گفتگوی اختصاصی با شهروز دل افکار بازیگر سریال قورباغه
بازیگری من را آرام می کند
شهروز دل افکار متولد۹ بهمن ۱۳۶۲، در تهران، کارشناسی دانشگاه هنر دانشکده سینما تئاتر، بازیگر سینما، تلویزیون، بازیگر و کارگردان تئاتر است. در کارنامه هنری او می توان به فیلم های سینمایی «توماج»، «بی نامی»، «زرد»، تله فیلم های «رادیو آبادان»، «همه افتادگان»، سریال «چرخ و فلک»، تئاترهای پرمخاطب «زمستان»، «باد شیشه را می لرزاند»، «رویای نیمه شب تابستان»، «ویتسک»، «شیطونی»، «کافه مک ادم و تهرن»، «رومولیت»، «اپراتور نسل چهارم» و همچنین کارگردانی نمایش های «شهرت»، «اتول سرون»، «قرچ صدفی» اشاره کرد. با شهروز دل افکار که این هفته ها سریال قورباغه را در شبکه نمایش خانگی دارد، چند روز قبل از تولدش گفتگویی مفصل داشته ایم که با هم می خوانیم.
*چرا پخش قورباغه اینقدر به تعویق افتاد؟
فکر می کنم دلیل اصلی که پخش این سریال طولانی شد، کرونا بود که برای تئاتر هم چنین اتفاقی افتاده است.
*بازی در این مجموعه چگونه پیش آمد؟
سال های زیادی می شود که در تئاتر فعالیت می کنم. گروهی داریم به اسم گروه تئاتر مستقل که یک سالن تئاتر هم داریم و این شانس را داشتم که آقای سیدی از کارهای ما دیدن کردند و آنجا با هم آشنا شدیم، بعد از مدتی ایشان پیشنهاد دادند. هر بازیگری دوست دارد با هومن سیدی کار کند. فیلم های ایشان درخشان است، از تماشای آنها لذت برده بودم و وقتی پیشنهاد بازی دادند، خیلی خوشحال شدم و تمام انرژی ام را گذاشتم تا در خدمت ایشان باشم.
*کار کردن با هومن سیدی چگونه تجربه ای بود؟
کار کردن با هومن سیدی معرکه است، هومن سیدی با استعداد است و می داند چه می خواهد، از بازیگر خودش خیلی جلوتر است و می تواند حس ها را به شکلی بگوید که بازیگر را جلو بیندازد. مثلا شما در صحنه تئاتر شاید شب دوازدهم به حسی برسید که شب هفتم نداشته اید و این را در تصویر، آقای سیدی به شکلی به شما می گوید که انگار یکدفعه به شب های آخر می روید، آن حس درست را منتقل می کند و ریتم و لحظه را می شناسد. هومن سیدی یکی از دیالوگ نویس های بی نظیر است.
*فکر می کنید قورباغه در ادامه راه با استقبال مخاطب مواجه شود؟
با توجه به خبرهایی که من دارم، تا اینجای کار رکوردهای شبکه نمایش خانگی را شکسته است. این استقبالی که از سمت مردم می شود، برای من خیلی لذت بخش است. من چه در سینما و چه در تلویزیون کارهای تصویری داشته ام، اما اینقدر بازخورد نداشته اند و این برای من خیلی جالب است که یک کار اینقدر بیننده داشته باشد، به خاطر کارگردان، بازیگرهای خوب و تیم حرفه ای که کار می کنند، تماشاگر منتظر این است که نتیجه را ببیند و فکر می کنم تا اینجای کار اتفاق خوبی افتاده است و مردم دوست داشته اند.
*نظر مخاطب چقدر برای شما مهم است؟
من فکر می کنم نظر مخاطب مهم است و ما بدون تماشاگر نمی توانیم کار کنیم. همین الان هم این اتفاق افتاده و وقتی تماشاگر نداریم، برای چه کسی اجرا برویم؟ نه اینکه چیزی را تغییر بدهم، اما نظریاتشان را می شنوم و برای من مهم است. نقد اگر نباشد، آدم دور خودش پیله می کشد و برای خودش کار می کند، ولی فکر می کنم تا جایی که بشود، باید به نظر مخاطب احترام گذاشت.
*با واگذاری شبکه نمایش خانگی به تلویزیون موافق هستید؟
نمی توانم خیلی تخصصی نظر بدهم، اما فکر می کنم به تلویزیون واگذار نشود، بهتر است. اینکه شبکه نمایش خانگی مستقل باشد، بهتر است.
