گفتگوی اختصاصی با میلاد میرزایی بازیگر سریال احضار: می خواستم نقش «روح» باورپذیر باشد!
به زودی ترانه های من منتشر می شود!
میلاد میرزایی، متولد بابل، بازیگر تلویزیون و سینما، در کارنامه هنری او می توان به مجموعه های تلویزیونی «چرخ و فلک»، «سرزمین کهن»، «رنج پنهان»، «بانوی عمارت»، «بیگانه ای با من است»، «شرم» و همچنین فیلم های سینمایی «لایه های دروغ»، «تابستان با امید» و «فوران» اشاره کرد، با میلاد میرزایی که سریال «احضار» با درخشش او چند روز قبل به پایان رسید گفتگویی بهاری داشته ایم که با هم می خوانیم.
گفتگو: عباسعلی اسکتی
*چرا بازی در سریال «احضار» را پذیرفتید؟
بازی در سریال احضار برای من چالش های زیادی داشت و برای این قبول کردم که باید تلاش های زیاد برای رسیدن به نقش می کردم، خود فیلمنامه و داستان را خیلی دوست داشتم و به همین دلیل قبول کردم با آقای افخمی کار کنم.
*ژانر ترسناک در تلویزیون ایران به این شکل جواب می دهد؟
بله به نظر من ژانر ترسناک همیشه ژانری است که همه مردم حتی آنهایی که می ترسند و نمی توانند سمت آن بروند خیلی دنبال می کنند و آن را دوست دارند و برای مردم همیشه هیجان انگیز است، یک سریال وهم انگیز که همه دوست دارند آن را دنبال کنند و در زمان پخش سریال هم می بینید مردم آنجا که روح احضار می کنند را دوست دارند و دنبال می کنند.
*این سریال و نقش شما چقدر باور پذیر شده بود؟
باورپذیری نقش را مخاطب می گوید اما من همه سعی خودم را کرده ام این نقش با اینکه سورئال و روح است باورپذیر باشد. لحنی را انتخاب کرده ام و سعی کردم در یک خط بازی کنم که هم باورپذیر باشد و هم آن روح بودن را به مخاطب القا کند. راجع به خود سریال هم خط داستانی خودش را دارد که در کنار آن یک اتفاق سورئال هم وجود دارد که من فکر می کنم مردم این بخش را بیشتر دوست داشته اند.
*و استقبال مخاطب از آن چگونه بود؟
استقبال که خیلی خوب بوده و به نظر من یکی از پربیننده ترین سریال های ماه رمضان در چند سال اخیر بوده است و رکورد را هم زده است.
*آقای میرزایی بهترین اتفاق سال گذشته برای شما چه بوده است؟
بهترین اتفاق سال گذشته برای من بازی کردن در سریال شرم و کار کردن در کنار آقای کاوری بود که خیلی کار کردن با ایشان را دوست داشتم و اتفاق خوبی برای من بود، خیلی چیزها یاد گرفتم از شخص آقای کاوری و خود سریال در نهایت کار خیلی خیلی خوبی شد و همه آن را دوست داشتند.
*و باشکوه ترین لحظه زندگی شما؟
باشکوه ترین لحظه زندگی من وقتی است که پدر و مادر من از ته دل می خندند.
*بهترین تعریفی که از خودتان شنیده اید چه بوده است؟
بهترنی تعریفی که از خودم شنیده ام راجع به راکورد است که متفق القول می گویند خیلی خوب راکوردها را حفظ می کنم.
*اگر یک دوست تخیلی انتخاب کنید چه شخصیتی را انتخاب می کنید و خودتان شبیه کدام شخصیت کارتونی هستید؟
اگر یک دوست تخیلی انتخاب کنم یک آدم فضایی انتخاب می کنم و سعی می کنم چیزهای زیادی را در تبادل بگذاریم و خودم را شبیه شخصیت کارتونی ملوان زبل می بینم.
*اگر دوباره متولد شوید دوست دارید این اتفاق کجا و با چه شغلی بیفتد؟
اگر دوباره متولد شوم یقینا ایران را انتخاب می کنم و یقینا همان جایی که متولد شده ام یعنی مازندران را انتخاب می کنم، من اهل روستایی به اسم رئیس کلاه هستم که بسیار جای قشنگی است و خیلی آنجا را می پسندم، آنجا را دوست دارم و حتی آرامگاه ابدی من هم همانجا خواهد بود، در مورد شغل هم خیلی دوست دارم که طراحی کفش انجام بدهم و احتمالا کمی هم سراغ بازیگری خواهم رفت.
