها تمامی ندارن…. اما کاش کاش یکی رو داشتی و حرفاتو میزدی،….زهره جان میدونم آدمی که رویاهاش تموم میشن دیگه نمیتونه زندگی کنه… و خیلی از ما به این نقطه رسیدیم… فقط دیگران خبر ندارن…
تسلیت به جامعه هنری بیمعرفت و بی تفاوت ما… تسلیت به جامعه هنری که دسته جمعی با کنار گذاشتن آدمای خوب زمینه سازمرگ روحی همکاراشون میشن و بعد ادای کی بود کی بود در میار..»
نعیمه نظامدوست:
«آروم بخواب رفیق فرشته خو و مهربون من
بالهایت رو باز کن، آزادانه پرواز کن، اوج بگیر و پرواز کن که از این زمین و پلیدیها و قضاوتهایش چیزی نبینی، آروم بخواب دوست معصوم و مهربون من،
زهره جانم حرفی از آسمان نیست،
حرفی از اینکه آغوشت را
بغل کنم و اوج بگیرم نیست…
این پرنده همان شبِ رفتنت،
بالهایش را زیر باران جا گذاشت
و خانهنشین شد.
خداحافظ مهربونم، مواظب خودت باش عزیزم، آروم خودت رو بغل کن، دیگه نفس بکش و دور از هیاهوی این دنیای سیاه و غمگین آروم بگیر آرام جانم.»