*چرا سمت «بازیگری» رفته اید؟
من هنرستان سوره تئاتر خواندم و بعد دانشکده سینما تئاتر بودم. از دیپلم به بعد وارد این رشته شدم و از همان موقع با کارگردان های زیادی کار کرده ام و این شانس را داشته ام که در تئاتر یکسری جوایز بگیرم و برای ادامه راه دلگرم شوم. کم کم آمدم جلو و چشم به هم زدم و دیدم این همه سال گذشته است.
*چه ویژگی هایی در یک نقش باعث می شود آن را بپذیرید؟
آدم دوست دارد نقشی را که بالا و پایین داشته باشد، بازی کند. بیشتر بازیگران دوست دارند نقشی را که کاراکتر از لحاظ دراماتیک بالا و پایین دارد، بازی کنند و نقشی را که تخت باشد و بعد کمتری داشته باشد، نمی پسندند. طبیعتا به هر کسی نقشی پیشنهاد شود، در ابتدا می بیند که آن نقش چقدر جای مانور دارد و اینکه تک بعدی نباشد.
*رسیدن به دنیای تصویر و دیده شدن چه المان هایی می خواهد؟
فکر می کنم اول از همه برای دیده شدن در دنیای تصویر و تئاتر، انسان باید بتواند خودش را ارائه بدهد، این توانایی را در خودش احساس کند که این لحظه ای است که می تواند خودش را به تماشاگر نشان بدهد و زندگی یک کاراکتر دیگر را با هوشمندی دوباره تکرار کند. بازیگر باید همیشه مراقب خودش، صدا و بدنش باشد و من فکر می کنم بازیگری یکی از جذابترین هنرهاست، چون مستقیم با تماشاگر در ارتباط هستید.
*شما یکی از تئاتری های فعال هستید، تئاتر کجای زندگی شما قرار دارد؟
تئاتر قسمت زیادی از زندگی من است و سال ها روی صحنه بوده ام، با تئاتر مستقل و قبل از آن با بزرگانی که با آنها کار کرده ام. می توانم بگویم در این سال ها و سال هایی که تدریس کرده ام، همیشه همه زندگی من تئاتر بوده است.
*وضعیت تئاتر را بعد از کرونا چگونه می بینید؟
با این شرایط خیلی وحشتناک شده است. من خودم تئاتری دارم که یک سال با هنرجوهایم تمرین کرده ایم و می شود گفت تقریبا امید از ما گرفته شده است، البته آن را برای جشنواره فجر فرستاده ایم که هنوز جواب آن نیامده است.
*امروز تئاتر چقدر در اولویت های هنری مردم قرار دارد؟
در دو سه سال گذشته که خیلی خوب بود، تئاتر رونق داشت و تماشاگر می آمد، هنرپیشه ها از سینما می آمدند و این هم به تئاتر کمک می کرد، مثلا ما نمایش «رویای نیمه شب تابستان» را در تئاتر مستقل ۲۸۶ شب اجرا بردیم و یک رکورد زدیم که در تئاتر می تواند رکورد خوبی باشد. اتفاق های خوبی در این سال ها افتاد که متاسفانه کرونا همه رویاهای ما را بر هم زد.
*شرایط مافیایی چقدر در تئاتر وجود دارد؟
از وقتی که سالن های بیشتری در تئاتر به وجود آمد، دیگر حرف مافیا نبود و می شود گفت همه می توانستند اجرا بروند. اجراهایی که خوب بود خودش را نشان می داد و تماشاگرِ اجراهایی که قابل پسند نبود، کمتر بود. خیلی شرایط عادلانه ای به وجود آمده بود.
*این همه فارغ التحصیل نمایش آینده ای دارند؟
به قول شما فارغ التحصیل های زیادی داریم، اما اگر سالن ها بسته نشوند، همه جوان ها دیده می شوند، مثلا همین تئاتر مستقل با مدیریت مصطفی کوشکی و خانم هستی حسینی از دانشگاه ها برای اجرا بدون دریافت هیچ هزینه ای دعوت می کردند که تعداد زیادی از آن دانشجوها بعدا درخشیدند و حتی در فیلم های سینمایی بازی کردند. من فکر می کنم حالا که سالن ها در حال بسته شدن است و جا تنگ تر می شود، یک مقدار شرایط خطرناکتر می شود، یعنی دیگر شاید زمانی که آدم ها می توانستند خودشان را نشان بدهند، کمتر شود و این واقعا به ضرر هنر ماست.