*موسیقی کجای زندگی شما قرار دارد و خواننده محبوب هم دارید؟
موسیقی یکی از ارکان اصلی زندگی من است و با موسیقی زندگی می کنم، با موسیقی دنیا را بهتر می شناسم و با موسیقی ریتم خودم را بهتر می شناسم، خیلی زیاد موسیقی گوش می کنم و از آنجایی که خود من هم موزیسین هستم بسیار با دنیای موسیقی عجین هستم، همایون شجریان در صدر خواننده های محبوب من قرار دارد.
*آخرین فیلم و کتاب خوبی که خوانده و دیده اید را معرفی می کنید؟
از آنجایی که من گوینده کتاب صوتی هم هستم و کتاب های صوتی زیادی را هم گویا کرده ام، یک کتابی را که کار کرده ایم معرفی می کنم. کتابی به اسم سلام همسایه که با نشر قناری کار شده و معتقد هستم که هر چقدر برای این کتاب تبلیغ کنیم حلال است و اشکالی ندارد. کتابی است در ژانر کودک و نوجوان که بسیار داستان قشنگی دارد و آخرین فیلمی هم که دیده ام “نومادلند” بوده است که بسیار این فیلم را دوست داشتم و پیشنهاد می کنم این فیلم را حتما ببینید.
*خوش چهره بودن چقدر در پیشنهاد نقش به بازیگر تاثیر دارد؟
خوش چهره بودن بی تاثیر نیست. به خاطر این که بالاخره بخشی از فیلم چهره است و بعضی وقتها خوش چهره بودن خوش شانسی می آورد. چهره زیبا مثل یک ویترین می ماند و طبیعتا همه دوست دارند خوش چهره باشند و از آن چهره استفاده کنند.
*شما خوش چهره هستید؟
نمی دانم! خوش چهره بودن نسبی است و آنچه که دیگران شما را می بینند مهم است.
*اگر با خودتان ملاقات کنید از خودتان خوشتان خواهد آمد؟
من چون آدم آرام و مثبت اندیشی هستم یقینا وقتی خودم را ببینم با خودم ارتباط برقرار می کنم، در واقع این سوال را از دیگران هم پرسیده ام و جواب آنها هم خدا را شکر همین بوده است.
*فعالیتی در دنیای مدلینگ ندارید؟
فعالیتی در زمینه مدلینگ ندارم چون بازیگری را می پسندم و آن را دوست دارم، به بازیگری به عنوان شغل و حرفه و علاقه و عشق نگاه می کنم.
*پس حرفه مدلینگ برای شما جذابیتی ندارد؟
مدلینگ را دوست ندارم ولی بارها پیشنهاد داشته ام. شاید اگر طرح یا ایده خاصی باشد، یک کار آرتیستی که در آن خلاقیتی انجام شود دوست داشته باشم و انجام بدهم.
*غیر از بازیگری فعالیت جدی دیگری هم دارید؟
به شدت به هنر عکاسی علاقه دارم و فکر می کنم عکاسی برای من یک تمرین بازیگری است که باعث می شود نگاه و دید من قوی شود.
*تا حالا جلوی آینه تمرین جایزه گرفتن کرده اید؟
بله زیاد تمرین کرده ام، از همان بچگی جلوی آینه تمرین جایزه گرفتن کرده ام و هنوز هم این کار را می کنم و فکر می کنم بعد از گرفتن جایزه این تمرین را انجام دهم، وقتی تمرین می کنم واقعا احساس می کنم آن جایزه را گرفته ام و این حال من را خوب می کند. به من انگیزه می دهد و وقتی از تمرین زیاد خسته می شوم یکی از تمرین هایی که به من انگیزه می دهد همین تمرین جایزه گرفتن است.
*شهرت را دوست دارید؟
هیچ کس نمی تواند بگوید از شهرت بدش می آید. من هم بدم نمی آید اما نه اینکه آن را سرلوحه قرار دهم و برای آن بجنگم. وقتی کار ما به شکلی است که در تصویر دیده می شویم پس شهرت هم قسمتی از آن است.
*معمولا شهرت حاشیه می آورد، حاشیه را دوست دارید؟
از حاشیه اصلا خوشم نمی آید و هیچ وقت دوست ندارم در حاشیه باشم.
*نظر مخاطبانتان چقدر برای شما اهمیت دارد؟
نظر مخاطب همیشه برای من مهم بوده و خواهد بود، ما داریم برای مردم کار می کنیم و مردم هستند که با نظریاتشان ما را می سازند، ما را به شهرت می رسانند و زندگی ما را شکل می دهند، ما از توجه مردم پول در می آوریم و هر چه داریم از مردم است، طبیعتا من به همه نظریات احترام می گذارم و با صبر و حوصله آنها را گوش می دهم و به آنها فکر می کنم.