*بازیگرها و کارگردان های محبوب شما چه کسانی هستند؟
بازیگرهای زیادی هستند، ولی جنس بازی «کالین فارل» و «جانی دپ» را دوست دارم و از بچگی تا امروز «تارانتینو» را همیشه دوست داشته ام. تارانتینو همیشه برای من دوست داشتنی بوده است.
*در سینما و تلویزیون دوستان صمیمی دارید؟
فرهاد اصلانی دوستی است که همیشه از او مشورت می خواهم و با او حرف می زنم. اگر بخواهم کاری را انجام بدهم، فرهاد اصلانی همیشه به من لطف داشته و یکی از بهترین دوستان من است که هم از ایشان یاد می گیرم و هم دوستشان دارم.
*نقشی بوده در میان فیلم های ایرانی که دوست داشته باشید شما آن را بازی کنید؟
بله، بعضی نقش ها هستند که آدم تماشا می کند و حسرت آن را می خورد، مثلا نقش آقای فرهاد اصلانی در فیلم «به خاطر پونه» را خیلی دوست دارم و البته به نظر من هیچ کس مثل ایشان نمی تواند آن را بازی کند. همینطور نقش نوید محمدزاده در فیلم ابد و یک روز خیلی اتفاق عجیبی بود، خیلی اتفاق بزرگی بود که فکر می کنم سینما را از آن به بعد به سمت بازی بیرونی های درست برد. نوید واقعا خوب بازی کرد.
*چقدر به ماندگاری در تاریخ هنر ایران فکر می کنید؟
همه ما به ماندگاری فکر می کنیم تا در پیری بی عزت نشویم. ان شاءا… بی عزتی برای هیچ بازیگری نباشد، چون هدف همه بازیگرها همین است. همه دوست دارند تا پیری کار کنند و وقتی به عقب برمی گردند و نگاه می کنند، کیف کنند. ما بازیگرهای بزرگ و ماندگاری داشته ایم مثل آقای انتظامی، آقای کشاورز، آقای رشیدی، آقای جعفر والی که خدا ایشان را رحمت کند و آقای نصیریان عزیز که ایشان را داریم و یکی از مثال های بازیگری برای ما هستند. بازیگران دیگری هم داشته ایم که خوب بوده اند و ماندگار شده اند.
*آیا امروز بازیگرهایی داریم که ماندگار شوند؟
سوپراستارهای الان دارند خوب کار می کنند و خدا را شکر در این چند سال، تئاتر توانسته بازیگرهای خوبی را معرفی کند که خیلی روند و تاثیر خوبی روی سینما گذاشته اند، البته سینما هم بازیگرهای خوب خودش را دارد.
*چند بازیگر که دوست دارید با آنان همبازی شوید؟
آقای علی نصیریان را خیلی دوست دارم، دوست دارم با ایشان کار کنم و یاد بگیرم. فرهاد اصلانی و نوید محمدزاده را هم دوست دارم و دوست دارم با هومن سیدی بازی کنم، چون خیلی بازی ایشان را دوست دارم.
*و یک کارگردان که برای او بازی کنید؟
خیلی دوست دارم دوباره با هومن سیدی کار کنم. سینمای هومن سیدی را خیلی دوست دارم. قبل از اینکه با ایشان کار کنم، کارهایشان را می دیدم و دوست داشتم. همه فیلم هایش را دیده و لذت برده بودم. خیلی دوست دارم یک کار دیگر با هم داشته باشیم و این باعث خوشحالی من می شود.
*آقای شهروز دل افکار چه توصیه ای برای علاقه مندان بازیگری دارید؟
من سال های سال در تئاتر کار کرده ام، تئاتر به بچه ها آرامشی می دهد که می توانند تجربه پیدا کنند و خودشان را قوی کنند. من به علاقه مندان بازیگری پیشنهاد می دهم وارد دانشگاه بشوند، چون می توانند در فضا قرار بگیرند و وقتی در فضا قرار می گیرند، خیلی اتفاقات خوبی برای آنها می افتد که به نفع آنهاست. بعد از آن هم تجربی کار کنند، تیم بشوند یا حتی انفرادی کار کنند.