*بیشترین دایرکتی که دارید چه است؟
بشترین دایرکت هایی که دارم همه انرژی مثبت بوده و خیلی به من لطف داشته اند، از من تعریف می کردند و این برای من موهبت بسیار بزرگی است.
*فضا چقدر برای رشد جوان ها در دنیای نمایش و تصویر وجود دارد؟
الان اینقدر محصولات تلویزیون، سینما و نمایش خانگی زیاد شده که من فکر می کنم فضای زیادی وجود دارد، اگر کمی با مسیر درست پیش بروید و کلاس های آموزشی درستی را انتخاب کنید خیلی در این کار پیشرفت می کنید، فقط باید صبر و حوصله داشته باشید، بازیگری شبیه کارهای دیگر نیست و صبر و حوصله می خواهد.
*چه پیامی برای دوستداران بازیگری دارید؟
بازیگری اصلا کار راحتی نیست، شاید بتوانید بازیگر شوید اما پیشنهاد من این است که اگر می خواهید بازیگر شوید یک بازیگر تمام عیار و شش دانگ باشید، همه زندگی تان را برای بازیگری بگذارید و همه تلاشتان را بکنید، در بازیگری باید از خیلی از فن ها مثل موسیقی، عکاسی، خوانندگی و رقص سررشته داشته باشید و آنها را بدانید تا بتوانید بازیگر شش دانگی باشید.
*در میان فیلم های ایرانی نقشی بوده که دوست داشته باشید شما آن را بازی می کردید؟
دوست داشتم نقش شهاب حسینی را در فیلم سوپر استار بازی کنم، نمی دانم چرا اینقدر دوست داشتم آن نقش را بازی کنم، شاید مثلا چون خیلی کم سن تر بوده ام و آن فیلم را دیده ام همیشه خودم را جای آن تصور کرده ام ولی اگر روزی چنین نقشی پیشنهاد شود حتما آن فیلم را بازی خواهم کرد.
*باندبازی چقدر در دنیای تصویر وجود دارد؟
خدا را شکر خیلی به باندبازی اهمیت نمی دهم، همیشه تلاش و تمرین می کنم و خیلی به باندبازی توجه نمی کنم، باندبازی را نمی بینم و اگر هم باشد توجه نمی کنم، هیچ وقت دوست ندارم به من انرژی منفی وارد شود و کار خودم را انجام می دهم، اگر راه درست را بروید موفق می شوید و من به این قضیه ایمان دارم.
*چند بازیگری که دوست دارید با آنها همبازی شوید و یک کارگردان که برای او بازی کنید؟
بازیگرانی که دوست دارم با آنها کار کنم دو نفر هستند ولی ایرانی نیستند، «دانیل دی لوئیس» و «خاویر باردم»، کارگردان هم یکی دو تا نیستند و آنها هم خارجی هستند، دوست دارم با چهار یا پنج نفر کار کنم، مثلا «دیوید فینچر».
*یک نکته جالب از خودتان برای مخاطبان ما؟
نکته جالب من برای خودم این است که این انگیزه در من وجود دارد، همیشه سعی می کنم چیزهای جدید یاد بگیرم و هیچ وقت از یاد گرفتن نمی ترسم، مثلا همین امروز شروع به یادگیری یک ساز جدید کردم. کلاس زیاد می روم و از یاد گرفتن ترسی ندارم.
*یک سوال از خودتان بپرسید و جواب بدهید.
سوالم از خودم این است که آیا همیشه به اندازه کافی تلاش کرده ام و جواب می دهم خیلی انسان تلاشگری هستم و سعی می کنم همیشه زندگی ام در خدمت هدفم باشد اما فکر می کنم باز هم تلاش من کم است و باید خیلی بیشتر تلاش کنم با اینکه در تلاش کردن زبانزد هستم.
*از چیزی که امروز هستید راضی هستید؟
نمی دانم چرا هیچ وقت به این فکر نکرده ام که الان از خودم راضی هستم یا نه، هر وقت کاری را که دوست داشته ام انجام داده ام از خودم راضی بوده ام، من از سن پایین وارد این حرفه شده ام و خیلی راضی هستم.
*دوستان صمیمی شما هنری هستند؟
هنری هستند و نه اینکه صرفا در کار سینما باشند، در نقاشی، موسیقی، خیاطی و سایر رشته های هنری دوستان خیلی زیادی دارم، دوستانی هم دارم که هیچ ربطی به هنر ندارند ولی بسیار برای من ارزشمند هستند.
*چند شخصیت که دوست دارید از نزدیک ببینید؟
دانیل دی لوئیس، خیام، حافظ، سعدی و مولانا، عاشق اینها هستم و خیلی دوست دارم از نزدیک آنها را ببینم.
*اگر دوباره متولد شوید دوست دارید کجا و با چه شغلی این اتفاق بیفتد؟
اگر دوباره متولد شوم همین ایران را انتخاب می کنم و شاید طراح کفش شوم. خیلی این کار را دوست دارم.
*یک اتفاق ایده آل همین الان برای شما چه می تواند باشد؟
فیلمی دارم که خودم آن را تهیه و در آن بازی کرده ام به اسم «نقاشی روی سایه»، به ده جشنواره راه یافته و امروز هم به دو جشنواره در لندن و فیلیپین راه یافته است، اتفاق ایده آل این است که بتوانم آنجا جایزه بازیگری یا جوایز دیگر را بگیرم و این فیلم دیده شود.
*چقدر اهل ورزش و چقدر فوتبالی هستید؟
خیلی ورزش را دوست دارم و ورزش می کنم. لازمه کار ما ورزش کردن است. مثلا برای همین سریال که چهارده کیلو کم کردم. اگر ورزش نبود نمی توانستم دوام بیاورم، برادر و پدر من به شدت فوتبالی هستند و من هم با این ورزش غریبه نیستم. همه خانواده ما به شدت از یک تیم حمایت می کنند و طرفدار آن تیم هستیم.
*در خلوتتان چه می کنید؟
کارهای زیادی برای انجام دادن دارم و حوصله ام سر نمی رود، چون خیلی فیلم می بینم. خیلی کتاب می خوانم، خیلی موسیقی می شنوم و خیلی ساز می زنم. دو ساز را شروع کرده ام و چند ساز را از پانزده سالگی کار می کنم. می خوانم و سولفژ کار می کنم، فیلمنامه و شعر می نویسم و همه اینها در خدمت بازیگری هستند، در خلوت خیلی به من خوش می گذرد.
*زندگی را چه رنگی می بیند و خط قرمزهای شما چیست؟
زندگی را کمی زرد می بینم و خط قرمز من حاشیه است. اگر کسی بخواهد برای من حاشیه درست کند ناراحت می شوم، ناراحت می شوم که اگر من ایرادی دارم دوستان نزدیکم به خودم نگویند و بروند پشت سر آن را مطرح کنند چون این هیچ کمکی به من نمی کند. اگر ایرادی دارم مستقیم به خودم بگویند تا سازنده باشد نه اینکه بخواهند تخریب کنند.
*آیا روزی سوپراستار خواهید شد؟
من نمی توانم تصمیم بگیرم که سوپراستار خواهم شد یا خیر، بله، در هدف خودم سوپر استار شدن را می بینم ولی سوپراستار شدن اتفاق است، اتفاقی که خیلی چیزها باید دست به دست هم بدهند تا برای یک بازیگر این اتفاق بیفتد، باید بقیه ببینند که آیا پتانسیل سوپراستار شدن در من وجود دارد یا نه، اگر وجود داشت سرمایه گذاری شود و مردم استقبال کنند، نود و نه درصد مردم هستند و یک درصد دیگر کار تیمی خیلی بزرگی که یک نفر را به همه شکل حمایت کند تا آن شخص سوپراستار شود.
*فکر می کنید ده سال بعد کجا باشید؟
ده سال بعد را نمی دانم اما مثلا اگر به ده سال قبل برگردم اصلا فکر نمی کردم ده سال بعد اینجایی که هستم باشم، نه اینکه جای بالایی باشم ولی فکر نمی کردم در اینجا باشم، ده سال بعد هم با همین برنامه جلو می روم و همین کار را انجام می دهم، قطعا به هدفهایم نزدیکتر و خیلی خوشحال تر هستم.
*چه برنامه های از پیش تعیین شده ای برای سال هزار و چهارصد دارید؟
برای سال هزار و چهارصد برنامه ریزی زیادی کرده ام، همین الان مشغول پیش تولید فیلم خودم هستم که به تهیه کنندگی خود من است و بسیار متفاوت است. مطمئن هستم در جشنواره های بین المللی جهانی اتفاق های خوبی برای آن خواهد افتاد. بعد از ساخت این فیلم قرار است پیش تولید فیلم دیگری را شروع کنیم که آن هم به تهیه کنندگی خود من است و به زودی آن کار را هم شروع خواهیم کرد. بحث برنامه ریزی کار موسیقی خود من است و فکر می کنم تا آخر امسال چند تراک آهنگ را آماده کنم و اگر خدا بخواهد و همه چیز بر وفق مراد باشد این تراک ها را منتشر خواهیم کرد. برنامه ریزی دیگر من خود بازیگری است که کل شب و روز من را درگیر کرده و خودم آن را دوست دارم. سخت مشغول تمرین هستم و سخت مشغول دیدن، خواندن و نوشتن برای بازیگری هستم، همه تمرکز خودم را روی بازیگری گذاشته ام.