*موسیقی کجای زندگی شماست و خواننده محبوب هم دارید؟
موسیقی روح زندگی است و همیشه و در هر حالتی به یک نوع موسیقی گوش می کنم. مثلا شما زمانی سنتی گوش می کنید و استاد شجریان و پسرعزیزشان همایون را می شنوید، آقای علیرضا قربانی و استاد ناظری و کیف می کنید، یک زمان بدون کلام دوست دارید و زمانی دیگر پاپ که در این سبک خواننده های خوبی داریم، مثل چاوشی، رضا صادقی و …
*جلوی آینه تمرین جایزه گرفتن می کنید؟
من این شانس را داشته ام که در تئاتر جایزه های معتبر آن را بگیرم و خیلی دوست دارم در سینما هم این اتفاق برای من بیفتد. فکر می کنم همه یک زمانی با خودشان تمرین جایزه گرفتن کرده اند. قبل از اینکه جایزه دانشجویی را بگیرم، تمرین کردم یا حتی وقتی در جشن خانه بازیگر کاندیدا شدم. همیشه آدم زمان بیکاری یا در ذهن خودش این کار را می کند.
*اگر دوباره متولد شوید، دوست دارید کجا و با چه شغلی این اتفاق بیفتد؟
بازیگری واقعا من را آرام می کند، در تئاتر کارگردانی هم می کنم و واقعا آرام می شوم. من ایران را خیلی دوست دارم. ما کارهایی که خارج از کشور داشته ایم که همیشه دلم برای ایران تنگ شده است، موقع برگشتن خوشحال بوده ام که به خیابان های ایران می آیم و کیف می کنم.
*قرنطینه را چقدر رعایت کرده اید و تفریحات شما در این مدت چه بود؟
سعی کردم تا جایی که می شود ماسک بزنم و از دیگران فاصله بگیرم و علاقه مندی های من هم تماشای فیلم و خواندن نمایشنامه بود. در قرنطینه معمولا همین کارها را می شود انجام داد تا ان شاءا… بعد از کرونا مثل تیری که از کمان رها شده، برای کار کردن برویم.
*آخرین فیلم و کتاب خوبی که خوانده و دیده اید؟
رمان بار هستی نوشته «میلان کوندوا» و فیلم مستاجر «پولانسکی».
*زندگی را چه رنگی می بینید؟
دوست دارم زندگی مثل صبح روشن باشد و شاید اوایل بهار آن حس عجیب را به آدم می دهد.
*خط قرمزهای شما چیست؟
خط قرمز من جدی بودن در کار است، چه برای خودم و چه کسی که برای من بازی می کند. این جدی بودن را دوست دارم و امیدوارم که برای من بماند.
*شهرت و حاشیه را دوست دارید؟
من اهل حاشیه نیستم و کار را دوست دارم. دوست دارم کار کنم و بیکار نباشم، مشغول باشم و فکر می کنم شهرت را هم دوست دارم. این که در زندگی مردم اثری بگذارم که من را به خاطر بیاورند، خیلی خوب است.
*چه هنری است که دوست دارید انجام دهید، ولی نمی توانید؟
دوست دارم بنویسم، ولی هیچ وقت نشده است و نتوانسته ام ذهنم را متمرکز کنم، ان شاءا… روزی بتوانم.
*آقای شهروز دل افکار از آنچه امروز هستید راضی اید؟
خدا را صدهزار مرتبه شکر، ما کارمان را می کنیم و خدا را شکر می کنیم که در تئاتر حال ما خوب است و با بچه ها نمایش می رویم، اجرا می کنیم و ان شاءا… هر چه خیر است، پیش بیاید. از زندگی اندازه خودم راضی هستم و آرزوهایی دارم و دوست دارم در زندگی به جاهای بهتری برسم.
*آقای شهروز دل افکار فکر می کنید ده سال بعد کجا باشید؟
هر جا باشم امیدوارم حال و روز خودم و همه خوب باشد. دوست دارم در ده سال آینده کارهای خوبی روی صحنه برده و کارهای خوبی بازی کرده باشم، کارهایی که مردم دوست داشته باشند و یک خاطره خوب برای آنها رقم زده باشد.
*یک اتفاق ایده آل همین الان برای شما چه می تواند باشد؟
یک اتفاق ایده آل این است که کرونا برود. از ته دلم می خواهم که دیگر این ماسک ها را روی صورت آدم ها نبینم. دلم برای روزهایی که ماسک نبود تنگ شده است و دوست دارم پدرم را هم دوباره ببینم.
*در پایان آقای شهروز دل افکار یک سوال از خودتان بپرسید و پاسخ بدهید.
اگر بخواهم یک سوال از خودم بپرسم و جواب بدهم می پرسم که: آیا ما در سال ۱۴۰۰ می توانیم تئاتر داشته باشیم و سینماها باز شود و دوباره کار کنیم؟ و جواب می دهم: بله، می شود و چرا نشود؟ بهترین اتفاق ها در سال ۱۴۰۰ خواهد افتاد.
خبرنگار: عباسعلی اسکتی
عکس: فائزه سلیمیان